تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد27
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

1 - سخنی در باره شاءن نزول سوره اللیل

فخر رازی می گوید : مفسران اهل سنت عموما معتقدند که منظور از اتقی در سیجنبها الاتقی ابو بکر است، و شیعه عموما این حدیث را انکار می کنند و می گویند در حق علی بن ابیطالب (علیه السلام) نازل شده است .**(تفسیر فخر رازی) جلد 31 صفحه 204***

سپس او در یک تحلیل مخصوص به خود چنین می گوید : امت اسلامی (اعم از اهل سنت و شیعه) اتفاق بر این دارند که برترین مردم بعد از رسول الله (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) یا ابو بکر بوده، و یا علی، و این آیه را نمی توان بر علی تطبیق کرد، زیرا قرآن در باره این فرد اتقی می گوید و ما لاحد عنده من نعمة تجزی : هیچ کس نزد او حق و نعمتی ندارد که پاداش داده شود و این صفت بر علی (علیه السلام) تطبیق نمی کند، چرا که پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) بر او حق نعمت داشت ! ولی پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) نه تنها بر ابوبکر حق نعمت مادی نداشت بلکه به عکس او انفاق بر رسول الله می کرد و حق نعمت داشت !

نتیجه این می شود که مصداق اتقی ابو بکر است و چون اتقی به معنی پرهیزکارترین مردم است افضلیت او ثابت می شود ! .**همان مدارک***

گرچه مایل نیستیم در مباحث این تفسیر زیاد در این گونه مسائل وارد

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 86@@@

شویم، ولی اصرار بعضی از مفسران بر اثبات پیشداوریهای خود به وسیله آیات قرآن تا آنجا که حتی تعبیراتی می کنند که مناسب مقام شامخ پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) نمی باشد باعث می شود که چند نکته را در اینجا یادآور شویم .

اولا - اینکه فخر رازی می گوید : اجماع اهل سنت بر این است که این آیه درباره ابوبکر نازل شده بر خلاف چیزی است که بعضی از مفسران معروف اهل سنت صریحا آورده اند، از جمله قرطبی در تفسیرش در روایتی از ابن عباس نقل می کند که تمام این سوره (سوره اللیل) درباره ابو - الدحداح نازل شده است (که داستانش را در آغاز سوره آورده ایم)**تفسیر قرطبی جلد 10 صفحه 7180*** مخصوصا به آیه و سیجنبها الاتقی که می رسد باز می گوید منظور ابوالدحداح است، هر چند از اکثر مفسران نقل کرده که درباره ابوبکر نازل شده، اما خودش این نظر را نپذیرفته است .

ثانیا - اینکه گفته است اتفاق شیعه بر این است که این آیه درباره علی (علیه السلام) نازل شده درست نیست، چرا که بسیاری از مفسران شیعه همان داستان ابو - الدحداح را ذکر کرده و پذیرفته اند آری در بعضی از روایات از امام صادق نقل شده که منظور از اتقی پیروان و شیعیان او است، و منظور از الذی یؤتی ماله یتزکی امیر مؤمنان علی (علیه السلام) است ولی ظاهر این است که اینها جنبه شاءن نزول ندارد بلکه از قبیل تطبیق بر مصداق روشن و بارز است .

ثالثا - بدون شک اتقی در آیه فوق به معنی باتقواترین مردم نیست بلکه مفهوم آن همان متقی بودن است، شاهد گویای این سخن این است که اشقی در مقابل آن به معنی بدترین مردم نیست، بلکه منظور کفاری است که از انفاق بخل می ورزیدند، بعلاوه این آیه زمانی نازل شده که پیغمبر اکرم

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 87@@@

(صلی اللّه علیه و آله و سلّم) در حیات بود آیا می توان ابوبکر را حتی بر پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) مقدم داشت، چرا برای اثبات پیشداوریها و ذهنیات خود تعبیری کنیم که حتی به مقام شامخ پیغمبر لطمه زند .

و اگر گفته شود حساب پیغمبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) جدا است، می گوئیم پس چرا در آیه ((و ما لاحد عنده من نعمة تجزی)) حساب پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) جدا نشد، و برای اینکه علی (علیه السلام) را از مورد آیه خارج کنیم بگوئیم چون مشمول نعمتهای مادی پیغمبر بوده نمی تواند داخل در آیه باشد .

رابعا - چه کسی است که در زندگیش مورد محبت احدی واقع نشده، و هیچ کس برای او هدیه ای و ضیافتی نکرده است، آیا واقعا چنین بوده است که ابوبکر در تمام عمرش نه به ضیافت کسی رفت، و نه هدیه ای از کسی پذیرفت، و نه هیچ خدمت مادی دیگری را، آیا این باور کردنی است ؟ نتیجه اینکه منظور از آیه و ما لاحد عنده من نعمة تجزی این نیست که هیچ کس بر آنها حق نعمت ندارد بلکه انفاق کردن آنها به خاطر حق نعمت نیست .

یعنی اگر آنها به کسی انفاقی می کنند تنها برای خدا است نه به خاطر خدمتی که بخواهند آن را پاداش دهند .

خامسا - آیات این سوره نشان می دهد که این سوره در یک ماجرای دو قطبی نازل شده یکی در قطب اتقی بوده است، و دیگری در قطب اشقی هر گاه شاءن نزول آن را داستان ((ابوالدحداح)) بدانیم مساءله حل است، اما اگر بگوئیم منظور ابوبکر بود مشکل اشقی باقی می ماند که منظور از آن چه کسی است ؟ ! .

شیعه اصراری ندارد که خصوص این آیه در مورد علی (علیه السلام) است آیات در شاءن او بسیار زیاد است ولی اگر بر علی (علیه السلام) تطبیق شود مشکل اشقی در آن حل است چرا که در ذیل آیه 12 سوره شمس (اذا انبعث اشقاها) روایات

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 88@@@

زیادی از طرق اهل سنت نقل شده است که منظور از اشقی قاتل علی بن ابی طالب (علیه السلام) است (این روایات را چنانکه گفتیم حاکم حسکانی در شواهد التنزیل جمع کرده است) .

کوتاه سخن اینکه گفتار فخر رازی و تحلیل او درباره این آیه بسیار ضعیف و مشتمل بر اشتباهات فراوان است و لذا حتی بعضی از مفسران معروف اهل سنت مانند آلوسی در روح المعانی این تحلیل را نپسندیده و بر آن خرده گرفته است آنجا که می گوید : و استدل بذلک الامام علی انه (ابوبکر) افضل الامة و ذکر ان فی الایات ما یایی قول الشیعه انها فی علی و اءطال الکلام فی ذلک و آتی بما لا یخلو عن قیل و قال : فخر رازی به این آیه استدلال کرده است که ابوبکر افضل امت است و اضافه کرده که در آیات بعضی قرائن است که با قول شیعه سازگار نیست، و در اینجا سخن را طولانی کرده و مطالبی گفته که خالی از قیل و قال (و اشکال) نیست .**(روح المعانی) جلد 30 صفحه 153***

فراموش نباید کرد که خود آلوسی نیز نسبة مرد متعصبی است با این حال تحلیل فخر رازی را در این آیه نپسندیده است .