تربیت
Tarbiat.Org

فرهنگ مدرنیته و توهّم
اصغر طاهرزاده

آینده‌ای امیدبخش

سؤال: چرا امروزه با وجود گسترش اسلام در همه ابعاد، هنوز هم نتوانسته است تأثیری بر مدرنیته بگذارد؟
جواب: به نظر من باید سؤال را از چند موضع بررسی كرد، یكی این‌كه مسلمانان به خوبی از اسلام استفاده نكرده‌اند تا از طریق بصیرت حضوری، روح ظلمانی مدرنیته را بشناسند و بشناسانند. دیگر این‌كه غرب اینقدر عجیب به میدان آمد كه همه چیز را در تصرف خود درآورد. غرب نگفت كه دین نباشد تا مسلمانان و یا مسیحیانِ متدین با آن مقابله كنند، بلكه دین را هم آورد در منظر خود و آن را بر اساس همان منظر تفسیر كرد كه تأیید مدرنیته باشد. حالا آرام آرام بشر دارد بیدار می‌شود كه تفسیری كه مدرنیته از دین می‌دهد، اصلاً دین نیست و اتفاقاً به نظر بنده مسلمانان خیلی زود دارند خطرات مدرنیته را می‌فهمند. من هیچ وقت باورم نمی‌شد كه مثلاً در حال حاضر در جمعی كه تخصص خاص در مورد غرب ندارند، بتوان بحث غرب شناسی را با چنین زوایایی مطرح كرد. ما آن روزهایی كه بحث‌های غرب‌شناسی را می‌خواندیم، جزء آرزوهایمان بود كه یك روز این‌ها در مجامع عمومی مطرح شود، ولی امروزه در حوزه‌ها و دانشگاه‌های ما و به طور كلی در تمام دنیای اسلام، مسأله نقد غرب در حال مطرح‌شدن است. شما به این نكته عنایت داشته باشید كه مدرنیته پدیده‌ای بسیـار پیچیده است - به نظر بنده همان ظلمات آخر‌الزمان است- برای این‌كه ماهیت آن روشن شود، زمان زیادی لازم است، و خیلی امیدوار باشید كه به زودی‌ ماهیت این پدیده روشن ‌شود و آیندة فكری، آینده‌ای است كه نقد غرب در آن شعله‌ور است و هر كس از این موضوع فاصله بگیرد خود را از قافله تفكر آینده به بیرون پرت كرده است. بد نیست همین‌جا عرض كنم كه آینده فكری اروپا، متعلق به فلسفه هایدگر است و آینده فكری ما در جهان اسلام متعلق به فلسفه ملاصدرا(ره) و در نهایت متعلق به تفكر معتقد به مهدویت است و جالب است كه تفكر هایدگر در غرب و تفكر مورد بحث در جهان اسلام نه تنها هیچ تضادی ندارند، گویا آیینه‌هایی شده‌اند برای نمایش همدیگر، البته خود هایدگر هم می‌گوید كه باید خیلی راه طی كنیم تا به این مسأله برسیم. امثال دكتر فردید این دو را به‌خوبی به هم وصل كرده‌اند. توصیه می‌كنم -كه چه تفكر دكتر فردید را قبول دارید و چه قبول ندارید- بر روی اندیشه‌های ایشان وقت بگذارید.(50) او می‌گوید: من هایدگر را به عنوان كسی كه بتوانم غرب را نقد كنم گرفته‌ام، ولی «انتظار» را به عنوان یك اندیشه‌ای می‌شناسم كه به كمك آن می‌توانیم آینده را درست تفسیر كنیم و انسان را حركت بدهیم. در هر حال شما خوشحال باشید كه سطح فكر یك جامعه تا این‌جا آمده است كه در عین سیطرة ظاهری مدرنیته، مبانی معرفتی مدرنیته را نقد می‌كند و این كار، آیندة نویدبخشی را به همراه دارد.
نباید گفت مردم زمینة پذیرش این نوع حرف‌ها را ندارند، به گفتة چینی‌ها؛ «سفر هزار مایلی با یك گام شروع می‌شود»، پس آن‌هایی كه از موضوع با خبرند باید در بارة آن سخن بگویند و بنویسند تا قبل از آن‌كه فاجعة عظیم این فرهنگ همة ابعاد زندگی انسان‌ها را فرا گیرد آن‌ها را برای چاره‌ای اساسی برانگیزاند.