تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد27
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

این است آئین جاویدان

در آغاز سوره به وضع اهل کتاب (یهود و نصاری) و مشرکان عرب قبل از ظهور اسلام پرداخته می گوید : آنها مدعی بودند ما دست از آئین خود بر نمی داریم تا دلیل روشنی و پیامبر مسلمی برای ما بیاید (لم یکن الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین منفکین حتی تاتیهم البینة) .

پیامبری که از سوی خدا باشد، و صحیفه های پاک و پاکیزهای را بر ما بخواند (رسول من الله یتلوا صحفا مطهرة) .

صحیفه هائی که در آن نوشته های درست و موزون و ثابت و پر ارزش باشد

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 200@@@

(فیها کتب قیمة) .

آری آنها قبل از ظهور پیغمبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) چنین ادعائی را داشتند، ولی بعد از ظهور او و نزول کتاب آسمانیش صحنه عوض شد، و آنها در دین خدا اختلاف کردند و اهل کتاب اختلاف نکردند مگر بعد از آنکه دلیل روشن و پیامبر راستین و آشکار برای آنها آمد، (و ما تفرق الذین اوتوا الکتاب الا من بعد ما جاءتهم البینة) .

به این ترتیب آیات فوق ادعای اهل کتاب و مشرکان را بازگو می کند که در آغاز اصرار داشتند که اگر پیامبری با دلائل روشن برای دعوت ما بیاید پذیرا می شویم .

ولی بعد از آمدنش از این قول خود سرباز زدند، و با او به مقابله و ستیز برخاستند، جز گروهی که طریق ایمان را پیش گرفتند .

بنابراین آیه فوق شبیه چیزی است که در سوره بقره آیه 89 آمده است : و لما جائهم کتاب من عند الله مصدق لما معهم و کانوا من قبل یستفتحون علی الذین کفروا فلما جائهم ما عرفوا کفروا به فلعنة الله علی الکافرین : هنگامی که از طرف خداوند کتابی برای آنها آمد که موافق نشانه هائی بود که با خود داشتند، و پیش از آن به خود نوید فتح می دادند، هنگامی که این کتاب و پیامبری را که از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد کافر شدند، پس لعنت خدا بر کافران باد .

می دانیم اهل کتاب انتظار چنین ظهوری را داشتند، و قاعدة مشرکان عرب که اهل کتاب را از خود عالم تر و آگاه تر می دانستند نیز در این برنامه با آنها همصدا بودند، ولی بعد از تحقق آرزوهایشان مسیر خود را تغییر دادند و به صف مخالفان پیوستند .

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 201@@@

جمعی از مفسران اعتقاد دیگری در تفسیر این آیات دارند، و آن اینکه : منظور این است که آنها واقعا نه بر حسب ادعا از آئین خود دست بر نمی داشتند و منفک و جدا نمی شدند، تا دلیل روشنی به سراغشان آید .

ولی مفهوم این سخن آن است که بعد از آمدن چنین دلیل روشنی ایمان آوردند، در حالی که آیات بعد نشان می دهد این مطلب چنین نبود، مگر اینکه گفته شود منظور ایمان آوردن گروهی از آنها است هر چند در اقلیت باشند، و به اصطلاح از قبیل موجبه جزئیه است

ولی به هر حال این تفسیر بعید به نظر می رسد، و شاید به همین دلیل فخر رازی در تفسیر خود آیه نخست را از پیچیده ترین آیات قرآن می شمرد که در تضاد با آیات بعد است، و بعد برای حل مشکل طرقی ذکر می کند که خحمبهترین آن همان است که ما در بالا آوردیم .

در اینجا تفسیر سومی نیز وتکم/کمجود دارد و آن اینکه : منظور این است که خداوند مشرکان و اهل کتاب را به حال خود رها نمی کند، تا زمانی که به آنان اتمام حجت نماید، و بینه ای بفرستد، و راه را به آنان نشان دهد و لذا پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) را برای هدایت آنها فرستاد .

در حقیقت این آیه اشاره به قاعده لطف است که در علم کلام مطرح می باشد که خداوند برای هر قوم و ملتی دلائل روشن را برای اتمام حجت خواهد فرستاد .**باید توجه داشت که (منفکین) جمع (منفک) ممکن است اسم فاعل باشد یا اسم مفعول بنابر تفسیر اول و دوم معنی اسم فاعلی دارد و بنابر تفسیر سوم معنی اسم مفعولی دارد(دقت کنید)***

به هر حال منظور از ((بینه)) در اینجا دلیل روشن است که مصداق آن طبق آیه دوم شخص ((رسول الله)) است، در حالی که قرآن مجید را بر زبان داشت .

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 202@@@

((صحف)) جمع ((صحیفه)) به معنی اوراقی است که چیزی بر آن می نویسند، و منظور از آن در اینجا محتوای اوراق است، زیرا می دانیم پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) هرگز چیزی را از روی اوراق نمی خواند .

و منظور از ((مطهره)) پاک بودن آن از هر گونه شرک و کذب و دروغ و باطل است، و مطهر از اینکه شیاطین جن و انس در آن دخالت کنند .

همانگونه که در آیه 42 فصلت آمده است : لا یاتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه : هیچگونه باطلی نه از پیش رو، و نه از پشت سر، به سراغ آن نمی آید .

جمله ((فیها کتب قیمة)) اشاره به این است که در این صحف آسمانی مطالبی نوشته شده که از هر گونه انحراف و اعوجاج و کجی برکنار است . بنابراین ((کتب)) به معنی مکتوبات است و یا به معنی احکام و مقرراتی که از ناحیه خداوند تعیین شده است، زیرا کتابت به معنی تعیین حکم نیز آمده، چنانکه می فرماید : کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم روزه بر شما مقرر شد همانگونه که بر پیشینیان مقرر گردید (بقره 183) .

و به این ترتیب ((قیمة)) به معنی صاف و مستقیم، یا محکم و پابرجا، یا ارزشمند و پربها، و یا همه این مفاهیم در آن جمع است .

این احتمال نیز داده شده که چون قرآن تمام محتوای کتب پیشین را با اضافات فراوانی در بر دارد و لذا گفته شده که در آن کتب قیمه گذشته است . قابل توجه اینکه در آیه اول اهل کتاب مقدم بر مشرکان ذکر شده اند، و در آیه چهارم تنها سخن از اهل کتاب است و از مشرکان سخنی به میان نیامده، در حالی که آیه ناظر به هر دو است .

این تعبیرات ظاهرا به خاطر آن است که اهل کتاب در این برنامه ها اصل و اساس بودند، و مشرکان تابع آنها، و یا به خاطر آن است که اهل کتاب

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 203@@@

در خور مذمت بیشتری بودند، چرا که آنها علما و دانشمندان فراوانی داشتند، و از این نظر در سطحی بالاتر از مشرکان قرار گرفته بودند، بنابراین مخالفت آنها زشت تر و ناپسندتر بود و در خور سرزنش فراوان .

سپس اهل کتاب و به تبع آنها مشرکان را مورد ملامت قرار داده، می گوید : چرا در این آئین جدید اختلاف کردند، بعضی مؤمن و بعضی کافر شدند، در حالی که در این آئین دستوری به آنها داده نشده است جز اینکه خدا را پرستش کنند، و عبادت او را از عبادت غیر او خالص سازند، و از هر گونه شرک باز گردند و متمایل به توحید شوند، نماز را بر پا دارند و زکات را ادا کنند (و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین حنفاء و یقیموا الصلوة و یؤتوا الزکاة) .**جمله (و ما امروا) ممکن است (جمله حالیه) و یا (استینافیه) باشد و (لام) در لیعبدوا (لام غرض) است و منظور در اینجا هدف و نتیجه ای است که به بندگان باز می گردد نه هدف و نتیجه ای که به خدا برگردد آنچنانکه بعضی از مفسران پنداشتند و به خاطر آن (لام غرض) را منکر شده اند اصولا تمام افعال خدا معلل بالاغراض است اما اغراضی که به بندگان برمی گردد و بعضی (لام) را در اینجا به معنی (ان) دانسته اند مانند یرید الله لیبین لکم (نساء-26)***

سپس می افزاید :

((و این است آئین مستقیم و پایدار)) (و ذلک دین القیمة) .

در اینکه منظور از ((و ما امروا)) . . . در اینجا چیست جمعی گفته اند منظور این است که اهل کتاب در آئین خودشان مساءله توحید و نماز و زکات وجود داشته و اینها مسائلی است ثابت، ولی آنها به این دستورات نیز وفادار نمانده اند .

دیگر اینکه در آئین اسلام دستوری جز توحید خالص و نماز و زکات و مانند

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 204@@@

آن نیامده، و اینها اموری هستند شناخته شده، چرا از قبول آن سرباز می زنند ؟ و در پذیرش آن اختلاف می کنند .

معنی دوم نزدیک تر به نظر می رسد، زیرا به دنبال آیه قبل که سخن از اختلاف آنها در پذیرش آئین جدید می گفت مناسب همین است که ((امروا)) ناظر به آئین جدید باشد .

از این گذشته معنی اول تنها در باره اهل کتاب صادق است و مشرکان را شامل نمی شود، در حالی که معنی دوم همگان را شامل می شود .

منظور از ((دین)) که باید آن را برای خدا خالص کنند به عقیده بعضی از مفسران همان ((عبادت)) است، و جمله ((الا لیعبدوا الله)) که قبل از آن ذکر شده نیز همین معنی را تاءیید می کند

ولی این احتمال وجود دارد که منظور مجموعه دین و شریعت باشد، یعنی آنها ماءمور شده بودند که خدا را پرستش کنند و دین و آئین خود را در تمام جهات خالص گردانند، این معنی با گستردگی مفهوم دین سازگارتر است، و جمله بعد ((و ذلک دین القیمة)) که دین را به معنی وسیع مطرح کرده همین معنی را تاءیید می کند .

((حنفا)) جمع ((حنیف)) از ماده حنف (بر وزن کنف) به گفته راغب در مفردات به معنی تمایل یافتن از گمراهی به سوی راه مستقیم است، و عرب تمام کسانی را که حج بجا می آوردند یا ختنه می کردند حنیف می نامید، اشاره به اینکه آنها بر آئین ابراهیم بوده اند و احنف به کسی گفته می شود که پای او کث باشد .

رویهمرفته از کتب مختلف لغت چنین به دست می آید که این واژه در اصل به معنی انحراف و کجی بوده، منتها در قرآن و اخبار اسلامی به معنی انحراف از شرک به سوی توحید و هدایت به کار رفته است .

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 205@@@

انتخاب این تعبیر ممکن است در اصل به این دلیل باشد که جامعه های بت پرست هر کسی که آئین آنها را رها می کرد و به سوی توحید گام بر می داشت او را حنیف (منحرف) می شمردند، و تدریجا این تعبیر برای پویندگان راه توحید به عنوان یک تعبیر رائج شناخته شد که در حقیقت مفهومش انحراف از ضلالت به هدایت بود، و لازمه آن همان توحید خالص و اعتدال کامل و اجتناب از هر گونه افراط و تفریط است، ولی نباید فراموش کرد که اینها معانی ثانوی این کلمه است .

جمله ((و ذلک دین القیمة))**باید توجه داشت که (دین القیمة) به صورت اضافه است نه وصف و مفهومش این است که این دینی است که در کتب قیمه (مستقیم و پرارزش) پیشین آمده یا دینی است که در آن احکام مستقیم و پرارزش اسلام منعکس شده بنابراین مونث بودن قیمة به خاطر آن است که وصف (کتب) یا (ملة) و شریعت می باشد (دقت کنید)*** اشاره به آن است که این اصول یعنی توحید خالص و نماز (توجه به خالق) و زکات (توجه به خلق) از اصول ثابت و پابرجای همه ادیان است، بلکه می توان گفت اینها در متن فطرت آدمی قرار دارد .

زیرا از یکسو سرنوشت انسان بر مساءله توحید است، و از سوی دیگر فطرتش او را دعوت به شکر منعم و معرفت و شناخت او می کند، و از سوی سوم روح اجتماعی و مدنیت انسان او را به سوی کمک به محرومان فرا می خواند .

بنابراین ریشه این دستورات به صورت کلی در اعماق همه فطرتها جای دارد، لذا در متن تعلیمات همه انبیای پیشین و پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) قرار گرفته است .

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 206@@@

ََآیه 6 - 8