در هر صورت ملاحظه میفرمائید که قرآن حقیقتی دارد که حجت خدا یعنی امام معصوم به حقیقت و معدن آن مرتبط است و بشر را براساس حقیقت قرآن هدایت میکند، چون ایشان معدن نبوتند و با جنبهی وجودی قرآن مرتبطند، نه این که فکر کنند و از قرآن چیزی بفهمند. فکرکردن در آیات قرآن غیر از این است که با قلب خود با باطن قرآن مرتبط باشند. اگر بنا است قرآن به معنای واقعیش به بشر برسد توسط کسانی میرسد که باطن قرآن را ببینند. واژهی «لا یَمَسُّهُ» بر همین نکته تأکید دارد، چون آنها جنبهی وجودی قرآن را لمس میکنند، همینطور که شما خوبی را حس میکنید. قرآن یک حقیقت نوری است، قلب میتواند آن را حس کند، چون پردهها از جلوی قلب عقب رفت آن را میبینند. آیا هدایت کامل جز از طریقی است که با ارتباط با جنبهی وجودی قرآن انسانها هدایت شوند؟
وصف «مَعْدِنُ النُّبُوَّةِ» برای امام یعنی تمام حقایق نبوت در قلب امام هست و بهترین هدایت در نظام اَحسن غیر از این نمیباشد، هر ارتباطی با قرآن غیر از این ارتباط با نقص همراه خواهد بود. برای روشنشدن چگونگی وجود نقص، مقایسهای بین انقلاب مشروطه و وجود شاه در آن انقلاب، با انقلاب اسلامی و وجود ولی فقیه بکنید. گرچه در انقلاب اسلامی امام معصوم حاکم نیست ولی فرهنگ امامت حاکم است، چون فقیه از خودش چیزی نمیگوید، ولی در انقلاب مشروطه نقص هست چون شاه در میان است و نظر او در تصویب و اجرای قوانین شرط است و قانونی را که نمایندگان مجلس تصویب و علمای طراز اول جهان اسلام تأیید کنند، باید شاه و مجلس سنا تأیید نمایند. معلوم است قانونی که باید رضایت شاه را در برداشته باشد، قانونی نیست که ملّت را به نتیجه برساند. به همین جهت باید نظام سیاسی مشروطه از بین میرفت اما با ادامهی تاریخ و ظهور امام عصر(عج) انقلاب اسلامی از بین نمیرود بلکه کامل میشود. برعکس قوانین و کارهای بشر که با نقص همراه است، الطاف الهی همیشه به طور کامل و همه جانبه است و لذا باید نظرها به جنبههای کامل و همهجانبهی امور باشد و نه به چیزی کمتر از آن. چون خدایی که نافذ القدره و هادی مطلق است حتماً کاملِ هر چیزی را لطف میکند و اگر ما به سوی آن کمال قدم برداریم و به جنبهی ناقص آن راضی نباشیم مسیر را درست طی میکنیم هرچند در حال حاضر با جنبهی کمالی آن چیز روبهرو نباشیم. همان زمان که مشروطه تشکیل شد علماء دلخون بودند که چرا شاه باید نقش داشته باشد اما چارهای نداشتند و این غیر از آن است که شرایط را پذیرفته باشند چون طبق آموزههای دینی نظر به جایی داشتند که انقلاب اسلامی شروع آن است تا نظرها به امامی معطوف شود که در قلهی علم و معدن نبوت است و عالیترین نَسَب را دارد.