از آیات فوق استفاده می شود که یکی از عوامل اصلی تفاخر و تکاثر و فخرفروشی همان جهل و نادانی نسبت به پاداش و کیفر الهی و عدم ایمان به معاد است .
از این گذشته جهل انسان به ضعفها و آسیب پذیریهایش، به آغاز پیدایش و سرانجامش، از عوامل دیگر این کبر و غرور و تفاخر است، به همین دلیل قرآن مجید برای درهم شکستن این تفاخر و تکاثر سرگذشت اقوام پیشین را در آیات مختلف بازگو می کند که چگونه اقوامی با داشتن امکانات و قدرت فراوان با وسائل ساده ای نابود شده اند .
با وزش بادها، با یک جرقه آسمانی (صاعقه)، با یک زمین لرزه، با نزول باران بیش از حد، خلاصه با آب و باد و خاک و گاه با سجیل و پرندگان کوچک، نابود شدند و از میان رفتند .
با اینحال این همه تفاخر و غرور برای چیست ؟ ! .
عامل دیگری برای این امر همان احساس ضعف و حقارت ناشی از شکستها است که افراد برای پوشاندن شکستهای خود پناه به تفاخر و فخرفروشی می برند، و لذا در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) ما من رجل تکبر او تجبر الا لذلة وجدها فی نفسه : هیچکس تکبر و فخرفروشی نمی کند مگر به خاطر ذلتی که در نفس خود می یابد**(اصول کافی) جلد 2 صفحه 236 باب الکبر حدیث 17*** و لذا هنگامی که احساس کند به حد کمال رسیده است
@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 282@@@
نیازی در این تفاخر نمی بیند .
در حدیث دیگری از امام باقر (علیه السلام) می خوانیم : ثلاثة من عمل الجاهلیة : الفخر بالانساب، و الطعن فی الاحساب، و الاستسقاء بالانواء : سه چیز است که از عمل جاهلیت است : تفاخر به نسب، و طعن در شخصیت و شرف خانوادگی افراد، و طلبیدن باران به وسیله ستارگان .**(بحارالانوار) جلد 73 صفحه 291***
در حدیث دیگری از امیر مؤمنان علی (علیه السلام) می خوانیم : اهلک الناس اثنان : خوف الفقر، و طلب الفخر : دو چیز مردم را هلاک کرده : ترس از فقر (که انسان را وادار به جمع مال از هر طریق و با هر وسیله می کند) و تفاخر .**همان حدیث 12***
و به راستی از مهمترین عوامل حرص و بخل و دنیاپرستی و رقابتهای مخرب و بسیاری از مفاسد اجتماعی همین ترس بی دلیل از فقر و تفاخر و برتریجوئی در میان افراد و قبائل و امتها است .
و لذا در حدیثی از پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) می خوانیم که فرمود : ما اخشی علیکم الفقر و لکن اخشی علیکم التکاثر : من از فقر بر شما نمی ترسم ولی از تکاثر بیم دارم .**(الدرالمنثور) جلد 6 صفحه 387***
((تکاثر)) همانگونه که قبلا اشاره کردیم در اصل به معنی تفاخر است، ولی گاه به معنی فزون طلبی و جمع مال آمده چنانکه در حدیثی از پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) می خوانیم :
التکاثر، (فی) الاموال جمعها من غیر حقها، و منعها من حقها، و شدها فی الاوعیة : تکاثر جمع آوری اموال از طرق نامشروع، و خودداری از
@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 283@@@
ادای حق آن و بستن آنها در خزینه ها و صندوقها است .**(نورالثقلین) جلد 5 صفحه 662 حدیث 8***
این بحث دامنه دار را با حدیث پر معنایی از پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) پایان می دهیم، او در تفسیر الهاکم التکاثر فرمود :
یقول ابن آدم مالی مالی، و ما لک من مالک الا ما اکلت فافنیت او لبست فابلیت او تصدقت فامضیت : انسان می گوید مال من، مال من ! در حالی که مال تو تنها همان غذائی است که می خوری، و لباسی که می پوشی، و صدقاتی که در راه خدا انفاق می کنی !**(صحیح مسلم) (طبق نقل مجمع البیان جلد 10 صفحه 534)***
و این نکته ای است بسیار جالب که بهره هر کس از اموال فراوانی که جمع آوری می کند و گاه کمترین دقتی در حلال و حرام بودن آن ندارد چیزی جز همان مختصری که می خورد و می نوشد و می پوشد، و یا در راه خدا انفاق می کند نیست، و می دانیم : آنچه را شخصا مصرف می کند، ناچیز است و چه بهتر که از طریق انفاق بهره خود را بیشتر کند .