تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد27
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

به شکرانه این همه نعمت که خدا به تو داده . . .

چنانکه گفتیم هدف در این سوره تسلی و دلداری پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 102@@@

الطاف الهی نسبت به آن حضرت است، لذا در ادامه آیات گذشته که از این معنی سخن می گفت، در آیات مورد بحث نخست به ذکر سه موهبت از مواهب خاص الهی به پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) پرداخته، و سپس سه دستور مهم در همین رابطه به او می دهد .

می فرماید : آیا خداوند تو را یتیم نیافت و سپس پناه داد (ا لم یجدک یتیما فاوی) .

در شکم مادر بودی که پدرت عبدالله از دنیا رفت، تو را در آغوش جدت عبدالمطلب (سید مکه) پرورش دادم .

شش ساله بودی که مادرت از دنیا رفت، و از این نظر نیز تنها شدی، اما عشق و محبت تو را در قلب عبدالمطلب افزون ساختم .

هشت ساله بودی که جدت عبدالمطلب از دنیا رفت عمویت ابوطالب را به خدمت و حمایتت گماشتم، تا تو را همچون جان شیرین در بر گیرد و محافظت کند .

آری تو یتیم بودی و من به تو پناه دادم .

بعضی از مفسران معانی دیگری برای این آیه گفته اند که با ظاهر آن سازگار نیست، از جمله اینکه منظور از یتیم کسی است که در شرافت و فضیلت مثل و مانند ندارد، همانگونه که گوهر بی نظیر را ((درّ یتیم)) گویند، بنابراین معنی جمله چنین می شود خداوند تو را در شرافت و فضل بی مانند یافت لذا تو را بر گزید و مقام نبوت بخشید .

دیگر اینکه : تو خود یک روز یتیم بودی، ولی سرانجام پناهگاه یتیمان و رهبر انسانها شدی .

بدون شک معنی اول از هر جهت مناسب تر است و با ظاهر آیه هماهنگ تر .

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 103@@@

بعد به ذکر نعمت دوم پرداخته می فرماید و تو را گمشده یافت و هدایت کرد (و وجدک ضالا فهدی) .

آری تو هرگز از نبوت و رسالت آگاه نبودی، و ما این نور را در قلب تو افکندیم که به وسیله آن انسانها را هدایت کنی چنانکه در جای دیگر می فرماید : ما کنت تدری ما الکتاب و لا الایمان و لکن جعلناه نورا نهدی به من نشاء من عبادنا : تو نه کتاب را می دانستی و نه ایمان را (از محتوای قرآن و اسلام قبل از نزول وحی آگاه نبودی) ولی ما آن را نوری قرار دادیم که به وسیله آن هر کس از بندگانمان را بخواهیم هدایت می کنیم (شوری - 52) . روشن است که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) قبل از رسیدن به مقام نبوت و رسالت فاقد این فیض الهی بود، خداوند دست او را گرفت و هدایت فرمود، و به این مقام نشاند، چنانکه در آیه 3 سوره یوسف می خوانیم : نحن نقص علیک احسن القصص بما او حینا الیک هذا القرآن و ان کنت من قبله لمن الغافلین : ما بهترین داستانها را برای تو از طریق وحی این قرآن بازگو کردیم، هر چند پیش از آن از غافلان بودی .

مسلما اگر هدایت الهی و امدادهای غیبی دست پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) را نمی گرفت . او هرگز به سر منزل مقصود راه نمی یافت .

بنابراین منظور از ((ضلالت)) در اینجا نفی ایمان و توحید و پاکی و تقوی نیست، بلکه به قرینه آیاتی که در بالا به آن اشاره شد نفی آگاهی از اسرار نبوت، و قوانین اسلام، و عدم آشنائی با این حقایق بود، همانگونه که بسیاری از مفسران گفته اند، ولی بعد از بعثت به کمک پروردگار بر همه این امور واقف شد و هدایت یافت (دقت کنید) .

در آیه 282 سوره بقره به هنگام ذکر فلسفه تعدد گواهان در مساءله نوشتن سند وامها، می فرماید : ان تضل احداهما فتذکر احداهما الاخری :

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 104@@@

این به خاطر آن است که اگر یکی از آن دو گمراه شود و فراموش کند دیگری به او یاد آوری نماید .

در این آیه ((ضلالت)) فقط به معنی فراموشی آمده است به قرینه جمله ((فتذکر)) .

در اینجا تفسیرهای متعدد دیگری نیز برای آیه ذکر شده، از جمله اینکه : منظور آن است که تو بی نام و نشان بودی و خداوند آنقدر به تو از مواهب بی نظیر عطا کرد که همه جا شناخته شدی .

یا اینکه : تو چند بار در دوران طفولیتت گم شدی (یکبار در دره های مکه، آنگاه که در حمایت عبدالمطلب بودی، بار دیگر زمانی که مادر رضاعیت ((حلیمه)) سعدیه بعد از پایان دوران شیرخواری تو را به سوی مکه می آورد تا به عبدالمطلب دهد، در راه گم شدی، و مرتبه سوم در آن هنگام که با عمویت ابوطالب در قافله ای که به سوی شام می رفت در یک شب تاریک و ظلمانی راه را گم کردی) و خداوند در تمام این موارد تو را هدایت کرد و به آغوش پر مهر جد یا عمویت رسانید .

قابل توجه اینکه ((ضال)) از نظر لغت به دو معنی آمده : گمشده و گمراه مثلا گفته می شود : الحکمة ضالة المؤمن : دانش گمشده انسان با ایمان است .

و به همین مناسبت به معنی مخفی و غائب نیز آمده، و لذا در آیه 10 سجده می خوانیم : منکران معاد می گفتند : اء إ ذا ضللنا فی الارض اء ئنا لفی خلق جدید : هنگامی که در زمین پنهان و غائب شدیم در خلقت نوینی قرار خواهیم گرفت ؟ .

اگر ((ضال)) در آیه مورد بحث به معنی ((گمشده)) باشد مشکلی پیش نمی آید، و اگر به معنی گمراه باشد منظور نداشتن دسترسی به راه نبوت

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 105@@@

و رسالت قبل از بعثت است، و یا به تعبیر دیگر پیامبر در ذات خود چیزی نداشت، هر چه داشت از سوی خدا بود، بنابراین در هر دو صورت مشکلی پیش نمی آید .

بعد به بیان سومین نعمت پرداخته، می فرماید : خداوند تو را فقیر یافت و غنی و بی نیاز کرد (و وجدک عائلا فاغنی) .**(عائل) در اصل به معنی شخص عیالمند است هرچند غنی باشد ولی ابن واژه به معنی فقیر نیز به کار رفته است و در آیه مورد بحث اشاره به همین معنی است از کلمات (راغب) چنین استفاده می شود که (عال) اگر اجوف یائی باشد به معنی (فقیر) و اگر واوی باشد به معنی کثیر العیال بودن است (ولی بعید نیست که این دو لازم و ملزوم یکدیگر شوند)***

توجه ((خدیجه)) آن زن مخلص با وفا را به سوی تو جلب نمود تا ثروت سرشارش را در اختیار تو و اهداف بزرگت قرار دهد، و بعد از ظهور اسلام غنائم فراوانی در جنگها نصیب تو کرد آن گونه که برای رسیدن به اهداف بزرگت بی نیاز شدی .

در روایتی از امام علی بن موسی الرضا (علیهماالسلام) می خوانیم که در تفسیر این آیات چنین فرمود : ا لم یجدک یتیما فاوی قال : فردا لا مثل لک فی المخلوقین، فاوی الناس الیک، و وجدک ضالا ای ضالة فی قوم لا یعرفون فضلک فهداهم الیک، و وجدک عائلا تعول اقواما بالعلم فاغناهم بک : آیا تو را یتیم یعنی فردی بی نظیر در میان مخلوقات خود نیافت و سپس مردم را در پناه تو قرار داد ؟ و تو را گمشده و ناشناخته در میان قومی یافت که مقام فضل تو را نمی دانستند و خدا آنها را به سوی تو هدایت کرد، تو را سرپرست اقوامی در علم و دانش قرار داد و آنها را به وسیله تو بی نیاز ساخت .**(مجمع البیان) جلد 10 صفحه 506***

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 106@@@

البته این حدیث ناظر به بطون آیه است، و گرنه ظاهر آیات همان است که در بالا گفته شد .

مبادا تصور شود که بیان این امور که در ظاهر آیه است از مقام شامخ پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) می کاهد، و یا توصیفی منفی از سوی پروردگار درباره او است، بلکه این در حقیقت بیان الطاف الهی و اکرام و احترام او نسبت به این پیغمبر بزرگ است، هنگامی که محبوب، سخن از الطافش نسبت به عاشق دلباخته می گوید خود عین لطف و محبت است و دلیل بر عنایت خاص او است، و به همین دلیل با شنیدن این الفاظ از سوی محبوب روح تازه می شود، و جان او صفا می یابد و قلبش غرق آرامش و سکینه می شود .

در آیات بعد به عنوان نتیجه گیری از آیات قبل، سه دستور پر اهمیت به پیغمبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) می دهد که هر چند مخاطب در آن شخص رسول الله (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) است ولی مسلما همگان را شامل می شود، نخست می فرماید : حال که چنین است یتیم را تحقیر مکن (فاما الیتیم فلا تقهر) .

((تقهر)) از ماده ((قهر)) به گفته ((راغب)) در مفردات به معنی غلبه تواءم با تحقیر است، ولی در هر یک از این دو معنی نیز جداگانه استعمال می شود، و مناسب در اینجا همان ((تحقیر)) است .

این نشان می دهد که در مورد یتیمان مساءله اطعام و انفاق گرچه مهم است، ولی از آن مهمتر دلجوئی و نوازش و رفع کمبودهای عاطفی است، و لذا در حدیث معروفی می خوانیم که ((رسول الله)) (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمود : من مسح علی راءس یتیم کان له بکل شعرة تمر علی یده نور یوم القیامة : هر کس به عنوان نوازش دست بر سر یتیمی کشد به تعداد هر موئی که دست او از آن می گذرد در روز

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 107@@@

قیامت نوری خواهد داشت .**(مجمع البیان) جلد 10 صفحه 506***

گوئی خداوند به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) می فرماید : تو هم خود یتیم بودی و رنج یتیمی را کشیدهای، اکنون از دل و جان مراقب یتیمان باش و روح تشنه آنها را با محبت سیراب کن .

و در آیه بعد به دومین دستور پرداخته، می فرماید : و سؤال کننده را از خود مران (و اما السائل فلا تنهر) .

((لا تنهر)) از ماده ((نهر)) به معنی راندن تواءم با خشونت است، و بعید نیست ریشه آن با نهر به معنی نهر آب جاری یکی باشد چرا که آن هم آب را با شدت می راند !

در اینکه منظور از سائل در اینجا چه کسی است ؟ چند تفسیر وجود دارد : نخست اینکه منظور کسانی است که سؤالاتی در مسائل علمی و اعتقادی و دینی دارند، به قرینه اینکه این دستور نفریعی است بر آنچه در آیات قبل آمده ((و وجدک ضالا فهدی)) خداوند تو را گمشده یافت و هدایت کرد پس به شکرانه این هدایت الهی تو نیز در هدایت نیازمندان کوشا باش، و هیچ تقاضا کننده هدایتی را از خود مران .

دیگر اینکه منظور کسانی است که دارای فقر مادی هستند، و به سراغ تو می آیند، باید آنچه در توان داری به کارگیری، و آنها را ماءیوس نکنی، و از خود نرانی .

سوم اینکه هم ناظر به فقر علمی است و هم فقر مادی، دستور می دهد که به تقاضای سائلان در هر قسمت پاسخ مثبت ده، این معنی هم تناسب با هدایت الهی نسبت به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) دارد و هم سرپرستی از او در زمانی که یتیم بود .

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 108@@@

عجب اینکه بعضی از مفسران برای اثبات اینکه مقصود از ((سائل)) در اینجا تنها سؤال کننده از مسائل علمی است گفته اند که تعبیر سائل در قرآن مجید هرگز به معنی تقاضا کننده مالی نیامده است .**(تفسیر عبده) جزء عم صفحه 113***

در حالی که مکرر در قرآن در این معنی به کار رفته است، چنانکه در آیه 19 ذاریات می خوانیم : و فی اموالهم حق للسائل و المحروم : در اموال آنها حقی است برای سائل و محروم همین معنی در آیه 25 معارج و 177 بقره نیز آمده است .

و سرانجام در سومین و آخرین دستور می فرماید : و اما نعمتهای پروردگارت را بازگو کن (و اما بنعمة ربک فحدث) .

بازگو کردن نعمت، گاه با زبان است و تعبیراتی که حاکی از نهایت شکر و سپاس باشد، نه غرور و برتری جوئی، و گاه با عمل است به این ترتیب که از آن انفاق و بخشش در راه خدا کند، بخششی که نشان دهد خداوند نعمت فراوانی به او عطا کرده است .

این سنت افراد سخاوتمند و کریم است که وقتی نعمتی به آنها روی آورد بازگو می کنند و شکر خدا را بجا می آورند، و عملشان نیز تایید و تاءکیدی است بر این حقیقت، به عکس بخیلان دون همت که دائما ناله می کنند، و اگر دنیا را نیز به آنها بدهی اصرار در پرده پوشی بر نعمتها دارند، چهره آنها فقیرانه، و سخنانشان آمیخته با آه و زاری و عملشان نیز بیانگر فقر است !

این در حالی است که از پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) نقل شده است که فرمود : ان الله تعالی اذا انعم علی عبد نعمة یحب ان یری اثر النعمة علیه :

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 109@@@

((خداوند هنگامی که نعمتی به بنده ای می بخشد دوست دارد آثار نعمت را بر او ببیند)) .**(نهج الفصاحه) حدیث 683***

بنابراین حاصل معنی آیه چنین می شود : به شکرانه اینکه فقیر بودی خدا بی نیازت کرد، تو هم آثار نعمت را آشکار کن، و با گفتار و عمل این موهبت الهی را بازگو نما .

ولی بعضی از مفسران گفته اند منظور از ((نعمت)) در اینجا تنها نعمتهای معنوی از جمله نبوت یا قرآن مجید است که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) مؤظف بود آنها را ابلاغ کند و این است منظور از بازگو کردن نعمت .

این احتمال نیز وجود دارد که تمام نعمتهای معنوی و مادی را شامل شود .

لذا در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) می خوانیم که فرمود معنی آیه چنین است : حدث بما اعطاک الله، و فضلک، و رزقک، و احسن الیک و هداک : آنچه را خدا به تو بخشیده و برتری داده و روزی عطا فرموده و نیکی به تو کرده و هدایت نموده همه را بازگو کن .**(مجمع البیان) جلد 10 صفحه 507***

و بالاخره در حدیث دیگری از پیغمبر اکرم به عنوان یک دستور کلی می خوانیم : من اعطی خیرا فلم یر علیه، سمی بغیض الله، معادیا لنعم الله ! : هر کس خیری به او رسد و آثارش بر او دیده نشود، دشمن خدا شمرده می شود، و مخالف نعمتهای او .**(تفسیر قرطبی) جلد 10 صفحه 7192 نزدیک به همین معنی در کتاب کافی جلد 6-کتاب الزی و التجمل حدیث 2 آمده است***

این سخن را با حدیث دیگری از امیر مؤمنان علی (علیه السلام) پایان می دهیم که

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 110@@@

فرمود : ان الله جمیل یحب الجمال، و یحب ان یری اثر النعمة علی عبده : خداوند زیبا است، و زیبائی را دوست دارد ! و همچنین دوست دارد آثار نعمت را بر بنده خود ببیند .**فروع کافی جلد 6 صفحه 438***

نکته ها :