از جملات حضرت رضا(ع) معلوم است که بشر به امامی نیاز دارد که عامل نظام مسلمین و عزّت مؤمنین باشد و محال است خدای حکیم در نظام اَحسن چنین نیازی را بیجواب بگذارد و لذا در ادامه میفرمایند: «بِالْإِمَامِ تَمَامُ الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصِّیَامِ وَ الْحَجِّ وَ الْجِهَادِ وَ تَوْفِیرُ الْفَیْءِ وَ الصَّدَقَاتِ وَ إِمْضَاءُ الْحُدُودِ وَ الْأَحْكَامِ» به وسیلهی امام نماز و زکات و روزه و حج کامل میگردد و بهرههای طبیعت و صدقات، فراوان میشود و حدود و احکام الهی اجرا میگردد. وقتی امام در صحنهی مدیریت جامعه نباشد کار به جایی میرسد که وقتی در جنگ جمل بعد از 25 سال كه صحابهی پیامبر(ص) از علی(ع) فاصله گرفتهاند، به امامت آن حضرت نماز میخوانند، عمرانبنحصین از صحابهی پیامبر(ص) میگوید: «صَلّی عَلیُّ عَلَیْنا بِالْبَصْرةِ فَقال: ذَكَّرَنا هذا الرّجل صَلاةً كُلُّنا نُصَلِّیها مَعَ رَسولالله(ص)» یعنی؛ با علی(ع) در بصره نماز خواندیم، نماز او طوری بود كه یادمان آمد آن نمازی را كه با رسولخدا(ص) میخواندیم.(40) چون در مدتی كه گذشته بود نماز هم به معنی واقعیاش از صحنهی زندگی مردم خارج و به فراموشی سپرده شده بود، به طوری كه شهابالدّینزهری از علماء اهل سنت و از تابعین میگوید: «دخلتُ علی اَنَسِبنمالك بدمشق وَ هُوَ وَحْدَة یَبْكی» در دمشق بر انسبنمالک وارد شدم که به تنهایی در حال گریه بود. پرسیدم چرا گریه میكنی؟ گفت: «لا اعرفُ شَیْئاً مِمّا كانَ علی عهدالنّبی(ص) الاّ الصّلاة وَ قد ضُیِّعَت» از آثار رسولخدا(ص) چیزی جز نماز نمیدیدم كه آن را هم از بین بردند.(41) یعنی؛ نمازی كه امروزه خوانده میشود سنخیتی با نماز پیامبر(ص) ندارد.
محمدبن ادریس شافعی از وهب بنكیسان نقل میكند كه میگوید: «كُل سُنَّةٍ مِنْ سُنَنِ رَسُولالله قَد خُیِّلت حَتَّی الصَّلاة»(42) بعد از رحلت پیامبر(ص)، تمام سنتهای ایشان دستخوش تغییر شد، حتی نماز. یعنی کسی نبوده تا با اعمال خود نشان دهد نماز اصلی چگونه است. آنچنان همه چیز تغییر كرد كه وقتی امیرالمؤمنین(ع) در هنگام خلافت، امام حسن(ع) را میفرستند كه به مردم بگویند خواندن نماز تراویح به جماعت بدعت است و ریشه در كتاب و سنت ندارد، مردم فریاد میكنند: «وا سُنّتا عمرا، وا سُنّتا عمرا» وای که سنت عمر دارد از بین میرود.
یکی از بهترین برکات وجود امام آن است که مانع ورود تحریف در دین می شود چون نمونهی درست هر عمل شرعی را میداند و مینمایاند. مثل اینکه سفیدیهای اشیاء را با یک پارچهی کاملاً سفیدِ پاک ارزیابی کنیم ولی اگر آن پارچه از میان رفت، دیگر نمیتوان سفیدیها را درست ارزیابی کرد. پس اینطور نیست که بگوئیم امام باشد یا نباشد ما باید دو رکعت نماز صبح بخوانیم و میخوانیم. واقعاً با در صحنهنبودن امام معصوم حقیقت نماز و حقیقت سایر عبادات گُم میشود. همینطور که امروز حتی در جهان شیعه صورت حقیقی نماز گم شده و صورت ضعیفی از آن مانده که باید بسیار رشد کند، چه از نظر ظاهر و حفظ آداب و چه از نظر محتوا و حضور قلب. چقدر بیامامی سخت است زیرا آدم نماز را هم از دست میدهد، همین را قیاس کنید برای سایر اعمال عبادی. به فرمایش علمای اخلاق، کمال ذکر در رکوع و سجود سه مرتبه است، مگر در موارد اضطرار.(43) گویا سالهاست که ما در حالت اضطرار هستیم. شاکی هستیم که با این نمازها تاجی به سر خود نزدیم، نمیگوئیم اگر نماز را احیا کنیم چه تاجها به سرمان خواهیم زد و به تعبیر امام صادق(ع) ملائکه با ما مصافحه میکنند. در حال حاضر وظیفهی ما این است که روحیهی اصلی شیعه را که برگشت به معنویت است بیشتر دنبال کنیم و به جای آنکه عبادات خود را با شتاب و عجله انجام دهیم تا به کارهایمان برسیم، کار اصلی خود را اُنس با حق بدانیم و در آن مدتی که مشغول عبادت هستیم همان را کار اصلی خود به شمار آوریم. و از این طریق زمینهی نزدیکی به اولیاء خدا را در زندگی و روح و روان خود فراهم کنیم.