زندگی با بودن شروع میشود و بودن در خانه است و آنكس كه خانه یا سكنی ندارد در همه جا بیوطن است، حتی در خانهای كه با پول خود خریداری كرده است، ولی نمیتواند در آنجا با بودنِ خود بهسر ببرد و در آن سكنی گزیند.
انسان در خانهای كه محل سكونت اوست - نه محل غرور و تكبّر و تجمّل- آزاد از افكارِ مزاحم، خود را درست میتواند بیابد. در محفلهای یك بعدی، انسان با پارهپارهی خود روبهرو میشود كه هیچكدام از پارهها، خودِ او نیست، یكنوع زیستن در زمان و مكان است. اداره و محل كار انسان؛ زیستنگاهی است برای هشت ساعت، که در زمان بهسر ببرد. خیابان؛ مكانی است برای رفتن، و پاساژها؛ محلی است برای مقایسة پولهای خود و قیمت كالا، و هیچكدام از اینها جایی نیست كه جایگاه حقیقی بودنِ انسان باشد.
خانه؛ میتواند جایگاه بودن حقیقی باشد، زیستن با دیگرانی كه همه محرم رازهای وجود همدیگرند و همه پارهی تن همدیگر میباشند. زیستن در خانه به خاطر چیزی نیست، محلی است برای «بودن» و لذا راهی است به سوی بهشت كه «بقاء» یكی از خصوصیت آن است، نه مثل پاساژ و خیابان و اداره.
بودن؛ مثل نوری است كه در عین ناپیدایی، پیدایی محض است و عامل پیدایی همه چیز، و لذا بودن «رمز» است و مسلم «رمز» را نمیتوان در پشت ویترین مغازه پیدا كرد. «رمز» در خانه جای دارد و آنكس كه معنی سكنی را نمیفهمد و با «بودن» در خانه آشنا نیست، هرگز به رمز یا حقیقتِ بودن راه نمیبرد و به هیچ رازی نخواهد رسید.
خانه مركز هستی است، به همه جا راه دارد، ولی خودش خودش است. رهایی از محدودیتها وقتی عملی است كه انسان در مركز هستی قرار گیرد و در آنجا هیچ رنگی نداشته باشد، و این در خانهای ممکن است كه محل سكنی باشد، آزاد از حرصِ سودجوییِ كسب و كار، تا امكان خودماندن را به ما بدهد، نه غیر خود شدن را.
خداوند به پیامبرش(ص) فرمود: «اِنَّ لَكَ فِیالنّهارِ سَبْحاً طَویلاً، وَاذْكُرِاسْمَ رَبِّكَ وَ تَبَتَّـلْ اِلَیْهِ تَبْتیلاً»(151) در هنگام روز، تحركهای طولانی و كثیر، تو را از یگانگی و آرامش خارج میكند، پس در نیمه شب با تنهایی و یگانگی با پروردگارت، از آن پراكندگیِ روز، خود را آزاد نما. و امكان سكنیگزیدن از این طریق به انسان برگردانده میشود. چرا كه در عرصة خیابان و بازار و اداره، انسان ابزار میشود و شیئی میگردد و از خودْ بودن و از نفسِ «بودن» محروم میگردد، و این عین به خفا رفتن حقیقت انسان و پیداشدن سلطهی چیزها بر روان او است. با سكنیگزیدن در خانه، چیزها و دیگران را آنگونه كه هستند تجربه میكند، همه چیز را در جای خودش قرار میدهد و همه چیز را درست میبیند و تفكر واقعی كه ارتباط با آیات الهی است، عملی میگردد.