تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد27
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

تقوا و امدادهای الهی

باز در آغاز این سوره به سه سوگند تفکرانگیز از مخلوقات و خالق عالم برخورد می کنیم، می فرماید :

به شب در آن هنگام که جهان را بپوشاند سوگند (و اللیل اذا یغشی) . تعبیر به ((یغشی)) ممکن است به خاطر آن باشد که تاریکی شب همچون پرده ای بر نیمی از کره زمین می افتد، و آن را زیر پوشش خود قرار می دهد ،

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 71@@@

و یا به خاطر اینکه چهره روز یا چهره آفتاب عالمتاب با فرا رسیدن آن پوشانده می شود، و به هر حال اشاره ای است به اهمیت شب و نقش مؤثر آن در زندگی انسانها، از تعدیل حرارت آفتاب گرفته، تا مساءله آرامش و سکون همه موجودات زنده در پرتو آن، و نیز عبادت شب زنده داران بیدار دل و آگاه .

سپس به سراغ سوگند دیگری می رود و می افزاید : و قسم به روز هنگامی که آشکار و ظاهر گردد (و النهار اذا تجلی) .**قابل توجه اینکه (یغشی) به صورت فعل (مضارع) ذکر شده اما (تجلی) به صورت فعل ماضی است بعضی گفته اند این به خاطر آن است که در آن زمان که آغاز دعوت پیغمبر اکرم (ص) بود ظلمت جاهلیت همه جا را فرا گرفته بود ولی در این صورت سوگند یاد کردند به چنین ظلمتی جالب به نظر نمی رسد بهتر این است گفته می شود این فعل ماضی چون بعد از (اذا) شرطیه واقع شده معنی فعل مضارع را می بخشد یا اینکه در اصل (تتجلی) بوده که یک تاء آن حذف شده ولی در این صورت فعل مونث خواهد بود و فاعل آن نمی تواند (نهار) باشد بلکه باید در تقدیر چنین باشد (اذا تتجلی الشمس فیه)***

و این از آن لحظه ای است که سپیده صبح پرده ظلمانی شب را می شکافد و تاریکیها را به عقب می راند و بر تمام پهنه آسمان حاکم می شود، و همه چیز را غرق نور و روشنائی می کند همان نوری که رمز حرکت و حیات و مایه پرورش تمام موجودات زنده است .

در قرآن مجید زیاد بر مساءله نظام ((نور)) و ((ظلمت ،)) و تاءثیر آنها در زندگی بشر توجه داده شده، چرا که دو نعمت بزرگ دائمی و دو آیت از آیات مهم پروردگار است .

و بعد به سراغ آخرین قسم رفته، می فرماید : و سوگند به آن کس که

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 72@@@

جنس مذکر و مؤنث را آفرید (و ما خلق الذکر و الانثی) . چرا که وجود این دو جنس در عالم انسان و حیوان و نبات و دگرگونیهائی که از لحظه انعقاد نطفه تا هنگام تولد رخ می دهد، و ویژگیهائی که هر یک از دو جنس به تناسب فعالیتها و برنامه هایشان دارند، و اسرار فراوانی که در مفهوم جنسیت نهفته است، همه نشانه ها و آیاتی است از جهان بزرگ آفرینش، که از طریق آن می توان به عظمت آفریننده آن واقف شد .

تعبیر به ما (چیزی) در اینجا درباره خداوند کنایه از عظمت فوق - العاده ذات پاک او و ابهامی است که از این نظر در این قسمت حاکم است، به طوری که او را برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم می سازد .

بعضی نیز گفته اند ما در اینجا مصدریه است، و بنابر این معنی جمله چنین می شود . سوگند به آفرینش مذکر و مؤنث ولی این احتمال ضعیف به نظر می رسد .

در حقیقت دو سوگند اول و دوم اشاره به آیات آفاقی است و سوگند سوم اشاره به آیات انفسی .

و سرانجام به هدف نهائی این سوگندها می رسد، و می فرماید : سعی و تلاش و کوشش شما در زندگی گوناگون و مختلف است (ان سعیکم لشتی) . جهت گیری تلاشها و نتائج آن نیز کاملا مختلف و متفاوت می باشد . اشاره به اینکه شما به هر حال در زندگی آرام نخواهید گرفت، و حتما به سعی و تلاشی دست می زنید، و نیروهای خدا داد که سرمایه های وجودتان است در مسیری خرج می شود، ببینید سعی و تلاش شما در کدام مسیر، به کدام سمت، و دارای کدام نتیجه است ؟ نکند تمام سرمایه ها و استعدادهای خود را به بهای اندکی

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 73@@@

بفروشید، و یا بیهوده به هدر دهید . ((شتی)) جمع ((شتیت)) از ماده ((شت)) (بر وزن شط) به معنی پراکنده کردن جمعیت است، و در اینجا اشاره به تفاوت کوششهای مردم از نظر کیفیت و هدف گیری و نتیجه آنها است .

سپس مردم را به دو گروه تقسیم کرده، و ویژگیهای هر یک را بر می شمرد، و می فرماید : اما آن کس که در راه خدا اعطا کند و پرهیزگاری پیشه نماید . . . (فاما من اعطی و اتقی) .

و به جزای نیک الهی ایمان داشته باشد . . . (و صدق بالحسنی) .

ما او را در مسیر آسانی قرار می دهیم و به سوی بهشت جاویدان هدایت می کنیم (فسنیسره للیسری) .

منظور از ((اعطی)) همان انفاق در راه خدا و کمک به نیازمندان است .

و تاءکید بر ((تقوی)) به دنبال آن ممکن است اشاره به لزوم نیت پاک و قصد خالص به هنگام انفاق، و تهیه اموال از طریق مشروع، و انفاق آن نیز در طریق مشروع، و خالی بودن از هر گونه منت و اذیت و آزار بوده باشد، چرا که مجموعه این اوصاف در عنوان تقوی جمع است .

بعضی نیز گفته اند : ((اعطی)) اشاره به عبادات مالی است، و ((اتقی)) اشاره به سایر عبادات، و انجام واجبات، و ترک محرمات است، ولی تفسیر اول هم با ظاهر آیه سازگارتر است، و هم با شاءن نزولی که در بالا آوردیم .

تصدیق کردن ((حسنی)) (حسنی)) مؤنث ((احسن)) به معنی نیکوتر است)

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 74@@@

اشاره به ایمان به پاداشهای نیکوی الهی است، همانگونه که در شاءن نزول آمده بود که ابو الدحداح با ایمان به پاداشهای خداوند اموالش را انفاق کرد، در آیه 95 نساء نیز می خوانیم : و کلا وعد الله الحسنی : خداوند هر یک از آنها را وعده پاداش نیک داده است (حسنی در این آیه نیز به معنی پاداش نیک است) .

بعضی نیز گفته اند : منظور ((شریعت حسنی)) یعنی ایمان به آئین اسلام است که بهترین آئینهاست .

و بعضی آن را به کلمه لا اله الا الله یا شهادتین تفسیر کرده اند .

اما با توجه به سیاق آیات و شاءن نزول، و ذکر حسنی به معنی پاداش نیک در بسیاری از آیات قرآن تفسیر اول مناسب تر به نظر می رسد .

جمله ((فسنیسره للیسری)) ممکن است اشاره به توفیق الهی، و آسان کردن امر طاعت بر چنین اشخاص بوده باشد، و یا گشودن راه بهشت به روی آنها و استقبال ملائکه و فرشتگان با تحیت و سلام از آنان، و یا همه اینها ! .

مسلم است آنها که راه انفاق و تقوی پیش می گیرند، و به پاداشهای بزرگ الهی مؤمن و دلگرمند، مشکلات برای آنها آسان می شود، و در دنیا و آخرت از آرامش خاصی برخوردارند .

از همه اینها گذشته، ممکن است انفاقهای مالی در ابتدا بر طبع انسان شاق و مشکل باشد، ولی با تکرار و ادامه راه چنان بر او آسان می شود که از آن لذت می برد .

چه بسیارند افراد سخاوتمندی که از حضور میهمان بر سر سفره خود شاد و به عکس اگر یک روز میهمانی برای آنها نرسد ناراحتند، و این نیز نوعی آسان کردن مشکلات برای آنها است .

از این نکته نیز نباید غفلت کرد که اصولا ایمان به معاد و پاداشهای عظیم

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 75@@@

الهی تحمل انواع مشکلات را برای انسان سهل و آسان می کند، نه تنها مال که جان خود را نیز در طبق اخلاص می گذارد و به عشق شهادت در میدان جهاد شرکت می کند، و از این ایثارگری خود لذت می برد .

((یسری)) از ماده ((یسر)) در اصل به معنی زین کردن اسب و لجام نمودن و آماده ساختن آن برای سواری است، و سپس به هر کار سهل و آسانی اطلاق شده است .**(تفسیر کشاف) جلد 4 صفحه 762***

در آیات بعد به نقطه مقابل این گروه پرداخته، می فرماید : اما کسی که بخل ورزد و از این طریق بی نیازی طلبد . . . (و اما من بخل و استغنی) .

و پاداش نیک الهی را تکذیب کند . . . (و کذب بالحسنی) .

ما به زودی او را در مسیر دشواری قرار می دهیم (فسنیسره للعسری) . ((بخل)) در اینجا نقطه مقابل ((اعطاء)) است که در گروه اول (گروه سخاوتمندان سعادتمند) بیان شد، ((و استغنی)) (بی نیازی بطلبد) یا بهانهای است برای بخل ورزیدن، و وسیله ای است برای ثروت اندوختن، و یا اشاره به این است که او خود را از پاداشهای الهی بی نیاز می شمرد، بر عکس گروه اول که چشمشان دائما به لطف خدا است، و یا خود را از اطاعت پروردگار مستغنی می بیند و دائما آلوده گناه است .

از میان این تفسیرهای سه گانه تفسیر اول مناسب تر به نظر می رسد هر چند جمع میان هر سه تفسیر نیز ممکن است .

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 76@@@

منظور از تکذیب ((حسنی)) همان انکار پاداشهای قیامت است، و یا انکار دین و آئین و روش نیکوی پیغمبران .

تعبیر ((فسنیسره للعسری)) که در واقع دو تعبیر ظاهر متضاد است (ما راه آنها را به سوی مشکلات آسان می سازیم) نقطه مقابل ((فسنیسره للیسری)) است به این ترتیب که خداوند گروه اول را مشمول توفیقات خود قرار می دهد، و پیمودن راه اطاعت و انفاق را بر آنها آسان می سازد، تا از مشکلات در زندگی رهائی یابند، ولی گروه دوم توفیقاتشان سلب شده پیمودن راه برای آنها مشکل می شود، و در دنیا و آخرت مواجه با سختیها خواهند بود، و اصولا برای این بخیلان بی ایمان انجام اعمال نیک و مخصوصا انفاق در راه خدا کار سخت و دشوار است، در حالی که برای گروه اول نشاطآور و روح افزا است .**(یسری) (عسری) هر دو صیغه مونث است (مذکر آن (ایسر و اعسر) است) و ذکر این دو به صورت صیغه مونث یا به خاطر آن است که موصوف آن (مجموعه اعمال) است و در تقدیر چنین خواهد بود فسنیسره الاعمال یسرس-او-لاعمال عسری یا مجموعه مسائل و پیشآمدهای زندگی و اگر موصوف آن مفرد باشد ممکن است (طریقه) یا (خله) و مانند آن بوده باشد***

و در آخر آیه مورد بحث به این بخیلان کور دل هشدار می دهد و می فرماید : در آن هنگام که او در قبر یا جهنم سقوط می کند اموالش به حال او سودی نخواهد داشت (و ما یغنی عنه ماله اذا تردی) .

نه می تواند این اموال را با خود از این دنیا ببرد، و نه اگر ببرد مانع سقوط او در آتش دوزخ خواهد شد .

((ما)) در آغاز این آیه ممکن است نافیه باشد (چنانکه در بالا گفتیم)

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 77@@@

یا برای استفهام) انکاری یعنی اموال او به هنگام سقوط در قبر یا دوزخ چه سودی به حال او خواهد داشت ؟

((تردی)) از ماده ((ردائت)) و ((ردی)) به معنی هلاکت است، و به معنی سقوط از بلندی که مایه هلاکت شود نیز آمده است، بلکه بعضی اصل آن را به معنی سقوط می دانند، و از آنجا که سقوط از نقطه مرتفع موجب هلاکت می شود به معنی هلاکت نیز آمده است، و در آیه مورد بحث ممکن است به معنی سقوط در قبر، یا دوزخ، و یا هلاکت به معنی مجازات بوده باشد .

و به این ترتیب قرآن در این آیات از دو گروه سخن می گوید : گروهی مؤمن و با تقوی و سخاوتمند، و گروهی بی ایمان و بی تقوی و بخیل که نمونه هر دو گروه در شاءن نزول به طور وضوح منعکس شده است .

گروه اول با استفاده از توفیقات الهی مسیر خود را با سهولت پیموده و به سوی بهشت و نعمتهای آن روان می شوند، در حالی که گروه دوم در زندگی با انبوه مشکلات روبرو هستند، اموال سرشاری را جمع می کنند و می گذارند و می روند و جز حسرت و اندوه و وبال و مجازات الهی بهرهای عائدشان نمی شود و متاعی نمی خرند .

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 78@@@

ََآیه 12 - 21