بسم الله الرّحمن الرّحیم
بحمدالله بحث در رابطه با خطبهی حضرت امام رضا(ع) در مورد مقام امامت بود. کوفیانِ شیعه به جهت نشناختن مقام امام تحت فشار عُبیدالله امام خود را به قتل رساندند. مشکل کوفیان این نبود که نمیدانستند امام حسین(ع) انسان بزرگی است، مشکل آنها این بود که مقام امام را در عالم نمیشناختند و تا انسانها نفهمند مقام تکوینی امام، مقام واسطهی فیض است و آن یک مقام تکوینی است که در عالم تشریع مدیریت جهان بشریت را به عهده میگیرد و حکومت خدا را در جامعهی بشری جاری میکند، نمیتوانند به واقع و با تمام وجود خودشان را تسلیم برنامههای امام نمایند. تا فکر ما در این باشد که منزلت امام یک منزلت اعتباری است، اتحاد روحی لازم با امام تحقق نمییابد. بعضیها دستورات الهی را قراردادی میدانند و معتقدند خداوند قرار گذاشته که صبح دو رکعت نماز بخوانیم و ظهر چهار رکعت و امکان داشت عکس آن باشد، غافل از اینکه هر اعتباری در شریعت ریشه در نفسالامر دارد و حقیقتاً هستی با دو رکعت نماز که در صبح بخوانیم با ما هماهنگ میشود چون این دستور ریشه در باطن عالم هستی دارد. موضوع امام نیز از همین سنخ است و وجود او ظهور مدیریت خدا در زمین است توسط قلبی که در بالاترین درجهی وجود مستقر میباشد و به این معنی امامت یک مقام است.
ما هر چه ضربه خوردیم به جهت آن بود که جایگاه عقیدهمان به امامت را درست نشناختیم. صرفاً به عنوان یک امر اعتباری و به جهت آنکه خوب است پذیرفتیم و بر این اساس بود که اگر در عقیدهی خود با مشکلاتی روبهرو شدیم از عقیدهی خود کوتاه آمدیم. میگویند میمونی را داخل دیگی گذاشتند و بچهاش را هم به دستش دادند و زیر دیگ را گرم کردند. ابتدا بچهاش را بغل کرد تا نسوزد ولی وقتی زیر پایش بسیار گرم شد بچهاش را کف دیگ گذاشت و روی آن نشست. این یک قاعده است که اگر چیزی را در حدّ عاطفه پذیرفتیم تا آنجا بر سر آن هستیم که سختیهای طاقتفرسا به دنبال آن نباشد و برهمین اساس کوفیان از عقیدهی خود دست برداشتند. وقتی کار سخت شود به تعبیر امام حسین(ع)؛ «قَلَّ الدَّیانُون»(87) دینداران کم خواهند بود در حالیکه برای دفاع از امامت دینداری محض نیاز است که این با اعتقاد به مقام امامت ممکن میشود و هر چه به آخرالزمان نزدیک شویم چنین دیندارانی پروریده میشوند. به همین جهت نسل امروز دیگر نسلی نیست که بشود با چند تذکر اخلاقی و براساس مشهورات زمانه بر اعتقادات خود پایدار بمانند. این نسل باید عقاید خود را به نوامیس عالم هستی متصل بدانند تا بر آن اعتماد کنند و حقیقت این است که شیعه نیز چنین دینی است و از طریق توجه به نظام اَحسن و حکمت الهی میتوان متوجه شد جهان ظرفیت وجود انسان کاملی را دارد که حامل همهی اسرار الهی برای مدیریت جهان است. به نظر میآید امروز با توجه به نظام احسن و حکمت الهی میتوان نسل امروز را متوجه حقایقی کرد که نه مجبور باشد به مباحث خشک فلسفی رجوع کند و نه گرفتار سطحینگری باشد و عقاید خود را بدون هر برهانی بپذیرد و در مقابل اشکال کنندگان مجبور باشد بگوید: طبق روایات چنین عقیدهای را پذیرفته است، در حالی که آیات و روایات، ما را به تدبّر دعوت میکنند.