تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد27
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

بخوان به نام پروردگارت

در نخستین آیه پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) را مخاطب ساخته می گوید : بخوان بنام پروردگارت که جهان را آفرید (اقراء باسم ربک الذی خلق) .**(راغب) در (مفردات) می گوید: (قرائت) به معنی ضمیمه کردن حروف و کلمات به یکدیگر است و لذا به حرف واحد قرائت نمی گوید***

بعضی گفته اند، مفعول در جمله بالا محذوف است و در اصل چنین بود اقراء القرآن باسم ربک : ((قرآن را با نام پروردگارت بخوان)) و به همین جهت بعضی این آیه را دلیل بر آن گرفته اند که بسم الله جزء سوره های قرآن است .**در این صورت (باء) برای (ملابست) است***
و بعضی با را زائده دانسته، و گفته اند : منظور این است که نام پروردگارت را بخوان، ولی این تفسیر بعید به نظر می رسد، چرا که مناسب این است گفته شود نام پروردگارت را به یادآور .

قابل توجه اینکه در اینجا قبل از هر چیز تکیه روی مساءله ربوبیت پروردگار شده است، و می دانیم ((رب)) به معنی ((مالک مصلح)) است کسی که هم صاحب چیزی است و هم به اصلاح و تربیت آن می پردازد .

سپس برای اثبات ربوبیت پروردگار روی مساءله خلقت و آفرینش جهان

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 156@@@

هستی تکیه شده، چرا که بهترین دلیل بر ربوبیت او خالقیت او است، کسی عالم را تدبیر می کند که آفریننده آن است .

این در حقیقت پاسخی است به مشرکان عرب که خالقیت خدا را پذیرفته بودند، اما ربوبیت و تدبیر را برای بتها قائل بودند ! به علاوه ربوبیت خداوند و تدبیر او در نظام هستی بهترین دلیل بر اثبات ذات مقدس او است .

سپس از میان مخلوقات روی مهمترین پدیده جهان خلقت و گل سرسبد آفرینش یعنی ((انسان)) تکیه کرده، و آفرینش او را یادآور شده، و می فرماید : همان خدائی که انسان را از خون بسته ای خلق کرد (خلق الانسان من علق) .

((من علق)) در اصل به معنی چسبیدن به چیزی است، و لذا به خون بسته و همچنین به زالو که برای مکیدن خون به بدن می چسبد ((علق)) گفته اند و از آنجا که نطفه بعد از گذراندن دوران نخستین را در عالم جنین، به شکل قطعه خون بسته چسبنده ای در می آید که در ظاهر بسیار کم ارزش است، مبداء آفرینش انسان را در این آیه همین موجود ناچیز می شمرد، تا قدرت نمائی عظیم پروردگار روشن شود که از موجودی چنان ارزش مخلوقی چنین پر ارزش آفریده است .

بعضی نیز گفته اند : منظور از علق در اینجا گل آدم است که آن هم حالت چسبندگی داشت، بدیهی است خدائی که این مخلوق عجیب را از آن قطعه گل چسبنده به وجود آورد، شایسته هر گونه ستایش است .

گاه ((علق)) را به معنی موجود ((صاحب علاقه)) دانسته اند که اشاره ای است به روح اجتماعی انسان، و علقه آنها به یکدیگر که در حقیقت پایه اصلی تکامل بشر و پیشرفت تمدنها را تشکیل می دهد .

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 157@@@

بعضی نیز ((علق)) را اشاره به ((نطفه نر)) (اسپر) میدانند که شباهت زیادی به زالو دارد، این موجود ذره بینی در آب نطفه شناور است، و به سوی نطفه زن در رحم پیش می رود، و به آن می چسبد، و از ترکیب آن دو نطفه کامل انسان به وجود می آید .

درست است که در آن زمان اینگونه مسائل هنوز شناخته نشده بود، ولی قرآن مجید از طریق اعجاز علمی پرده از روی آن برداشته است .

از میان این تفسیرهای چهارگانه تفسیر اول روشن تر به نظر می رسد، هر چند جمع میان چهار تفسیر نیز بی مانع است .

از آنچه گفتیم روشن شد که انسان بر طبق یک تفسیر به معنی حضرت آدم و بر طبق سه تفسیر دیگر به معنی مطلق انسانها است .

بار دیگر برای تاءکید می افزاید : بخوان که پروردگارت از هر کریمی کریمتر است، و از هر بزرگواری بزرگوارتر (اقراء و ربک الاکرم) .**جمله (و ربک الاکرم) جمله اسمیه استینافیه مرکب از (مبتدا) و (خبر) است***

بعضی معتقدند که ((اقراء)) دوم تاءکیدی است بر ((اقراء)) در آیات قبل، و بعضی گفته اند با آن متفاوت است، در جمله اول منظور قرائت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) برای خویش است و در جمله دوم قرائت برای مردم، ولی تاءکید مناسب تر به نظر می رسد، زیرا دلیلی بر این تفاوت در دست نیست .

و به هر حال تعبیر این آیه در حقیقت پاسخی است به گفتار پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) در جواب جبرئیل که گفت : من قرائت کننده نیستم، یعنی از برکت پروردگار فوق العاده کریم و بزرگوار تو توانائی بر قرائت و تلاوت داری .

@@تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 158@@@

سپس به توصیف خداوندی که اکرم الاکرمین است پرداخته می فرماید : همان کسی که به وسیله قلم تعلیم فرمود (الذی علم بالقلم) .

و به انسان آنچه را نمی دانست یاد داد (علم الانسان ما لم یعلم) .

در حقیقت این آیات نیز پاسخی است به همان گفتار پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) که فرمود من قرائت کننده نیستم یعنی همان خدائی که به وسیله قلم انسانها را تعلیم داد، و به انسان آنچه را نمی دانست آموخت، قادر است که به بنده ای درس نخوانده همچون تو نیز قرائت و تلاوت را بیاموزد .

جمله (الذی علم بالقلم) تاب دو معنی دارد، نخست اینکه : خداوند نوشتن و کتاب را به انسان آموخت و قدرت و توانائی این کار عظیم را که مبداء تاریخ بشر، و سرچشمه تمام علوم و فنون و تمدنها است، در او ایجاد کرد .

دیگر اینکه منظور این است که علوم و دانشها را از این طریق و با این وسیله به انسان آموخت .

خلاصه اینکه طبق یک تفسیر منظور تعلیم کتابت است، و طبق تفسیر دیگر منظور علومی است که از طریق کتابت به انسان رسیده است .

و در هر حال تعبیری است پر معنی که در آن لحظات حساس نخستین نزول وحی در این آیات بزرگ و پر معنی منعکس شده است .

نکته ها :