چند موضوع است که با هویتی جدید در دنیای مدرن ظاهر شده و باید بر اساس شرایط جدید نگاه ما نسبت به آن موضوعات بازخوانی شود، یکی از آنها پدیدهی تکنیک است و دیگری «زن». ماشین به عنوان یك پدیده جدید قوانین جدیدی را با خود به همراه آورده و کمتر از صد سال تمام چهرهی زمین را عوض کرده است که در جای خود باید بحث شود و نباید گفت تکنیک جدید همان تکنیک قدیم است که کمی پیچیدهتر شده است، نخیر؛ هویت تکنیک جدید چیز دیگری است و اهداف خاصی را در بشر میپروراند که قبلاً به تصور بشر نمیرسید و لذا نوع انتخاب و زندگی بشر جدید یک نوع انتخاب و زندگی دیگری است.(37) زن هم در شرایط امروز با هویتی به صحنه آمده که نمیتوان گفت این زنها با این هویت ادامه هویت مادران ما هستند، منتها یک کمی آزادتر شدهاند، بلکه باید با تعریفی دیگر با آنها برخورد کرد تا جامعه از نقش آنها استفاده کند وگرنه با تعریفی که غرب از زنان مطرح کرده زنان ما که از هویت گذشته خود ماندهاند، به هویت و قالبی غربی وارد میشوند و از هویت سومی که نه برگشت به گذشته است و نه در غالب غربی فرورفتن، باز میمانند. برای استفاده جامعه از نقش زن در دوران جدید یك اسلام ناب ناب نیاز است، با این برداشتهای ساده از اسلام مشکل حل نمیشود - كه از بحث این جلسه خارج است-. وقتی نهادهای قبلی که زن هویت خود را در آن نهادها مییافت، بههم ریخته و دیگر آن خانهای که زنان در آن نان میپختند و شیر گاو و گوسفند میدوشیدند و کره و ماست خانه را تهیه میکردند و با فضولات گاو و گوسفند سوخت زمستان را انبار میکردند، همه بههم ریخت، ما اصرار داریم زنان در خانه چه کار کنند؟ بستری که زن در عین وظیفه همسری برای مرد و وظیفهی مادری برای کودکان، به عنوان یک عضو فعّال اقتصادی در تلاش بود، حالا بههم ریخته حال باید فکر کرد چگونه باید بازسازی و تعریف شود؟ نمیتوان همچنان ناظر حادثه بود و فکری برای باز خوانی شخصیتها نکرد، و بیش از همه زنان باید هویت خود را دریابند و خود را به عنوان عضوی مفید و فعّال بازخوانی کنند و گمان نکنند اگر بعضی بارهای زندگی قبلی از دوش آنها برداشته شده تعریف قبلی برای آنها میماند. ما در حال حاضر اجتماع را جدا از زنها نمیدانیم. و با همه مقدماتی که عرض شد در شرایط جدیدْ زنان پا به پای مردان نسبت به انسانها وظیفهای دارند که باید انجام دهند. و این در حالی است که در بعضی موارد بعضی از وظایف زنان از خانه به اجتماع آمده است و کار را برای روان زنان سخت نموده و خطر آسیبپذیری را برای بعضی شدّت بخشیده که إنشاءالله باید در ادامهی بحث به این موضوعات پرداخته شود.
سؤال: در حین بحث یک جا میفرمایید آنچه حضرت میفرمایند در رابطه با حذر کردن مردان از مشاوره با زنان مربوط به زنان خاصی است که به تعبیر شما زنان حجلهنشین هستند، ولی در بعضی از قسمتهای بحث که حضرت میفرمایند: کارهای سنگینتر از توان زنان بر آنان تحمیل نکن زیرا که آنها چون گُل بهاری لطیف هستند، موضوع را به همه زنان تعمیم میدهید و در آخر موضوعی را طرح میکنید مبنی بر اینکه زنان و مردان در شرایط حاضر باید در تعریف زن بازخوانی کنند و حضور زنان در اجتماع را در حال حاضر چیز طبیعی میدانید. چگونه این نکات را با همدیگر جمع کنیم؟
جواب: همچنانکه بحمدالله متوجه شدهاید موضوع همانطور است که فرمودید، آری ما باید سه شخصیت از زن را در این بحث در نظر بگیریم و بنا به شواهدی که در حین بحث عرض کردم آنجایی که بحثِ عدم مشاوره با زنان است را یا به اموری خاص نسبت داد ـ مثل امور حکومت و اداره کشور ـ و یا به زنان خاص که روحیه سطحینگری بر آنها حاکم است، که با توجه به ادامه سخن حضرت که میفرمایند آنها سست رأیاند و در تصمیمگیری ناتوان هستند، موضوع مربوط به زنان خاص میشود، زیرا اینطور نیست که زنان در اموری که مربوط به خودشان است سست رأی باشند و یا در تصمیمگیری از خود ناتوانی نشان دهند. شخصیت دومی که از زن در سخن حضرت مطرح است جنبه مثبت شخصیت زن است که چون از سیاق سخن حضرت بر میآید که به عموم زنان تعلق دارد، ما هم آن را به عموم زنان تعمیم دادیم که همان روحیه لطیف و حساس آنها میباشد. و اما در مورد وجه سومی که در مورد زنان بحث شد موضوعِ شرایط جدید و فرهنگ مدرن است که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم باید نسبت به آن بیتفاوت نباشیم و فکر میکنم اگر با اصولی که حضرت مطرح فرمودند مبنی بر حضور بیشتر زنان در خانه و لطیف بودن روحیه آنها بتوان موضوع را با حفظ اسلام ناب در بستر صحیحی قرار داد.