تربیت
Tarbiat.Org

امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) و خودآگاهی تاریخی
اصغر طاهرزاده

اتمام حجت

نكته‌ی سومی كه امام خمینی‏(ره) از طریق آن حجّت را بر ما تمام كردند، به صحنه‌آوردن انسان دینی بود كه در عین مذهبی‌بودن، برای خود نقش تعیین‌کننده در معادلات جهانی قائل است. غرب سعی کرده بود مذهبی بودن را یک نحوه عقب ماندگی از زمان معرفی کند و بدین شکل بدون حمله‌ی مستقیم به مذهب، نگاه مذهبی به امور را به حاشیه براند. با ظهور امام خمینی‏(ره) و نوع گفتمانی که طرح نمودند شخصیت انسان دینی طوری نمود پیدا کرد که انسان دینی، انسان شرافتمندی است که نه‌تنها تفکرش مربوط به گذشته نیست بلکه برای آینده‌ی جهان حرف دارد. تا آن‌جا که توانستند روشن کنند جهانِ غیر دینی به طور چشم‌گیری از شرافتمندی فاصله دارد.
قبلاً فضای جامعه چنان بود كه اگر فرد تحصیل كرده‌ای از ناکارآمدی دین سخن می‌گفت، با او مقابله نمی‌شد، ولی امام خمینی‏(ره) نه‌تنها این فضا را عوض كردند بلکه چشم‌ها و گوش‌ها را به سوی کسانی انداختند که از دین و انقلاب سخن می‌گویند، تا آن‌جا که ولیعهد انگلستان در سخنرانی که در دربار آن كشور کرده بود به نظام سیاسی آن کشور اعتراض می‌کند چرا به مسلمانان انگلستان كه از محترم‌ترین طبقه‌ی انگلستان هستند، اجازه‌ی حضور در امور سیاسی را نمی‏دهید؟ این نشان می‌دهد با ظهور شخصیت امام خمینی‏(ره) و توجه به گفتمان ایشان، ملاک‌های ارزشی جهان مدرن به هم ریخت و دیگر مثل گذشته نمی‌شود بر ارزش‌های غربی تأکید کرد، و اگر متوجه باشیم پایه‌های یک تمدن چگونه سست می‌شود، می‌توان پذیرفت امام خمینی‏(ره) پایه‌های تمدن غربی را سست نمودند، و بی‌آیندگی آن را در منظر مردم جهان آشکار کردند. به گفته‌ی یک استاد برجسته‌ی دانشگاه هامبورگ آلمان: «نهضت امام خمینی از همان نوپایی خود، موجب برهم‌خوردن معادلات از پیش تعیین‌شده‌ی استعمارگران در صحنه‌ی سیاست جهانی گردید. با دگرگونی‌ها و تحولاتی که ایشان فراهم کرد، تمام پیش‌بینی‌های استکبار جهانی غلط از آب در آمد».(33)
از نمونه‌های عدم تعادل فکر غربی این‌که فکر می‌کند با نفی انقلاب اسلامی و پنهان‌شدن بی‌آیندگی آن تمدن، بحران و اضمحلال از آن تمدن برداشته می‌شود و لذا در این رابطه یکی از برنامه‌های خود را درگیری با انقلاب اسلامی قرار داده‌اند، کاری که همیشه در تاریخ رخ داده است و امت‌های فاسد به پیامبران اشکال می‌گرفتند چرا شما ما را از هلاکت‌مان خبر دادید. به گفته‌ی مولوی به پیامبران می‌گفتند:
جان ما فارغ بُد از اندیشه‌ها

در غم افکندید ما را و غنا

طوطی نُقل و شکر بودیم ما

مرغ مرگ اندیش‌گشتیم از شما

درگیری غرب با انقلاب اسلامی شبیه درگیری اقوامی است که با انبیاء مقابله کردند، و بدیهی است که حاصل این مقابله نابودی غرب است، هر چند آن فرهنگ با تمامِ توانِ خود و با اتحاد کامل با یارانش، به مقابله با انقلاب اسلامی برآید.
مردم دنیا به شکل‌های مختلف نشان داده‌اند از این جاهلیت مدرن ناراحت‌اند ولی دو مشكل در میان است، اولاً: نمی‏دانند چگونه باید خود را از آن رها کنند و به سوی چه نوع زندگی خود را سوق دهند. ثانیاً: جرأت نمی‏كنند از زندگی غربی بگذرند.
به خوبی می‌توان تشخیص داد مردم جهان این نوع زندگی را آن نوع زندگی نمی‌دانند که مطلوب انسان است و به واقع از مشکلات گوناگون این زندگی به ستوه آمده‌اند ولی متأسفانه نه می‏توانند زمانه‌ی خود را درست تحلیل کنند و تحت تأثیر تبلیغات غربی، ریشه‌ی اصلی بحران‌ها را به امور عارضی نسبت می‌دهند، و نه به ذات تمدن غربی. و از آن مهم‌تر راه رهایی را نمی‏شناسند، و این است که در عین نا امیدی هیچ راهی جز قبول این زندگی و ادامه‌ی آن ندارند.