تربیت
Tarbiat.Org

امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) و خودآگاهی تاریخی
اصغر طاهرزاده

ریشه‌ی مشكلات‏

نكته‌ی دومی که امام خمینی‏(ره) روشن نمودند، توجه به عدم توانایی حكومت‌های غیر دینی در حلّ ابتدایی‌ترین امور و مسائل جامعه است، در حالی‌که با حیله‌گری تمام، ناتوانی خود را پنهان می‌کنند و با انواع تهمت‌ها دین خدا را در سر و سامان دادن جامعه ناتوان نشان می‌دهند. ابتدا سعی می‌کنند نمونه‌هایی که هیچ ربطی به دین ندارد وحاصل صد سال استعمار زدگی ما بود، به دین نسبت دهند و سپس بگویند دین در رفع آن‌ها ناتوان است و بر همین اساس برنامه‌ی از بین‌بردن ساختارهای فرهنگی و علمی جهان اسلام توسط استعمارگران انجام گرفت، زیرا در صورتی که جوامع اسلامی با ساختارهای بومی خود و بدون وابستگی به غرب، زندگی خود را سر و سامان دهند، همه‌ی ادعاهای آن‌ها که می‌خواستند تمدن غربی را تمدن برتر نشان دهند از بین می‌رفت، در همین راستا است که مانع موفقیت حکومت اسلامی می‌شوند، چون موفقیت حكومت دینی به معنی آن است که تمدن غربی تنها راه زندگی نیست و این شروع سقوط تمدن غربی خواهد بود. امام خمینی‏(ره) با ملاک‌هایی که آوردند نشان دادند حكومت‌های غیر دینی نه‌تنها امور مردم خود را حل نكرده‌اند، بلكه میل‌ها و گرایش‌های متعالی انسان‌ها را نیز سرکوب نموده‌اند، در حالی که در حكومت دینی به جهت آن که از یک طرف با فطرت انسان‌ها سر و کار دارد، و از طرف دیگر براساس نظام الهی با طبیعت تعامل می‌کند، كارهائی كه در تمدن غرب غیر ممكن می‏نماید، ممكن می‏شود. دفاع مقدس هشت ساله یك نمونه از آن بود که چگونه ملت ایران با حدّاقل امکانات مقابل تمام جهان با آن همه امکانات مقاومت کرد. امام خمینی‏(ره) نشان دادند وقتی اسلام حكومت كند چه توانائی‌های غیر قابل تصوری از خود نشان می‌دهد. در همین راستا در صورتی که موانع تحقق برنامه‌های نظام اسلامی برطرف شود، معضلاتی مثل بیكاری و ازدواج جوانان و مشکلات اقتصادی و اضطراب‌های روحی که همه حاصل تمدن غربی است، از بین می‌رود. فرهنگ غربی با دادن حقوق بیكاری و ایجاد محل خواب برای بیكاران، مشکلات پیش‌آمده توسط آن تمدن را پنهان می‏كند.
یک انسان آزاده که بخواهد در مسیر کمال انسانی خود قدم بردارد و لوازم یک زندگی الهی را در کنار خود داشته باشد، با وضع موجود جهان آنچنان در تنگنا قرار می‌گیرد که هر روز آرزوی مرگ می‌کند، چون می‏بینند همه چیز برای تعالی انسان از دست رفته است. در چنین شرایطی امام خمینی‏(ره) آمد تا راه امیدواری را به چنین انسان‌هایی نشان دهد و از طریق انقلاب اسلامی هم انسان را نجات دهد، و هم جهان را.
به گفته‌ی روژه‌گارودی متفکر بزرگ فرانسوی: «انقلاب اسلامی ایران، الگوی جدیدی از تکامل انسان و اجتماع را ارائه داده است که این الگو، با میراث روحی ملت‌ها توافق دارد و همین، دلیل دشمنی غرب با آن است. آیت‌الله خمینی به زندگی ایرانیان معنی بخشید».(32)
حكومت دینی، در فرصت مناسب و پس از رفع موانعی که فرهنگ غربی برای آن ایجاد می‌کند، شرایطی را به صحنه می‌آورد تا به تمدنی كه بر پایه‌ی امیال انسان‌ها پایه‌گذاری شده و نه بر پایه‌ی احکام الهی، پشت كند. در فرهنگ مدرنیته چون انسان طبیعت را هدیه‌ی الهی برای تعالی انسان نمی‌بیند با آن سرِ جنگ دارد، زیرا با خدای طبیعت آشتی نیست تا طبیعت را چون مادری مهربان در كنار خود بیابد، و این ریشه‌ی بسیاری از بحران‌هایی است که تمدن غیر دینی غرب پدید آورده و انقلاب اسلامی در ذات خود راه برون‌رفت از بحران‌هایی است که تمدن غربی بر همه‌ی جهان حاکم کرده است و با باقی‌ماندن بر عهد امام خمینی‏(ره) موانع، یکی بعد از دیگری پشت سر گذاشته می‌شود و راه برون‌رفت گشوده می‌گردد.
احمد كسروی در کتاب تاریخ خود می‏گوید: «انگلستان تمام تلاش خود را كرد تا مزّه‌ی انقلاب مشروطه به دهان مردم تلخ بیاید و از كنار آن بگذرند.» امروز هم دشمنان ما تلاش می‏كنند با ایجاد انواع تنگناها مردم را از پایداری بر عهد دینی منصرف کنند تا تمدن غربی را تنها راه زندگی بپذیرند، غافل از این که مردم مسلمان که عهد دینی را برای خود عین زندگی می‌دانند، نگران شرایطی هستند که در آن شرایط ارتباط آن‌ها با خدایشان سست شود، نه این‌كه اصل نگرانیشان را امور دنیوی تشکیل دهد.