تربیت
Tarbiat.Org

امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) و خودآگاهی تاریخی
اصغر طاهرزاده

رسالت تاریخی ملت ایران

اگر ملت ایران متوجه رسالت تاریخی خود باشند و در امر پایدارماندن بر ارزش‌های انقلاب اسلامی مقاومت كنند، طرح امام خمینی(ره) در حال جذب نظرها به سوی خود می‌باشد. هنر ما در امر پایدارماندن بر ارزش‌های انقلاب اسلامی آن است که با عینک زمانه‌ای که مدرنیته افکار را تحت تأثیر خود قرار داده به انقلاب اسلامی ننگریم و متوجه شویم انقلاب اسلامی دوران معاصر را با نگاه مجدد به دین بنیاد نهاد و آن را راه می‌برد و نگهداری و نگهبانی می‌کند، به طوری که تاریخ آینده در سایه‌ی ارزش‌های انقلاب اسلامی بایدها و نبایدهای خود را شکل می‌دهد و این به جهت آن است که جهانِ موجود دیگر آنچه را كه دارد، نمی‏خواهد، چون از طریق آن به مطلوبش نرسید. به اصطلاح جهان در تئوری اداره‌ی خود به روش غربی به بحران افتاد و شما موضوع بحرانی‌شدن جهان غرب را در نظرات دانشمندان غربی به‌خوبی می‌یابید.
تصمیم بنده آن‌ است که جایگاه اندیشه‌ی امام خمینی(ره) را در جهان آینده نشان دهم و عرض کنم که جهان گرفتار پیامدهایی است كه به جهت فكر غیر دینی فرهنگ مدرنیته ظهور کرده و انقلاب اسلامی نشان داد علت جهانِ پر آشوب کنونی حاکمیت افکار جاهلانی است که از عقل قدسی بریدند و خواستند با خِرد پژمرده‌ی بشرِ جداشده از وَحی، جهان را مدیریت کنند. نتیجه آن شد که جهان مدرن، امروزه تكنولوژی دارد ولی احساس می‌کند هیچ چیزی ندارد و امام خمینی(ره) آمد تا در قرنی که تكنولوژی به اوج خود رسیده، راز به خلأ رسیدن ملت‌ها را گوشزد کند و متذکر حقیقت شود.
جهان با تمام وجود متوجه شده‌اند كه پیامدهای وحشتناكی تهدیدشان می‏كند و حتی اکثراً می‏دانند این به جهت آن است كه روابط فرهنگی و اجتماعی‌شان دینی نیست، مشکل آن است که هنوز همّت اقدام برای نفی حاکمیت‌های سکولار در عموم مردم پدید نیامده است و انقلاب اسلامی شروعی است جهت به فکر فرورفتن مردم جهت آن اقدام.
سران قدرت و ثروت نیز متوجه گرایش مردم به دین شده‌اند و سعی دارند در فضای فرهنگ مدرنیته یک نوع دینداری را به کمک پاپ به صحنه بیاورند، غافل از این که حافظه‌ی تاریخی ملت‌ها دیگر فریب این حرکات تصنعی را نمی‌خورد و این‌گونه حرکات در همان لایه‌ای که صاحبان ثروت و قدرت متعلق به آن هستند می‌ماند زیرا نظر مردم به افقی دیگر معطوف گشته است. اتفاقاً با همین حرکات تصنعی صاحبان ثروت و قدرت، امید ملت‌ها بیش از پیش از نتیجه‌گرفتن از آینده‌ای که چنین حاکمانی به کمک پاپ‌ها می‌خواهند برای آن‌ها رقم بزنند، قطع می‌شود زیرا می‌دانند که این کارها ادامه‌ی همان وضع موجود است.
با همه‌ی تبلیغاتی که بر ضد اسلام شده است مردم دنیا به شدت به اسلام گرایش پیدا كرده‏اند و این یكی از معضلات حاكمان دنیای امروز است. بیست هزار تحصیل‌كرده‌ی انگلیسی در یك سال، اسلام را انتخاب كرده و مسلمان شدند. اگر ولیعهد انگلستان با احترام از مسلمانان آن کشور نام می‌برد فكر نكنید كه آن‌ها طرفدار مسلمانان شده‌اند بلکه متوجه احیای یك طبقه‌ی سیاسی هوشیار به نام طبقه‌ی مسلمانان هستند که برای خود حق شرکت در حاکمیت کشورشان را مطالبه می‌کنند و اسلام را از یک عقیده‌ی شخصی بالاتر می‌دانند. در سایر کشورها باز با همین موضوع روبه رویند، حتی حاضرند به سایر جریان‌های مخالف خود امتیاز بدهند تا همچنان مسلمانان را در حاشیه نگه‌دارند، زیرا آن جریان‌ها به نحوی برای تمدن غربی اصالت قائل‌اند ولی در نگاه اسلامی، فرهنگ مدرنیته هیچ حقیقتی ندارد تا قابل اعتنا باشد و به همین جهت با آن همه فشاری که به کشورهای اسلامی وارد می‌کنند، ذرّه‌ای از خیزش اسلامی کاسته نشده است. مثل ترکیه که مسلّم غرب مایل نبود دولتی اسلام‌گرا در آن کشور به میدان بیاید ولی حساب کردند اگر مانع حضور جریان اسلام‌گرای متمایل به غرب بشوند، آنقدر زمینه برای حاکمیت اسلام و قوانین آن فراهم است، که جریان‌هایی به میدان می‌آیند که هیچ گرایشی به غرب ندارند. جان، اف، كِنِدی رئیس جمهور اسبق آمریکا كتابی دارد به نام «كتاب صلح» در آن كتاب طرحی دارد كه اگر خواستید ملت‌ها در مقابل آمریکا قیام نکنند باید آزادی‌هایی به آن‌ها داده شود تا بتوانند در مسیر اهدافی که مایل‌اند حرکت کنند، ولی کنترل اصلی را حفظ کنید وگرنه اگر مانع هرگونه آزادی شوید, همه‌ی اوضاع از دست می‌رود. با این همه شرایط امروز دنیا دیگر شرایطی نیست که طرح افرادی مثل ادوارد کندی جواب دهد، زیرا نگاه دینداران به دین آن است که باید دین در مناسبات اجتماع حاکم باشد، در چنین شرایطی دین طوری بازخوانی‌شده که با نفی هرگونه حاکمیت سکولاری همراه است.