تربیت
Tarbiat.Org

امام و امامت در تکوین و تشریع
اصغر طاهرزاده

ابراهیم(ع) و تاریخ‌سازی

قضیه به این شکل است که حرکت حضرت ابراهیم(ع) منجر به ایجاد پایگاه‌های توحیدی در نقطه‌های حساس تمدن‌خیز زمین شد. زیرا از یک طرف نوعی آمادگی جهت تاریخ‌سازی در عالم به‌وجود آمده بود و از طرف دیگر خداوند این آمادگی را در ابراهیم(ع) ملاحظه فرمود تا در نتیجه توانایی تاریخ‌سازی را در آن حضرت قرار دهد. بحث بر سر آن است که این چه توانایی و چه مأموریتی است که با ابراهیم(ع) شروع می‌شود؟(12) به عنوان حرکت دینی خاصی که غیر از پیامبری است. امتحاناتی که حضرت پشت سر گذاشتند چه خصوصیاتی داشت که منجر به جعل امامت در حضرت شد؟ حضرت تمامِ بتخانه را ویران کردند و مشرکان بدترین برخورد ممکن را با ایشان کردند، او را با منجنیق به هوا پرتاب نموده و در انبوه آتش انداختند ولی حضرت یک قدم از مواضع توحیدی خود کوتاه نیامدند. بعد خداوند فرمود اسماعیل(ع) را با آن همه خوبی و ایمان ذبح کن. در حالی‌که قبلاً او را در سرزمینی ساکن کرده بود که امکان زراعت نداشت، «بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ»(13) تا وسعت اراده و توکل حضرت معلوم شود. توسعه‌ای را خداوند به حضرت ابراهیم(ع) پیشنهاد می‌کند که بسیار پر زحمت است و بنا است کار بزرگی انجام شود که لازمه‌ی آن حضور در چنین سرزمینی است تا تاریخ در جهتی خاص قرار گیرد و حرکت توحیدی خاصی ظهور کند. چون همیشه تاریخ را توحید جلو می‌برد و بت‌شکنی شاخصه‌ی توحید ابراهیمی است که در انقلاب اسلامی ظهور کرد و معادلات جهان را در فرهنگ امامت به هم زد.
وقتی معنی تاریخ‌سازی روشن شود معنی امامت روشن می‌شود و در آن صورت امامت با نبوت مخلوط نمی‌گردد و می‌فهمیم چرا حضرت امام رضا(ع) سعی دارند موضوع رسالت و امامت را از نبوت جدا کنند، اگر چه در شخص پیامبر خدا(ص) این دو مقام جمع باشد. امامت مقامی است غیر از مقام تشریع و تعیین احکام الهی. حضرت ابراهیم(ع) قبل از این که امام باشند وظیفه‌ی تشریع و تعیین حدود الهی را به عهده داشتند ولی در راستای امامتی که داشتند تاریخ‌سازی با ایشان شروع شد و با انبیاء بعدی که همگی فرزندان حضرت ابراهیم(ع) بودند ادامه یافت، آن‌ها علاوه بر مقام نبوتشان دارای مقام امامت نیز بودند. انبیاء قبلی تذکرات خدا را به بشر می‌رساندند و انبیاء ابراهیمی علاوه بر آن، حرکت‌های توحیدی تاریخ را مدیریت می‌کردند.
وقتی تفاوت نبوت و امامت روشن شد می‌توانیم مسئولیت نبوت حضرت محمد(ص) را از امامت آن حضرت تفکیک کنیم تا معلوم شود جنبه‌ی نبوت حضرت کدام است و جنبه‌ی امامت حضرت کدام و در آن صورت انتظارمان از اماممان مشخص می‌شود و این که کدام وجه از حرکت حضرت محمد(ص) را در امامان نیز می‌توانیم تعقیب کنیم. و ائمه‌ی ما از چه جهت مورد مدد الهی هستند و اگر در کنار امامان وارد صحنه بشویم از چه جهت می‌توانیم از مددهای الهی بهره‌مند گردیم و تاریخ‌سازی را شروع کنیم، آن نوع تاریخی که اجازه‌ی حاکمیت به غیر از امام معصوم به کسی نمی‌دهد.
بعد از آن‌که حضرت ابراهیم(ع) از خدا شنیدند «إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً» من تو را امام مردم قرار دادم «قالَ الْخَلِیلُ سُرُوراً بِهَا» حضرت در حالی که از این مدد الهی خیلی نشاط پیدا کرده بودند عرض کردند: «وَمِن ذُرِّیَّتِی، قَالَ لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» آیا این امامت به ذریه‌ی من هم تعلق می‌گیرد؟ خداوند فرمود: به آن‌ عده از ذرّیه‌ی تو تعلق می‌گیرد که ظالم نیستند. ملاحظه بفرمائید حضرت ابراهیم(ص) موضوع تعلق به ذرّیه را در مورد نبوت مطرح نکردند. قبلاً که خداوند ایشان را به نبوت برگزید نگفتند نبوت به ذریه‌ی من تعلق می‌گیرد یا نه؟ چون نبوت ارائه‌ی احکامِ موضوعاتی است که خداوند برای آن که بشر وظایف خود را در دنیا بداند مطرح می‌شود، اما این‌که جامعه در شرایطی قرار گیرد که احکام الهی در آن عمل شود و احکام الهی در تاریخ و زندگی بشر جاری گردد و جوامع انسانی را تحت تأثیر قرار بدهد، با امامت ممکن است و حضرت ابراهیم(ع) برای آن که نبوتشان بستر عملی به خود بگیرد از خداوند تقاضا کردند که فرزندانشان به مدد امامت مفتخر شوند. حضرت نوح(ع) به قوم خود می‌گفتند مزاحم ما نشوید تا ما دینداریمان را بکنیم و آن‌ها نمی‌گذاشتند. حالا حضرت ابراهیم(ع) با مجهز شدن به نور امامت مسئولیت دیگری دارند و آن این که باید تمام مناسبات جهانی تحت تأثیر دین الهی انجام شود.