اینجا ممكن است این سؤال مطرح شود كه مگر هم اكنون ابزارهایی كه در دنیای تكنولوژی ساخته شده است، صورت عقل نیست؟ آری، صورت عقل هست. ولی صورت كدام عقل؟ عقلی در جهت تغییر طبیعت، یا عقلِ برای معاشقه با طبیعت؟ بشر حكیم در گذشته ابزار میساخت، بشر جدید هم ابزار میسازد، ولی فعلاً بحث ما این است كه بشر جدید ابزاری میسازد كه طبیعت را با خود هماهنگ كند ولی بشر حكیم در گذشته بر اساس روحی كه معتقد به حضور حكمت در طبیعت بود، ابزاری میساخت كه این ابزار اُنس بیشتر با طبیعت را برای او عملی میكرد كه إنشاءالله بحث آن خواهد آمد.
حال وقتی عنایت فرمودید كه این بشر بر اساس امیال خود با طبیعت برخورد كرد و بر اساس همان امیال، تكنیكهای مهیب پدید آورد، تصدیق خواهید كرد كه بشری به وجود آمد كه دنبالهرو خیالات و وَهمیات خود است. اگر با دقت به مقدماتی كه عرض شد عنایت بفرمایید، به خوبی روشن میشود كه چرا میگوییم كه بشر مدرن، گرفتار وَهم خود است. در مقدمات عرض شد كه بشر در گذشته به جای اینكه صرفاً دنبال وَهمیات خود باشد، سعی در ارتباط با واقعیات داشت و لذا عالَم را آنطور كه بود، مینگریست و سعی داشت با آن تعامل كند و علم و تكنیكی را به وجود میآورد كه در عین تعامل با طبیعت، آن را به عنوان یك واقعیت و اینكه صورت حكمت الهی است، بپذیرد. به این نوع نگاه، نگاه وَهمی نمیگویند، وَهم این است كه به جای واقعیت، خیالات خود را در نظر بگیریم. بشر جدید میگوید: من خیالاتی دارم و این خیالات را باید عملی كنم. پس عملاً به دنبال تحقق خیالات خود است و ابزاری میسازد كه از طریق آنها بتواند آن خیالات را محقق كند. این همان وَهم است. وقتی در شناختشناسی میگویید این اندیشه وَهمزده است، یعنی بیش از اینكه با واقعیات تعامل كند، با خیالات خودش میخواهد زندگی كند. ممكن است بگویید الآن او خیالات خودش را صورت داده است، ولی عنایت داشته باشید كه باز هم با صورت وَهم خود روبهرو است. مثلاً بچّههایی كه با آجرها یك برج میسازند، این بچّهها دارند با خیالاتشان بازی میكنند، كارشان جدّی نیست، عمل آنها صورت یك اندیشة متوجه به واقعیت و یك زندگی هدفدار نیست، چون خیالات، خیالات است و نمیتواند عین واقعیت باشد، آخرش خیالات میرود و خیالات دیگری میآید. چرا بشر جدید دائم صورتهایی را كه میسازد خراب میكند و صورتهای جدید میسازد؟ چون خیال یعنی همین! در خیالات شما صورتی میآید و جای خود را باز میكند، یك مدّتی آن را میپسندید ولی بعد میرود، چون جنسش رفتن است. بعد دوباره خیال دیگری میآید، دوباره آن را میپسندید و بر اساس آن زندگی را شكل میدهید و دوباره آن میرود. این است كه میبینید در دنیای مدرن دائماً بشر ابزار میسازد و باز با آنها ارضاء نمیشود و آنها را تغییر میدهد. هیچوقت نتوانسته است دنبال چیزی باشد كه به او استحكام شخصیت بدهد.
نیم عمرش در پریشانی گذشت
نیم دیگر در پشیمانی گذشت
داستان تغییر انسانِ حكیم به انسانِ ابزارساز با این غفلت شروع شد كه انسان فراموش كرد برای چه هدفی در این دنیا هست و فراموش كرد باید خود را تغییر دهد، چراكه «ما آمدهایم در این جهان كه بیشتر خود را تغییر دهیم تا شایستة قرب الهی گردیم»؛ حرف همه حكیمان دنیا این بوده و هست. بشر در طول تاریخ با این طرز فكر زندگی كرده است، دوره جدید دقیقاً به این حرف پشت كرد. چرا بشر حكیم میگوید من باید بیشتر خود را تغییر دهم؟ چون معتقد است كه ساختار این عالم حكیمانه است و سراسر عالم صنعِ صانعِ حكیم است. لذا میگوید: من باید اینقدر از نظر فكری، خیالی و شكل زندگی، خودم را تغییر دهم تا مطابق عالَمی شوم كه عالَم عقلی است. به گفته حكیمان، انسان باید آنچنان اندیشه و خیال خود را ادب كند كه مطابق عالم عقل شود. پس طبق این سخن، ما آمدهایم در این جهان كه بیشتر خود را تغییر دهیم تا شایسته قرب گردیم، اگر ابعادی از جهان مطابق میلهای ما نیست، این گناه ماست كه هوسهای سرگردان را برای خود گزینش كردهایم، ولی صنعِ خالقِ حكیم برای برآوردن آن هوسها خلق نشده است.
روایت قدسی هم در این زمینه داریم كه حضرت حق میفرماید من در تعجب هستم كه بشر دنبال چیزی میگردد كه من اصلاً خلق نكردهام و آن عبارت است از رفاه و راحتی همهجانبه، یعنی این طور نیست كه بشر همه آن چیزی را كه میخواهد، در این عالم پیدا كند.
پس حرف ما تا حالا این بود كه دو نوع طرز تفكر وجود دارد؛ یكی میخواهد خودش را عوض كند تا مطابق عالم قدس شود و دیگری میخواهد عالم را عوض كند تا مطابق میلهای او گردد؛ و بحران امروز جهان از این طرز فكر دوم شروع شد و به همین جهت تأكید میكنیم بحران جهان امروز ریشة اساسی در تفكر بشر دارد، و صرفاً با تغییر ابزارها مشكل حل نمیشود بلكه بحرانی جای خود را به بحران دیگر میدهد، البته یكی از مظاهر آن طرز فكر در ابزارهای دنیای مدرن ظاهر شد كه مورد بحث ما است، وگرنه بحران در سیاست و اقتصاد و تعلیم و تربیت غربی، همه و همه تجلیات خارجی طرز فكر انسان جدید است.