امام خمینی(ره) شروع تمدن حاکمیت دین در روابط اجتماعی را در این عصر به عهده گرفتند و از آنجایی که جنس تمدن اسلامی در ماهیت و عمل با تمدن غربی متفاوت است و از منظری دیگر به عالم و آدم مینگرد ابتدا باید با شناخت اندیشهی امام به عنوان مقام ثابت عصر، نگاههای خود را بازخوانی و تصحیح نمائیم تا بتوانیم در کنار او و از منظر او راه را ادامه دهیم و به عبارت دیگر باید بتوانیم وارد عالَم او بشویم، تا از روح زمانه عقب نیفتیم و ناظر تجدید حیات خود و جامعهمان باشیم که در مسیر پوست انداختن به سوی هویتی قدسی است .
جهان با زندگی در فرهنگ مدرن، شاهد دیوان سالاری کهنه و اشرافیت خواص و طبقاتی شدن سیاست و قدرت شده و انقلاب اسلامی با روحانیتی که مبشّر عدالت و معنویت است پا در میان گذارده و درصدد است تمام موانع فوق را که به راحتی میدان را خالی نمیکنند پشت سر بگذارد. جریانهای غرب زدهی درون نظام، همچنان بر دیوانسالاری و روح بوروکراسی و طبقاتیکردن جامعه پای میفشارند، ولی آنها چه بخواهند و چه نخواهند روح انقلاب اسلامی عقلها، دلها و زبانها را به سوی دیگری برده است. عمده آن است که مواظب باشیم روح مدرنیته مقام ثابت عصر دوران را در حجاب نبرد و نتایج کار را به تأخیر نیندازد.
در ابتدای بحث عرض شد: اگر در بیابانی شاخص خود را که ثابتِ شما به حساب میآید گم کردید، دیگر تحلیل درستی از موقعیت خود نخواهید داشت. حال با توجه به مباحثی که گذشت میتوان عرض کرد، تنها با توجه به جایگاه حضرت امام خمینی(ره) و اندیشهی اوست که میتوان فهمید در کجای تاریخ ایستادهایم، در این صورت است که عموم تحلیلها و پیشبینیهای شما درست از آب در میآید و آگاهانه در تاریخ خود قدم به جلو میگذارید و گرفتار تحلیلهای کارشناسان غرب زده نمیگردید که جامعهی اسلامی را زیر پوشش سازندگی و اصلاحات، گرفتار گروه ممتازِ بروکرات و اشرافیت اقتصادی و سیاسی نمودند، تا آنجا که سرمایهداری سکولار سخن از مشروعیت سرمایهداری در اسلام سر داد.
تنها در صورتی از چنین مهلکههایی خود و جامعه را نجات میدهید که از نظر تفکر و سلوک متوجه روح عین ثابت عصر شوید وگرنه مانند بعضی از یاران دیروز انقلاب، با اصالتدادن به فرهنگ مدرنیته ناخواسته مقابل انقلاب خواهید ایستاد و در زیر پوشش انقلاب، اشرافیت نوظهوری را که دست در دست لیبرالیسم و اباحهگری دارد و عملاً سکولاریسم را بسط میدهد به میدان میآورید.