تربیت
Tarbiat.Org

اصول کافی جلد 4
ابی‏جعفر محمد بن یعقوب کلینی مشهور به شیخ کلینی

باب بدزبانى‏

بَابُ الْبَذَاءِ
1- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِى الْمَغْرَاءِ عَنْ أَبِى بَصِیرٍ عَنْ أَبِى‏عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ مِنْ عَلَامَاتِ شِرْكِ الشَّیْطَانِ الَّذِى لَا یُشَكُّ فِیهِ أَنْ یَكُونَ فَحَّاشاً لَا یُبَالِى مَا قَالَ وَ لَا مَا قِیلَ فِیهِ
@@اصول كافى جلد 4 صفحه:14 روایة:1@*@
ترجمه :
امام صادق (ع) فرمود: از نشانه‏ها شركت شیطان كه تردیدى در آن نیست اینستكه فحاش باشد كه باكى از آنچه گوید و از آنچه درباره او گویند نداشته باشد.
شرح:
مجلسى (ره) گوید: فحاش آنكس است كه در فحش دادن یعنى گفتار زشت از حد بگذراند و معتاد شود، و معنى شریك شیطان در شرح حدیث 3 بیاید.
2- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا رَأَیْتُمُ الرَّجُلَ لَا یُبَالِى مَا قَالَ وَ لَا مَا قِیلَ لَهُ فَإِنَّهُ لِغَیَّةٍ أَوْ شِرْكِ شَیْطَانٍ
@@اصول كافى جلد 4 صفحه:14 روایة:2@*@
ترجمه :
امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: هرگاه مردى را دیدید كه باكى از آنچه گوید و آنچه به او گفته شود ندارد، پس بدرستیكه یا از زنا است یا از شركت شیطان.
3- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِى‏عَیَّاشٍ عَنْ سُلَیْمِ بْنِ قَیْسٍ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجَنَّةَ عَلَى كُلِّ فَحَّاشٍ بَذِى ءٍ قَلِیلِ الْحَیَاءِ لَا یُبَالِى مَا قَالَ وَ لَا مَا قِیلَ لَهُ فَإِنَّكَ إِنْ فَتَّشْتَهُ لَمْ تَجِدْهُ إِلَّا لِغَیَّةٍ أَوْ شِرْكِ شَیْطَانٍ فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ فِى النَّاسِ شِرْكُ شَیْطَانٍ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَ مَا تَقْرَأُ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ شارِكْهُمْ فِى الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ قَالَ وَ سَأَلَ رَجُلٌ فَقِیهاً هَلْ فِى النَّاسِ مَنْ لَا یُبَالِى مَا قِیلَ لَهُ قَالَ مَنْ تَعَرَّضَ لِلنَّاسِ یَشْتِمُهُمْ وَ هُوَ یَعْلَمُ أَنَّهُمْ لَا یَتْرُكُونَهُ فَذَلِكَ الَّذِى لَا یُبَالِى مَا قَالَ وَ لَا مَا قِیلَ فِیهِ
@@اصول كافى جلد 4 صفحه:14 روایة:3@*@
ترجمه :
از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت شده كه رسولخداست صلوات الله علیه و آله و صلم فرمود: خدا حرام كرده است بهشت راست بر هر فحاشى بى‏آبرو و كم شرمى‏كه باكى از آنچه گوید و آنچه باو گفته شود ندارد، زیرا اگر بازرسى از حالش كنى یا زنا است یا از شركت شیطان، بوى عرض شد: اى رسولخداست در میان مردمان شركت شیطان هم هست؟ فرمود: آیا گفتار خداى عزوجل را نخوانده كه (بشیطان فرماید:) «و شركت كن با ایشان در مالها و فرزندان» (سوره اسراء آیه 64).
رواى گوید: مردى از فقیهى پرسید: آیا در میان مردم كسى هست كه باكى از آنچه باو گفته شود ندارد؟ آنكسكه متعرض مردم شود و به آنان دشنام گوید در صورتیكه میداند كه آنها رهایش نكنند اینست آنكسیكه باكى از آنچه گوید و آنچه درباره‏اش گفته شود ندارد.
شرح مجلسى (ره) از شیخ بهائى قدس سره نقل كند كه: (در آنجا كه حضرت فرمود: خدا بهشت را حرام كرده...) گوید: شاید مقصود اینست كه مدتى طویل حرام است بر آنان نه همیشگى، یا مقصود از بهشت بهشت مخصوصى است كه براى غیر فحاش آماده است، و گرنه ظاهر حدیث مشكل است، زیراست سرانجام گنهكاران این ملت بهشت است، و گر چه زمانى دراز در آتش بمانند.
و مفسرین در تفسیر گفتار خدایتعالى: «و شركت كن....» گفته‏اند: شركت شیطان در اموال وادار كردن مردم است بتحصیل آن و گرد آوردنش از حرام، و صرف كردن آن در آنچه جایز نیست، و در خرج كردن آنان راست از حد میانه روى بیرون برد كه یا اسراف و تبذیر كنند، و یا بخل ورزند و سخت‏گیرى كنند. و اما شركت در اولاد بچند وجه است: 1- تشویق آنان بوسائل حرام چون زنا و مانند آن. 2- وادار كردن آنان باینكه اولاد و فرزندانشان راست بنامهائى مانند عبدالعزى و عبداللات یعنى بنده عزى ولات كه نام دو بت بوده - نام نهند. 3- فرزندان را گمراه كند باینكه آنها را بكیشهاى باطل و كارهاى زشت بكشاند، این بود آنچه مفسرین گفته‏اند، ولى از بعضى احادیث استفاده شود كه مقصود شركت او است در نطفه آنها، و در آن حدیث براى شناختن او هم نشانه قرار داده است، و حدیث راست شیخ (ره) در تهذیب در باب آداب تزویج روایت كرده هر كه خواهد بدانجا مراجعه كند.
4- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِی جَمِیلَةَ یَرْفَعُهُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ یُبْغِضُ الْفَاحِشَ الْمُتَفَحِّشَ‏
@@اصول كافى جلد 4 صفحه:15 روایة:4@*@
ترجمه :
از امام باقر (ع) روایت شده كه فرمود: خدا دشمن دارد دشنام گوى دشنام جورا.
5- أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ نَضْرٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ نُعْمَانَ الْجُعْفِیِّ قَالَ كَانَ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع صَدِیقٌ لَا یَكَادُ یُفَارِقُهُ إِذَا ذَهَبَ مَكَاناً فَبَیْنَمَا هُوَ یَمْشِى مَعَهُ فِى الْحَذَّاءِینَ وَ مَعَهُ غُلَامٌ لَهُ سِنْدِیٌّ یَمْشِى خَلْفَهُمَا إِذَا الْتَفَتَ الرَّجُلُ یُرِیدُ غُلَامَهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَلَمْ یَرَهُ فَلَمَّا نَظَرَ فِى الرَّابِعَةِ قَالَ یَا ابْنَ الْفَاعِلَةِ أَیْنَ كُنْتَ قَالَ فَرَفَعَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَدَهُ فَصَكَّ بِهَا جَبْهَةَ نَفْسِهِ ثُمَّ قَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ تَقْذِفُ أُمَّهُ قَدْ كُنْتُ أَرَى أَنَّ لَكَ وَرَعاً فَإِذَا لَیْسَ لَكَ وَرَعٌ فَقَالَ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ أُمَّهُ سِنْدِیَّةٌ مُشْرِكَةٌ فَقَالَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ لِكُلِّ أُمَّةٍ نِكَاحاً تَنَحَّ عَنِّى قَالَ فَمَا رَأَیْتُهُ یَمْشِى مَعَهُ حَتَّى فَرَّقَ الْمَوْتُ بَیْنَهُمَا
وَ فِى رِوَایَةٍ أُخْرَى إِنَّ لِكُلِّ أُمَّةٍ نِكَاحاً یَحْتَجِزُونَ بِهِ مِنَ الزِّنَا
@@اصول كافى جلد 4 صفحه:15 روایة:5@*@
ترجمه :
عمرو بن نعمان جعفى گوید: امام صادق علیه السلام دوستى داشت كه آن حضرت را بهرجا كه مى‏رفت رها نمیكرد و از او جداست نمى‏شد، روزى در بازار كفشها همراه حضرت مى‏رفت، و دنبالشان غلام او كه از اهل سند بود مى‏آمد، ناگاه آن مرد به پشت سرخود متوجه شده و غلام راست خواست و او را ندید و تا سه مرتبه بدنبال برگشت و او راست ندید، با چهار كه او را دید گفت: اى زنازاده كجا بودى؟ امام صادق علیه السلام دست خود را بلند كرده و به پیشانى خود زد و فرمود: سبحان الله مادرش راست بزنا متهم كنى؟ من خیال مى‏كردم تو خوددار و پارسائى، اكنون مى‏بینم كه ورع و پارسائى ندارى؟ عرض كرد: قربانت گردم مادرش زنى است از اهل سند و مشرك است؟ فرمود: مگر ندانسته‏اى كه هر ملتى براى خود ازدواجى دارند، از من دور شو عمر و بن نعمان (راوى حدیث) گوید: دیگر او را ندیدم كه با آنحضرت راه برود تا آنگاه كه مرگ میان آنها جدائى انداخت.
و در روایت دیگرى است كه فرمود: (آیا ندانسته‏اى كه) براى هر امتى ازدواجى است كه بوسیله آن از زنا جلوگیرى كنند.
5- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ الْفُحْشَ لَوْ كَانَ مِثَالًا لَكَانَ مِثَالَ سَوْءٍ
@@اصول كافى جلد 4 صفحه:16 روایة:6@*@
ترجمه :
و از امام صادق علیه السلام حدیث شده كه رسولخدا (ص) فرمود: دشنام اگر بصورتى در آید صورت بدى است.
6- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كَانَ فِى بَنِى إِسْرَائِیلَ رَجُلٌ فَدَعَا اللَّهَ أَنْ یَرْزُقَهُ غ ُلَاماً ثَلَاثَ سِنِینَ فَلَمَّا رَأَى أَنَّ اللَّهَ لَا یُجِیبُهُ قَالَ یَا رَبِّ أَ بَعِیدٌ أَنَا مِنْكَ فَلَا تَسْمَعُنِى أَمْ قَرِیبٌ أَنْتَ مِنِّى فَلَا تُجِیبُنِى قَالَ فَأَتَاهُ آتٍ فِى مَنَامِهِ فَقَالَ إِنَّكَ تَدْعُو اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُنْذُ ثَلَاثِ سِنِینَ بِلِسَانٍ بَذِى‏ءٍ وَ قَلْبٍ عَاتٍ غَیْرِ تَقِیٍّ وَ نِیَّةٍ غَیْرِ صَادِقَةٍ فَاقْلَعْ عَنْ بَذَائِكَ وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ قَلْبُكَ وَ لْتَحْسُنْ نِیَّتُكَ قَالَ فَفَعَلَ الرَّجُلُ ذَلِكَ ثُمَّ دَعَا اللَّهَ فَوُلِدَ لَهُ غُلَامٌ
@@اصول كافى جلد 4 صفحه:16 روایة:7@*@
ترجمه :
از امام صادق علیه السلام حدیث شده كه فرموده: در بنى‏اسرائیل مردى بود كه سه سال پیوسته دعا مى‏كرد كه خدا پسرى به او روزى كند (دعایش مستجاب نمى‏شد) همینكه دید خدا خواهش او را بر نمى‏آورد عرض كرد: پروردگارا آیا من از تو دورم و تو سخن مرا نمى‏شنوى، یا تو بمن نزدیكى و پاسخ نمى‏دهى؟ كسى در خواب نزدش آمد و باو گفت: تو سه سال تمام خدا را با زبانى بد و هرزه، و دلى سركش و ناپرهیزكار، و نیتى نادرست میخوانى، پس باید از هرزه گویى بد آئى، و دلت پرهیزكار، و نیتت درست گردد (تا خواهشت بر آورده شود) حضرت فرمود: آنمرد بدستور عمل كرد سپس دعا كرد و خدا را خواند و داراى پسرى شد.
توضیح:
از این حدیث معلوم مى‏شود كه استجابت دعا شرایطى دارد كه از آنجمله است پاكى زبان و پرهیزكارى دل و درستى نیت، و این منافاتى باوعده خدا در اجابت دعا ندارد.
7- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ مِنْ شَرِّ عِبَادِ اللَّهِ مَنْ تُكْرَهُ مُجَالَسَتُهُ لِفُحْشِهِ
@@اصول كافى جلد 4 صفحه:17 روایة:8@*@
ترجمه :
و نیز از امام صادق علیه السلام حدیث شده كه رسولخدا (ص) فرمود: از زمره بدترین بندگان خدا كسى است كه براى هرزه گوئى و دشنام گوئیش از هم نشینى و مجالست با او كناره‏گیرى شود.
8- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِى عُبَیْدَةَ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ الْبَذَاءُ مِنَ الْجَفَاءِ وَ الْجَفَاءُ فِى النَّارِ
@@اصول كافى جلد 4 صفحه:17 روایة:9@*@
ترجمه :
امام صادق علیه السلام فرمود: بدزبانى از جفاكارى در آتش است.
9- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنِ الْحَسَنِ الصَّیْقَلِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ الْفُحْشَ وَ الْبَذَاءَ وَ السَّلَاطَةَ مِنَ النِّفَاقِ
@@اصول كافى جلد 4 صفحه:17 روایة:10@*@
ترجمه :
و نیز فرمود: دشنام دادن و بدزبانى و هرزه‏گوئى از (نشانه‏هاى) نفاق و دوروئى است.
10- عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ یُبْغِضُ الْفَاحِشَ الْبَذِى‏ءَ وَ السَّائِلَ الْمُلْحِفَ
@@اصول كافى جلد 4 صفحه:17 روایة:11@*@
ترجمه :
و از امام باقر علیه السلام حدیث شده كه رسولخدا (ص) فرمود: خداوند دشمن دارد دشنام دهنده بدزبانى و گداى مبرم را.
11- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِعَائِشَةَ یَا عَائِشَةُ إِنَّ الْفُحْشَ لَوْ كَانَ مُمَثَّلًا لَكَانَ مِثَالَ سَوْءٍ
@@اصول كافى جلد 4 صفحه:17 روایة:12@*@
ترجمه :
و نیز از آن حضرت روایت شده كه رسولخدا (ص) بعایشه فرمود: اگر دشنام گوئى مجسم میشد، صورت بدى بود.
12- الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ قَالَ قَالَ مَنْ فَحُشَ عَلَى أَخِیهِ الْمُسْلِمِ نَزَعَ اللَّهُ مِنْهُ بَرَكَةَ رِزْقِهِ وَ وَكَلَهُ إِلَى نَفْسِهِ وَ أَفْسَدَ عَلَیْهِ مَعِیشَتَهُ
@@اصول كافى جلد 4 صفحه:17 روایة:13@*@
ترجمه :
و امام علیه السلام فرمود: هر كس ببرادر مسلمان خود دشنام دهد خدا بركت از روزى او بر دارد، و او را بخودش واگذارد، و زندگیش را تباه سازد.
13- عَنْهُ عَنْ مُعَلًّى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ غَسَّانَ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لِى مُبْتَدِئاً یَا سَمَاعَةُ مَا هَذَا الَّذِى كَانَ بَیْنَكَ وَ بَیْنَ جَمَّالِكَ إِیَّاكَ أَنْ تَكُونَ فَحَّاشاً أَوْ صَخَّاباً أَوْ لَعَّاناً فَقُلْتُ وَ اللَّهِ لَقَدْ كَانَ ذَلِكَ أَنَّهُ ظَلَمَنِى فَقَالَ إِنْ كَانَ ظَلَمَكَ لَقَدْ أَرْبَیْتَ عَلَیْهِ إِنَّ هَذَا لَیْسَ مِنْ فِعَالِى وَ لَا آمُرُ بِهِ شِیعَتِى‏اسْتَغْفِرْ رَبَّكَ وَ لَا تَعُدْ قُلْتُ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ لَا أَعُودُ
@@اصول كافى جلد 4 صفحه:17 روایة:14@*@
ترجمه :
سماعة گوید: وارد شدم بر امام صادق علیه السلام، حضرت آغاز بسخن كرد و بمن فرمود: ایسماعة اینچه جنجالى بود كه میان تو و شتر دارت پدیدار گشته بود؟ مبادا دشنامگو و بدزبان و لعنت كننده باشى؟ عرض كردم: بخدا سوگند چنین بود (كه فرمود ولى) او بمن ستم كرد؟ فرمود: اگر بتو ستم كرده تو از او سر افتادى، هر آینه این كردار از كردارهاى من نیست، و بشیعیانم چنین دستورى ندهم، از پروردگارت آمرزش بخواه، و به آن كردار باز مگرد، عرض كردم: از خدا آمرزش خواهم و دیگر باز نگردم.