تربیت
Tarbiat.Org

امام و امامت در تکوین و تشریع
اصغر طاهرزاده

امامت؛ مژده‌ی بزرگ

روحیه‌ی بت‌شکنی حضرت ابراهیم(ع) نشان داد که می‌تواند امامت را تحمل کند و حضرت ابراهیم(ع) نیز متوجه شدند طرح موضوع امامت مژده‌ی بزرگی جهت بقای دینداری و همه‌گیرشدن آن است. روحیه‌ی امامت باعث می‌شود که دینداران طلبکار نظام‌های کفر باشند و به جای آن که در جای متهم بنشینند، در جای مدعی قرار گیرند. در راستای روحیه‌ی امامت است که مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» می‌فرمایند: ما در مورد زنان در مقابل فرهنگ غرب مدعی هستیم نه متهم، آن‌ها به عنوان مدعی می‌گویند: چرا شما مثل ما با زنان خود برخورد نمی‌کنید؟ ایشان می‌فرمایند: ما باید مدعی باشیم که چرا شما با کارهایتان نظام خانواده را از بین بردید و زنان را از مسئولیت مادری به عروسک‌های خیابانی تبدیل کردید؟ این همان روحیه‌ی امامت است که نظام کفر را بدهکار می‌کند و نه طلب‌کار و به همین جهت متوکل می‌گوید: «وَیْحَكُمْ قَدْ أَعْیَانِی أَمْرُ ابْنِ الرِّضَا»(14) وای بر شما ابن الرضا (امام هادی(ع)) مرا خسته و درمانده کرده است. با این‌که به ظاهر امام هادی مستقیماً با متوکل درگیر نمی‌شدند ولی فرهنگی را متذکر بودند که جایی برای حاکمیت امثال متوکل باقی نمی‌گذاشت.
حضرت ابراهیم(ع) متوجه‌ شدند خداوند با طرح امامت اراده کرده است دین خود را در قله‌ی زندگی بشر قرار دهد و خبر از ظهور اراده‌ای خاص در میان است تا موحدان، مدعی جهان کفر باشند و هرگز با کفر کنار نیایند. اگر ملاحظه می‌کنید وهّابی‌ها با آمریکا کنار می‌آیند چون اسلامشان، اسلام بی‌امامت است. اکثر کشورها به ما شیعیان می‌گویند شما چه کار به آمریکا دارید، شما بروید دینداری خودتان را بکنید. توهینی که آخوندهای سعودی به شیعه می‌کنند این است که شما با دخالت‌هایتان در دنیا آبروی اسلام را برده‌اید. اسلام یک دین سالم و بی‌سیاست بود شما چهره‌ی اسلام را لکه‌دار کردید، مردم می‌خواهند در مراسم حج عبادت کنند و شما نمی‌گذارید. شما آمدید مکه را هم خراب کردید و در مراسم حج شعار مرگ بر آمریکا می‌دهید. در صورتی که اسلامِ امامتی، اسلامی است که می‌خواهد حضور حکم خدا را در تمام مناسبات جامعه تثبیت کند. حضرت ابراهیم(ع) چون متوجه‌ی این مسئله بودند تقاضا کردند این روحیه در نسلشان ادامه پیدا کند.
حضرت رضا(ع) در ادامه‌ی روایت می‌فرمایند: «فَأَبْطَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ إِمَامَةَ كُلِّ ظَالِمٍ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ صَارَتْ فِی الصَّفْوَةِ» خداوند با طرح قسمت آخر آیه که فرمود: عهد من به ظالمین نمی‌رسد، امامت را برای هر انسان ظالمی باطل کرد و آن مقام را مخصوص پاکان و برگزیدگان گرداند. پس هر شخص و شخصیتی که ذریه‌ی ابراهیم(ع) باشد و از هیچ جهت آلوده به ظلم نباشد امام است، چون می‌فرماید که باید ظالم نباشد. یعنی هیچ جنبه‌ی ظلمی نداشته باشد که همان مقام عصمت است. حرف این‌جا است که می‌فرمایند: «وَ صَارَتْ فِی الصَّفْوَةِ» امامت را در نخبگانِ پاکدامن قرار داد. حرف حضرت در این قسمت تمام نشده است، ابتدا امامت را تبیین می‌کنند بعد می‌فرمایند آیا این امامت چیزی است که می‌توان در رابطه با آن گفت مردم خودشان آن را انتخاب کنند؟ و آیا چیزی است که بتوان آن را از تاریخ حذف کرد و به حضور و ضرورت آن توجه ننمود؟ یعنی امامت نه آنچنان است که بتوان آن را نادیده گرفت و به موضوع امامتِ ذرّیه‌ی حضرت ابراهیم(ع) نظر نکرد و نه آنچنان است که بتوان هرکسی را به عنوان امام پذیرفت. حضرت پس از آن، جایگاه و نقش امامت را روشن می‌کنند و نتیجه می‌گیرند که اگر ما مسلمانان بهره‌ی کامل را از دین و دینداری نمی‌بریم به جهت این است که نتوانستیم مسیر دینداریمان را در راستای امامت قرار بدهیم. این فرمایشات، یک بحث علمی عمیق معرفتی و سلوکی است.
خدایا به حقیقت ذوات مقدس اهل البیت(ع) مدد‌هایی را که منجر به عاقبت به خیری و اصلاح امور در همه‌ی زوایای فردی و اجتماعی می‌شود به ما عنایت بفرما.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»