تربیت
Tarbiat.Org

زن، آن‌گونه که باید باشد (زن - خانواده - بحران)
اصغر طاهرزاده

خانواده؛ بستر انس با خدا

سؤال: از طرفی قرآن می‌فرماید: «اَلا بِذِكرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلوب»،(86) بدین معنی که فقط با یاد خدا قلب‌ها به آرامش می‌رسند. از طرف دیگر قرآن دربارة ازدواج می‌فرماید كه انسان با همسرش به آرامش و سكینه می‌رسد!(87) شما آرامش بین زوجین را چطور معنی می‌كنید که تضادی با آیه‌ی قبل نداشته باشد.
جواب: ما نمی‌گوییم؛ آرامش بین زوجین، یك نوع آرامش دیگری است. چون وقتی یك هستة توحیدی به نام خانواده پدید آمد و خود را به همه‌ی جبهه‌های توحیدی تاریخ متصل دید، و هر عضوی از اعضاء خانواده با نفی خود برای چنان هدفی از خودخواهی آزاد گشت، جز خدا را در روبه‌روی خود نمی‌بیند. «ذكرالله» یعنی نفی خود برای حفظ مركز توحیدی، و خانواده یکی از آن مراکز است. این‌كه می‌فرماید همسر هرکس موجب آرامش اوست، برای این است كه متذکر حیات توحیدی جاری در خانواده است. این دیگر یک «انس حقیقی» با خدا است، منتها در بستر خانواده، مثل اُنس حقیقی با خدا در مسجدالحرام. وقتی می‌فرماید: «اَلا بِذِكرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلوب» این یاد خدا صورت‌ها و بسترهای مختلفی دارد، یکی از بسترهایی که یاد خدا را فراهم می‌کند، بستر خانه‌ای است که بر اساس توحید بنا می‌شود، تا هرکس با رعایت حقوق دیگری، منیت خود را نفی کند.
یکی دیگر از عوامل توحیدی خانواده انگیزه‌ی عفاف است و باقی‌ماندن در زیر ولایت الهی، از جمله انگیزه‌های جوان مسلمان جهت ازدواج نجات از خطرات نگاه به نامحرم است تا با محرم اصلی خود که خداوند است همواره مرتبط باشد. و از این جهت نیز خانواده صورت یاد خدا و «ذِکْرُالله» است و عامل آرامش، و خداوند به این زن و شوهر که با چنین انگیزه‌ای ازدواج کرده‌اند محبت و آرامش خاص خود را ارزانی می‌دارد، وگرنه به مرد و زن غریبه كه با یکدیگر ارتباط دارند فقط شهوت می‌دهد. مودت و رحمت درواقع همان اُنسی است كه در بستر ارتباط با خدا در زن و شوهر فراهم می‌شود. عمده آن است که از خانواده به‌عنوان اصیل‌ترین هسته‌ی توحیدی غفلت نشود تا این نتایج را به‌دست آوریم.
ممكن است تصورتان این باشد كه این‌طور طرح‌کردن خانواده یک حالت آرمانی و دور از واقعیت است. زیرا نمونه‌هایی که در خانواده‌های خودمان بین پدر و مادرها سراغ داریم این‌طورها نیست. در صورتی كه به نظر بنده اگر دقیق بررسی فرمایید و خانواده‌های خودتان را با زندگی‌های دنیای جدید که هیچ جنبه‌ی دینی در آن نیست، مقایسه کنید می‌بینید به صورت نامرئی روح توحید و جنبه‌ی تذکر الهی در آن‌ها با کم و زیادش، حاکم است. اسلام روی‌هم رفته در جامعة اسلامی خانواده‌‌ها را به بستر توحیدی می‌كشاند. بحران به‌دست‌آمده در پنجاه ساله‌ی اخیر نگذاشته تا از اسلام درست بهره‌گیری کنیم، همان‌طور که از نمازمان نتوانسته‌ایم در راستای دوری از فحشاء و منکر درست بهره‌گیری نماییم. با این حال همین امروز اكثر خانواده‌های سنتی در یك بستر توحیدی تنفس می‌کنند، هرچند غرب‌زدگی آن‌‌ها در بی‌رنگ‌کردن تأثیر اسلام بی‌نقش نیست، ولی وقتی با خانواده‌هایی که تماماً تجددزده شده‌اند مقایسه می‌کنید، تأثیر نور توحید بسیار محسوس می‌شود. این‌طور نیست كه غرب توانسته ‌باشد تمام حیات توحیدی خانواده‌های ما را بگیرد.
هنوز در جامعه‌ی ما به ازدواج به عنوان یك سنّت نبوی نگریسته می‌شود. همین حالا که بحث ازدواج پیش می‌آید حتی در بین خانواده‌هایی که از بسیاری جهات از دین فاصله گرفته‌اند ازدواج را به عنوان یک سنّت نبوی در جلوی خود دارند، نفسِ چنین نگاهی به ازدواج، هرچند ضعیف، ولی بالاخره رنگ توحیدی آن را می‌پذیرد. می‌بینی همان دختر و پسری كه با هم بر خلاف دستورات دین دوست شده‌‌اند، با این‌همه می‌گویند: باید صیغه‌ای بخوانیم و محرم شویم، این نشان ‌می‌دهد باز هم در فطرت خود می‌خواهد این هسته را به توحید متصل کند. هرچند در بین این قشر موضوع مورد بحث بسیار آسیب‌ دیده است و در شرایط مساعد برگشت‌ها دوباره به سوی خانواده‌ی توحیدی است. ما باید نگذاریم موضوع فراموش شود.
سؤال: شما قبلاً فرمودید: «ازدواج یعنی در کنار هم آمدنِ زن و مردی که نمی‌توانند به‌تنهایی نیازهای خود را برطرف کنند، تا بهتر به اهداف خود برسند» منظورتان از این كه «به‌تنهایی نمی‌توانند نیازهای خود را برطرف کنند، چیست؟
جواب: خود قرآن می‌فرماید: «وَ لا تَتَمَنَّوا ما فَضَّلَ اللهُ بِه بَعْضُكُم عَلَی بَعضٍ»؛(88) آرزوی شما این نباشد که آن توانایی‌ها و امتیازاتی که خداوند به ‌هرکدام نسبت به‌ دیگری داده، شما داشته باشید. هرکدام كمالاتی دارید که دیگری ندارد، یك كمالاتی به این داده‌ که به آن یکی نداده ‌است و برعکس. این نشان می‌دهد که زن و مرد در صورت مجموعه‌بودن کامل‌اند. بنابراین انسان‌ها به تنهایی نمی‌توانند بار خود را به‌راحتی به منزل برسانند.