امام خمینی(ره) با توجه به خودآگاهی تاریخی که به کمک اشراق الهی بدان مفتخر شدند، متوجه گشتند، نیاز امروز مردم جهان چیست و فهمیدند در عمق روح انسانها چه میگذرد و به دنبال چهچیز میباشند، این بود که اولاً؛ به مردم فهماندند باید افرادی را كه مدعی بزرگی تمدن غربیاند به چیزی نگیرند و این تمدن بر خلاف ظاهرش، وعدههای تو خالی است، ثانیاً: بشریت را متوجه این امر مهم کردند كه علت همهی این بحرانها دوری از فرهنگ انبیاء است، و راه عمل را نیز از طریق انقلاب ملت ایران نشان دادند. و از آن طریق تمام ابُهت فرهنگ غربی فرو ریخت، و لذا غربِ بعد از خمینی با غرب قبل از خمینی بهکلی متفاوت شد، غربِ قبل از خمینی(ره) به هر کشوری که میخواست دستور میداد و آن کشور هم مجبور به اطاعت بود، ولی حالا تلاش میکند کشورهای عربی دستنشانده خود را قانع کند که با همکاری آنها فضای ایرانگرایی مردمشان را به فضای ایرانهراسی تبدیل کند.
امام خمینی(ره) انسانی بود با عالَمی خاص كه برای شناختن آن عالَم، اولاً: باید مسلمانی واقعی بود، یعنی مسلمانی كه با معرفت به اسلام، حتی مستحبّات دین را در حدّ توان انجام دهد. ثانیاً: نباید به ظاهر دین بسنده کرد و دل را آمادهی تأثیرپذیری از حقیقت دین ننمود، بلکه باید همچون امام(ره) عارفانه زندگی کرد تا آنطور که باید در جهان تأثیرگذار بود.