تربیت
Tarbiat.Org

امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) و خودآگاهی تاریخی
اصغر طاهرزاده

مغالطه‌ای آشکار

یكی از تلاش‌هایی كه به قصد مقابله با نظام اسلامی انجام می‏شود این است كه ابتدا دموكراسی را مطلق می‏كنند، به طوری که گویا: كتاب مقدسِ بشرِ مدرن، دموكراسی است و حقیقت، چیزی جز رأی مردم نیست، و سپس زمزمه سر می‌دهند که حكومت دینی با دموكراسی جمع نمی‏شود و نتیجه می‌گیرند حالا كه دموكراسی باید بماند و نیاز حتمی بشر امروز است، پس حكومت دینی باید حذف شود(10) این‌ها ابتدا مشخصه‏هایی از جمهوریت را نقل می‌کنند سپس نتیجه‌ می‌گیرند نظام یك كشور یا باید جمهوری باشد و یا ولایی. این‌ها می‏گویند: مردم در نظام جمهوری، در حوزه‌ی امور عمومی مساوی‏اند، در حالی‌که در حكومت ولایی، مردم در حوزه‌ی امور عمومی با اولیاء خود همطراز نیستند. پس نمی‌شود نظامی داشت که در عین جمهوریت، «ولایت فقیه» در آن لحاظ شود. و یا می‌گویند: در نظام جمهوری مردم ذی حقّ و رشیدند ولی در حكومت ولایی محجورند... و در حكومت جمهوری، زمامدار، وكیل مردم است، و در حكومت ولایی، زمامدار، ولی بر مردم است... و در حكومت جمهوری زمامدار از سوی مردم انتخاب می‏شود، در حكومت ولایی زمامدار از سوی شارع نصب می‏شود و مردم موظف به پذیرش ولی شرعی هستند ... در حكومت جمهوری، دوران زمامداری، موقت است، در حكومت ولایی زمامداری مادام العمر است... در حكومت جمهوری زمامدار در مقابل مردم مسئول است و در حكومت ولایی زمامدار در برابر مردم مسئول نیست و...
ملاحظه می‏كنید كه چگونه جمهوریت را با حكومت دینی مقابل هم می‏گذارند كه در نهایت نتیجه بگیرند این دو با هم ناسازگار و متعارض‌اند، و بعد هم ما را به دو نتیجه‏گیری می‏كشانند، یكی این‌كه اصلاً حكومت را از دین جدا كنید، دیگر این‌كه نقش ولی فقیه یك نقش نظارتی بدون هیچ گونه دخالت باشد، كه عملاً نتیجه‌ی پیشنهاد دوم هم همان پیشنهاد اول است.
آیت‌الله‌جوادی«حفظه‌الله‌» در جوابی مختصر به این مغالطه فرمودند:
«اگر خوب به اسلام دقت كنیم، اسلام در متن خود ولایت دارد، وكالت هم دارد، حق والی در آن محفوظ است، حق مردم هم در آن محفوظ است. آیا تمام آن جمهوریتی كه در نظام سیاسی دنیا مطرح است در نظام اسلامی تا حدّ تعیین رئیس جمهور و مجلس واقع است یا نه؟ می‏گوئید در نظام جمهوری مردم حق رأی دارند. در قانون اساسی جمهوری اسلامی این تصویب شده است. می‏گوئید: رئیس جمهور در نظام جمهوری با مردم یكسان است، آری همین طور است و رئیس جمهور در واقع وكیل مردم در اداره‌ی كشور است. اما آیا در اسلام بالاتر از ریاست جمهور هم سمتی به نام رهبری هست یا نه؟ آنچه نباید خلط شود مسئله شخص فقیه با مسئله فقاهت است. شخص فقیه هم مثل بقیه آحادِ جامعه یك رأی دارد، ولی از نظر فقاهت كه شخص مطرح نیست، مكتب مطرح است و نه شخص (مثل علم پزشكی كه موضوع آن یك علم است، و نه یك شخص).