تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد27
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

2 - حرص بر جمع مال

درباره مال و ثروت، نظرات متفاوتی در جهت افراط و تفریط وجود دارد، بعضی چنان اهمیتی برای آن قائلند که حلال تمام مشکلاتش می دانند، تا آنجا که طرفداران این عقیده در اشعار خود داد سخن در این زمینه داده اند، از جمله شاعر عرب : می گوید : فصاحة سحبان و خط ابن مقلة و حکمة لقمان و زهد بن ادهم اذا اجتمعت فی المرء و المرء مفلس فلیس له قدر به مقدار درهم !

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 320@@@

: فصاحت سحبان (فصیح معروف عرب) و خط ابن مقله (خطاط معروف) و حکمت لقمان و زهد ابراهیم بن ادهم اگر در انسانی جمع شود و مفلس و بی پول باشد قدر و مقامی حتی به مقدار یک درهم نخواهد داشت ! و لذا جای تعجب نیست که این گروه دائما به جمع اموال پردازند و آنی راحت ننشینند و هیچ قید و شرطی برای آن قائل نباشند و حلال و حرام در نظرشان یکسان باشد .

در نقطه مقابل این گروه جمعیتی هستند که برای مال و ثروت، کمترین ارزشی قائل نیستند، فقر را می ستایند و برای آن ارج قائلند، حتی مال را مزاحم تقوی و قرب خدا می دانند !

ولی در برابر این دو عقیده که در طرف افراط و تفریط قرار دارد آنچه از قرآن مجید و روایات اسلامی استفاده می شود، این است که مال خوب است اما به چند شرط : نخست اینکه : وسیله باشد و نه هدف .

دیگر اینکه انسان را اسیر خود نسازد، بلکه انسان امیر بر آن باشد .

سوم اینکه از طرق مشروع به دست آید و در راه رضای خدا مصرف گردد .

علاقه به چنین مالی نه تنها دنیاپرستی نیست بلکه دلیلی بر علاقه به آخرت است، و لذا در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) می خوانیم : هنگامی که حضرت ذهب و فضه (طلا و نقره) را لعن و نفرین فرمود : یکی از یاران تعجب کرد و در این سؤال نمود امام (علیه السلام) فرمود : لیس حیث تذهب الیه انما الذهب الذی ذهب بالدین و الفضة التی افاضت الکفر : منظور از ذهب چیزی است که دین را از بین برد و منظور از فضه چیزی است که سرچشمه کفر و بی ایمانی می شود .**بحارالانوار جلد 73 صفحه 141 حدیث 17***

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 321@@@

در حدیث دیگری از امام امیر مؤمنان (علیه السلام) می خوانیم : السکر اربع سکرات سکر الشراب، و سکر المال، و سکر النوم، و سکر الملک : مستی چهار - گونه است، مستی شراب، مستی مال، مستی خواب و مستی قدرت ! .**(بحارالانوار) جلد 73 صفحه 142***

در حدیث دیگری از امام صادق (علیه السلام) آمده است که مردی خدمتش آمد و عرض کرد پدر و مادرم به فدایت باد، مرا موعظه ای کن، فرمود : ان کان الحسنات حقا فالجمع لما ذا ؟ و ان کان الخلف من الله عز و جل حقا فالبخل لما ذا ؟ ! : اگر حسنات حق است و به آن ایمان داریم، جمع مال برای چیست ؟ (چرا در راه خدا انفاق نکنیم) و اگر پاداش و جبران الهی حق است، بخل برای چیست ؟ .**(توحید صدوق) طبق نقل (نورالثقلین) جلد 5 صفحه 668 حدیث 8***

بسیاری هستند تا پایان عمر به جمع آوری مال مشغولند، و سرانجام برای دیگران وامی گذارند، حسابش را آنها باید بدهند و بهره اش نصیب دیگران است لذا در حدیثی می خوانیم از امیر مؤمنان علی (علیه السلام) سؤال کردند، من اعظم الناس حسرة ؟ : چه کسی حسرتش از همه بیشتر است ؟ !

فرمود : من راءی ماله فی میزان غیره، و ادخله الله به النار و ادخل وارثه به الجنة ! : کسی که اموال خود را در ترازوی سنجش اعمال دیگران ببیند، خداوند او را به خاطر اموالش وارد دوزخ کند، و وارث او را به خاطر آن وارد بهشت سازد ! .**(بحارالانوار) جلد 73 صفحه 142***

و در حدیث دیگری از امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیه ((کذلک یریهم الله اعمالهم حسرات علیهم : ((اینگونه خداوند اعمال آنها را مایه حسرتشان قرار می دهد)) فرمود : هو الرجل یدع المال لا ینفقه فی طاعة الله بخلا ثم یموت

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 322@@@

فیدعه لمن یعمل به فی طاعة الله او فی معصیته : ((این درباره کسی است که مالی را وامی گذارد و به خاطر بخل، در راه طاعت الهی انفاق نمی کند، سپس می میرد و آن را برای کسی می نهد که در طاعت الهی یا در معصیتش مصرف می کند)) .

سپس امام (علیه السلام) افزود اگر در طریق اطاعت خدا صرف کند آن را در میزان عمل دیگری می بیند و حسرت می خورد، چرا که مال مال او بوده، و اگر در معصیت الهی صرف کند سبب تقویت او شده تا گناه کند (و باز عقوبت و حسرتش متوجه او است) .**(همان مدارک) حدیث 20***

آری موضع گیری انسانها در برابر اموال مختلف است گاه از آن بت خطرناکی می سازند و گاه وسیله سعادت بزرگی .

این سخن را با حدیث پر معنائی از ابن عباس پایان می دهیم، او می گوید : ان اول درهم و دینار ضربا فی الارض نظر الیهما ابلیس فلما عاینهما اخذهما فوضعهما علی عینیه، ثم ضمهما الی صدره، ثم صرخ صرخة، ثم ضمهما الی صدره، ثم قال : انتما قرة عینی ! و ثمرة فؤادی ما ابالی من بنی آدم اذا احبوکما ان لا یعبدوا وثنا ! حسبی من بنی آدم ان یحبوکما :

هنگامی که نخستین سکه درهم و دینار در جهان زده شد ابلیس نگاهی به آنها افکند وقتی آنها را تماشا کرد آن دو را گرفت و بر چشمانش گذاشت، سپس برداشت و به سینه اش چسباند ! بعد فریاد عاشقانه ای کشید ! دگر بار به سینه اش چسباند، سپس گفت : شما (خطاب به درهم و دینار) نور چشمان منید و میوه دل من ! اگر انسانها شما را دوست دارند برای من مهم نیست که بت پرستی نکنند . همین که شما را دوست دارند برای من کافی است (چرا که شما برترین بت هستید) .**(همان مدارک) صفحه 137 حدیث 3***

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 323@@@

خداوندا ! ما را از مستی مال و مقام و دنیا و شهوات حفظ کن .

پروردگارا ! ما را از سلطه شیطان و بندگی درهم و دینار رهائی بخش .

بارالها ! آتش دوزخ سخت شکننده است و رهائی از آن جز به لطف تو ممکن نیست ما را مشمول لطفت فرما .

آمین یا رب العالمین

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 325@@@