انسان موحّد، به نور الهی چیزهایی را که در عالَم مادون در تزاحم با یکدیگرند در شخصیت خود جمع کرده است و امیال متفاوت در قلب او به صلح گرائیدهاند، علمای بالله جای میلها را میشناسند و به هیچ میلی به عنوان میلِ مطرود نمینگرند بلکه هر میلی را در جای خود قرار میدهند و توحید نیز به همین معنی است، همانطور که ما در بارهی خدا معتقد به وحدت ذات با صفات هستیم.
علمای واقعی از آن جهت که در مقام توحید هستند قدرت جمع اضداد در آنها رشد کرده است و لذا به جای آن که تضادها در شخصیت آنها کارها را به بحران برساند، هر چیزی در محدودهی خود قرار میگیرد و انسان جامعی پدید میآورد که او را کاری از کاری غافل نمیکند. این افراد در هر عصری، ثابتِ همان عصراند که میتوان با محوریت آنها از تضادِ کثرتها نجات پیدا کرد. بدیهی است که در هر عصری که تضادها شدت یابد ضرورت وجود چنین علمایی حتمی است تا آنکه جامعه بتواند مدتها جایگاه تضادهای پیش آمده را تعیین کند و جلو برود.
هیچکس نمیگوید امام خمینی(ره) معصوماند، بلکه تأکید بر روی شخصیت توحیدی ایشان است که در عصر حاضر میتواند جامعه را ماورای تضادهای پیش آمده به سوی سعادتِ معنوی جلو ببرد. انسان در عصر حاضر با سرگشتگیهایی روبهروست که نمیتواند جایگاه خود را به عنوان یک انسان مسلمان تعیین کند، امام خمینی(ره) به عنوان یک انسان موحد، آن هم با پرورش خاصی که پیدا کردهاند و در مقام جمع معارف الهیه قرار گرفتهاند، میتوانند انسانها را از بنبست این سرگشتگیها نجات دهند و به نوعی از زندگی هدایت کنند که تزاحمِ کثرتها در آنجا نیست.
اگر انسان گرفتار تزاحم کثرات شد هیچ وقت از گرفتاریها آزاد نمیشود، و هرگز نمیتواند به مقام ثابتی برسد و اگر به مقام ثابتی نرسید تمام چیزها را در تضاد با هم میبیند و در شک میافتد و نمیتواند بین آنها ارتباط برقرار کند و در سرگردانی و ضلالت قرار میگیرد. تنها انسانهایی میتوانند به خود و به جامعه کمک کنند که به یک نحوه ثبوت در شخصیت خود رسیده باشند و این فقط از طریق توحید ناب ممکن است تا مردم به کمک چنین توحیدی از ضلالت و سرگردانی نجات یابند.