قبلاً عرض شد همانطور كه پل، سبب میشود تا هركدام از كنارههای رودخانه، در سوی دیگر قرار گیرد و هر كنارهای به همسایگی با دیگری درآید و دو طرف پهنههای رودخانه كنار هم آیند، ازدواج؛ دو انسان را كه هركدام در یك سویِ از زندگی قرار دارند، به سوی دیگری متصل میكند، و همچنان كه از طریق پل، كنارة رودخانه، دیگر كناره نیست، و دو طرفیبودنِ دشتها نیز از بین میرود و به همدیگر میپیوندند، از طریق ازدواج نیز تفرقة همة كرانههای انسان به اتصال و زندهدلی تبدیل میشود و این معجزه «پیوند» است.
دیری است كه اندیشة ما به كم بها دادن به خانواده عادت كرده است و به چیز غیر قابل دركی تبدیل شده و آنچه در سرشت خانواده نهفته است، دیده نمیشود. اگر خانواده «پیوند»، آری «پیوند» نباشد، خانواده نیست، اعضاء خانواده به یُمن وجودِ «پیوند»، قدم به عرصهی وجودی جدیدی گذاشتند. پس اگر در سراسر وجود خانواده، این پیوند و آن هم با حالتی مقدس، پایدار و حاكم نباشد، در واقع خانواده معنی وجودی خود را از دست داده است و دیگر اعضای آن از فضای حقیقی خانواده كه همان سكنیگزیدن است، محروم گشتهاند.
پیوند قدسی در خانواده، فضایی را فراهم میآورد كه در آن فضا، چندین انسان با نامهای پدر و مادر و فرزندان میتوانند حضور یابند و مكانهای دورِ اطرافِ این پیوند را نیز در برگیرند. این پیوند، چون پل میان دو كناره رودخانه، فضای میانیِ ارتباطها میگردد و دوری و نزدیكی انسانها را معنی میكند و نزدیكها و نزدیكترها ظاهر میشوند. چنانچه قرآن میفرماید: «...وَ اُولُوالْاَرْحامِ بَعْضُهُمْ اَوْلی بِبَعْضٍ فِی كِتابِ الله»(142) بعضی از ارحام نسبت به بعضی دیگر نزدیكترند. پس در پیوند قدسی خانواده جای افراد و اندازة نزدیكی آنها مشخص میشود. در روایت داریم كه «رَحِم» بهعنوان یك واقعیت در عالَم قیامت تعیّن مییابد و مانع ورود كسانی به بهشت میشود كه حقّ «رَحِم» را رعایت نكردهاند. پس ارحام یك ارتباط واقعی با همدیگر دارند كه ریشه در عالَم غیب و قیامت دارد و ارتباط آنها با یكدیگر، صِرفاً قراردادی و ذهنی نیست.
پیامبرخدا(ص) میفرمایند: «اَلرَّحِمُ شَجْنَةٌ مِنَ الرَّحْمَنِ فَمَنْ وَصَلَهَا وَصَلَهُاللهُ وَ مَنْ قَطَعَهَا قَطَعَهُ اللهُ»(143) «رَحِم» رشتهای است از رحمان، هركس بدان وصل شود به خدا وصل شده، و هركس از رَحِم قطع شود، از خدا قطع شده است. چنانچه ملاحظه میفرمایید حفظ ارتباطی كه در اثر پیوند ازدواج حاصل میشود موجب ارتباط با خدا میگردد و آنكس كه متوجه است ارتباط با خدا یعنی چه، جایگاه این پیوند و جایگاه فضای الهیای كه در اثر این پیوند بهوجود میآید میشناسد.
بازرسولخدا(ص) در رابطه با جایگاه «رَحِم» در عالم اَعلی و نقش آن در سرنوشت انسانها میفرمایند: «اَلرَّحِمُ مُعَلَّقَةٌ بِالْعَرْش، یَقُول: مَنْ وَصَلَنِی وَصَلَهُاللهُ وَ مَنْ قَطَعَنِی قَطَعَهُاللهُ»(144) رَحِم به عرش الهی متصل است و همواره از آن مقام ندا میدهد، هركس به من وصل شد به خدا وصل شده و هركس از من قطع شد از خدا قطع شده و فاصله گرفته است.
این حدیث شریف حاوی نكات ظریفی است كه بسیار قابل تأمّل است. همینقدر باید متوجه بود كه پیوند ازدواج در زمین، حقیقتی را در آسمان - آنهم در مرتبة عرش- ایجاد میكند كه در تعیین سرنوشت دنیا و آخرت افراد نقش دارد. بهطوری كه رسولخدا(ص) میفرمایند: «رعایت حقوق ارحام و ارتباط فعّال با آنها موجب زیادی عمر و دفع مرگ سیاه میشود».(145) پس در یك كلمه میتوان گفت: جایگاه خانواده جایگاهی است آسمانی و ملتی كه این جایگاه و فضای معنوی آن را نادیده گرفت، عملاً راه آسمان را بهروی خود خواهد بست و خود را گرفتار دنیای تنگ مادی خواهد نمود.
ماهیت خانواده، ایجاد كردن فضایی برای سكنی گزیدن است، اگر توانستیم سكنی بگزینیم میتوانیم ریشه بدوانیم و رشد كنیم و سر به آسمان برآوریم.
پیوند قدسی دو همسر، موجب ظهور درخت نستوهی میشود كه شاخههای آن سقف آسمان را پر میكند و سایههایش محل زندگیكردن سایرین میگردد.
انسانها چون سكنی گزیدند، قادر به گوش دادن میشوند و در این حال سینة پرتجربة پیرانِ خانه، برای كوچكترها، كلاس درسِ پر از حكمت و بصیرت خواهد شد و هركدام از اعضاء، محصول تجربههای طولانی و تمرین بیپایان زندگی برای دیگران میشوند.