تربیت
Tarbiat.Org

امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) و خودآگاهی تاریخی
اصغر طاهرزاده

فرهنگ مدرنیته و عدم درک عقل قدسی

فرهنگ مدرنیته با روحیه‌ی حس‌گرایی‌اش نمی‌تواند پیام‌های عقل قدسی انبیاء را درک کند و جایگاه آن را در نظام هستی بشناسد، همین امر موجب شده تا به پائین‌ترین درجه‌ی عالَم یعنی عالم ماده اعتماد کند و از ابعاد بسیار مهمی که در زندگی انسان نقش‌آفرین‌اند محروم باشد. زیرا شرط جمع پیام عقل و حس، روحیه‌ی توحیدی است و انسان موحد است که می‌تواند پیام عقل و حس را جمع کند، در حالی‌که وقتی فرهنگی مشغول پائین‌ترین مرتبه‌ی عالم وجود شد، عملاً به کثرت‌ها مشغول می‌شود. کثرت‌هایی که هرلحظه چهره‌‌ای از خود نشان می‌دهند که غیر از چهره‌ی قبل است، و ریشه‌ی سرگردانی بشر جدید از این‌جا پایه‌گذاری شد و ادامه یافت و به همین جهت باید گفت: فیلسوفان حسّ‌گرا در سرگردانی بشر مدرن نقش اصلی را داشتند.
سرگردانی بشر مدرن و عدم توانائی در جمع‌کردن پیام‌های حسّ و عقل خبر از آن می‌دهد که برای زندگی صحیح در زمین باید نگاه توحیدی داشته باشیم و به موحدان تاریخ یعنی انبیاء تأسّی کنیم.
علامه طباطبایی(ره) به عنوان انسان موحدی که از طریق قرآن به چنین نگاه توحیدی رسیده‌اند در تفسیر قیم المیزان نشان می‌دهند توانسته‌اند چنین توانایی را در خود پرورش دهند، به طوری که یک اندیشه را در عین این که نقد می‌کنند و ضعف‌های آن را می‌نمایانند، نکات مثبت آن را نیز از نظر دور نمی‌دارند. سپس اندیشه‌ای را به خواننده ارائه می‌دهند که در عین حفظ تمام جنبه‌های مثبت اندیشه‌های قبلی، از ضعف‌های مربوط به کثرت‌زدگی مبرّا است. چنین برخوردی مربوط به هر شخصیتی است که توانسته است منوّر به نگاه توحیدی شود و قدرت جمع پیدا کند. در توانایی جمع اندیشه‌ها شخصیت انسان طوری است که توجه به وجهی از حقیقت او را از توجه به وجوه دیگر غافل نمی‌کند، چیزی که فرهنگ حسی مدرنیته به‌کلی از آن محروم است.
با توجه به امر فوق می‌توان گفت: انسان تا به مقام وحدت قابل قبولی نرسد نمی‌تواند با عالَم، ارتباط صحیح پیدا کند به طوری که بتواند همه‌ی وجوه عالَم را بشناسد و براساس آن نظر بدهد. این که عموماً در طول تاریخ علمای الهی مرجع جامعه بشری بودند به آن جهت بود که آن‌ها با روحیه‌ی توحیدی خود می‌توانستند نگاه افراد را به مقام جمع بیندازند و از تک ساحتی و تک نظری و تنگ نظری نجات دهند. امام خمینی«قدس‌سره» به عنوان یک عالِم بالله در زمان معاصر روح انسانِ گرفتار پراکندگی را در شخصیت خود به مقام جمع دعوت نمود و لذا اگر کسی با ایشان در منظر توحیدی همدلی کند، علاوه بر آنچه از فهم حقیقت نصیب او خواهد شد، در عین حال نقص‌های فهم خود را هم متوجه می‌شود. حاصل کاربردی این همدلی آن است که روح انسان وسعت می‌یابد و به آرامش و طمأنینه می‌رسد.
این درس بزرگی است که پیامبران با این همه تفاوتی که به ظاهر دارند به بشریت دادند، خدا در قرآن می‌فرماید: «لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ»؛(44) فرقی بین اَحدی از پیامبران نیست. این همان نگاه توحیدی است که کثرت‌ها برای انسان منجر به تعدّد واقعی نخواهد شد و خداوند نظر انسان‌ها را متوجه چنین شخصیت‌هایی می‌کند تا از سرگردانی دوران‌های ظلمات نجات یابند. باید متوجه باشیم در هر دورانی کسانی هستند که چنین نگاهی دارند و لازم است تا شعور و طلبِ واقعی خود را دست آن‌ها بدهیم. تمام شواهد و قرائن نشان می‌دهد که امام خمینی«قدس‌سره» از همان زاویه‌ای به عالم نگاه می‌کند که ائمه‌ی معصومین(ع) از آن زاویه نگاه می‌کردند و چنین روحی است که می‌تواند زمانه را در همه‌ی ابعاد در خود جمع کند و به کثرت‌ها وحدتی ببخشد که تاریخ دوران به جلو حرکت کند و نسل بشر از سرگردانی دوران ظلمات مدرنیته نجات یابد. چنین انسانی به جهت نگاه توحیدی نابی که به مسائل دارد، روحِ حادثه‌ها را می‌بیند نه ظاهر آن‌ها را، به همین جهت هم مردم نگاه ایشان را نگاه مقدس و پربرکتی می‌شناختند و به واقع درست شناختند. کسانی که با فاصله‌گرفتن از ثابت عصرِ خود چنین نگاهی نداشته باشند از شناخت روح زمانه‌ی خود محروم خواهند بود.