«الْإِمَامُ الْبَدْرُ الْمُنِیرُ وَ السِّرَاجُ الزَّاهِرُ وَ النُّورُ الطَّالِعُ وَ النَّجْمُ الْهَادِی فِی غَیَابَاتِ الدُّجَى وَ الدَّلِیلُ عَلَى الْهُدَى وَ الْمُنْجِی مِنَ الرَّدَى» امام روشنی کامل، چراغ فروزان و نور طلوع کنندهای است که ظلمات را میشکافد و ستارهی راهنمایی است که اعماق تیرگیها را روشن میکند و راهنمایی است برای هدایت که انسان را از هلاکت و انحراف نجات میدهد.
«الْإِمَامُ النَّارُ عَلَى الْیَفَاعِ الْحَارُّ لِمَنِ اصْطَلَى وَ الدَّلِیلُ فِی الْمَهَالِكِ» امام آن آتشی است که بر قله قرار دارد برای گرمایی دادن به آن کسی که نیاز به گرما دارد و برای راهنمایی از خطر گمراهشدن. خداوند در نظام عالم چنین نیازی را بیجواب نگذاشته تا طالبانِ گرمایِ دینداری و گمراهان وادی هلاکت از وجود او بهره گیرند. آیا جدا از فرهنگ امامت میتوان به شخصیتهای مطرح در دنیای امروز رجوع کرد و نیازهایی که از طریق امام قابل رفع است، از طریق آنها رفع نمود؟ آنهایی که به واقع میتوانند امروز برای بشریت کاری انجام دهند تنها کسانیاند که به فرهنگ امامان معصوم(ع) رجوع کردهاند و آن فرهنگ را اظهار میکنند و قبول دارند و از خود هیچ ندارند. بقیه ادعاهایی دارند که خودشان هم به آن ادعاها خوشبین نیستند. اگر شما خارج از گرایش شیعیبودن خود مقایسهای بین امیرالمؤمنین(ع) با خلفا و دانشمندان اهل سنت انجام دهید، به راحتی تصدیق میکنید به هیچ وجه قابل مقایسه نیستند و این نشان میدهد ائمه(ع) دارای تربیتی خاص و مسئولیتی مخصوص میباشند و به همین جهت حضرت علی(ع) تأکید میکنند: «لا یُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ(ص) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ»(59) احدی از این امت قابل مقایسه با آل محمد(ص) نیستند. علتش آن است که اهل البیت(ع) یک جریان خاص میباشند برای مسئولیتی مخصوص و شیعه تأکید دارد که نقلاً و عقلاً چنین ذخیرهای در اسلام هست باید به آنها نظر انداخت و از وجود آنها بهرهمند شد.
حضرت امام رضا(ع) در ادامه میفرمایند: «الْإِمَامُ السَّحَابُ الْمَاطِرُ وَ الْغَیْثُ الْهَاطِلُ وَ السَّمَاءُ الظَّلِیلَةُ وَ الْأَرْضُ الْبَسِیطَةُ وَ الْعَیْنُ الْغَزِیرَةُ وَ الْغَدِیرُ وَ الرَّوْضَةُ» تمام نقشهایی که پدیدههای عالم دارند نمونهی روحانی آن در امام موجود است. میفرمایند: امام ابر باراندار و باران پرفایده و آسمان سایهافکن و زمین گسترده و چشمهی جوشان و برکه و گلزار است. یعنی همهی آنچه اگر واقع شود انسان به برکات مطلوب میرسد در امام هست.
یکی از مشکلاتی که إنشاءالله باید بیش از پیش حل بشود طرح معارف الهیهای است که نسبت به امامت در متن روایات نهفته است. حوزههای علمیه در داشتن سرمایههای دینی فوق العاده غنی هستند منتها باید آنها را کاربردی کرد. قبلاً شرایط طوری نبوده تا مردم و حاکمان سعی کنند از طریق روشهای دینی مسائل جامعه و افراد را حل نمایند در حالیکه اگر در حال حاضر با وجود معضلات موجود جهت حلّ امور انسان، به دین رجوع شود مثل باران پرفایده مشکلات مرتفع میگردد وگرنه با تئوریهای بشری مشکل به ظاهر حل میشود در حالیکه آن تئوریها چندین مشکل را به همراه میآورد. به همین جهت حضرت صفات مفید هر چیزی را در کنار آن میآورند تا روشن شود اگرچه روش دین در فرهنگ امامت مثل چشمه است، اما نه مانند چشمهای بیبرکت، بلکه مانند چشمهای جوشان. و اگر امام همچون آسمان بالای سرما بر ما ولایت دارند ولی «السَّمَاءُ الظَّلِیلَةُ» مانند آسمان سایهافکن هستند، آنطور که علی(ع) بر مردم حکومت کردند با آن همه سعهی صدر. ما که چند کلمه میدانیم تحمل افرادی که آن ها را نمیدانند نمیکنیم، آن وقت رسول خدا(ص) چطور تحمل بعضیها را میکردند خدا میداند، آسمان سایه افکن یعنی همچون رسول خدا(ص). به قول استاد عزیزمان، میفرمودند اینکه رسول خدا(ص) فرمودند: «ما اُوذِی نبی مثل ما أوذیتُ»(60) هیچ پیامبری همچون من اذیت نشد، به جهت تحمل بعضی از افراد بود که هیچ صفتی از صفات جاهلیت را فروگذار نکرده بودند، با همان خشونتِ جاهلیت کنار رسول خدا(ص) بودند،همچون شتری که نه میتوان ریسمان او را کشید- چون بینی خود را پاره میکند و میرود- و نه میتوان به دنبال آن رفت چون سوار خود را به دره میافکند. ولی رسول خدا(ص) با همین افراد هم مدارا میکردند و چون سایه بر سر آنها بودند، سایه بر سر مردمی که قبل از اسلام وقتی در منطقه قحطی میشد هستههای خرما را آرد میکردند و چون خمیر آن چسبنده نبود موهای سرشان را داخل خمیر میکردند که خمیر را نگه دارد، آن هم موهایی که پر از شپش بود، به همین جهت به آنها میگفتند گروه شپش خواران. حضرت فاطمهی زهرا(س) در خطبهی خود در مسجد مدینه به همین شرایط اشاره دارند که میفرمایند آب گندیده و زهر مار میخوردید و اسلام آمد شما را به اینجا رساند. حال حساب کنید پیامبر خدا(ص) در آن افق از معنویت، چگونه چنین افرادی را تحمل میکردند و چون آسمان بر سرشان سایه میشدند.