تربیت
Tarbiat.Org

اصول کافی جلد 4
ابی‏جعفر محمد بن یعقوب کلینی مشهور به شیخ کلینی

باب قهر كردن و جدائى از برادر دینى‏

باب الهجرة
1- الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ الرَّبِیعِ وَ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ رَفَعَهُ قَالَ فِى وَصِیَّةِ الْمُفَضَّلِ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ لَا یَفْتَرِقُ رَجُلَانِ عَلَى الْهِجْرَانِ إِلَّا اسْتَوْجَبَ أَحَدُهُمَا الْبَرَاءَةَ وَ اللَّعْنَةَ وَ رُبَّمَا اسْتَحَقَّ ذَلِكَ كِلَاهُمَا فَقَالَ لَهُ مُعَتِّبٌ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاكَ هَذَا الظَّالِمُ فَمَا بَالُ الْمَظْلُومِ قَالَ لِأَنَّهُ لَا یَدْعُو أَخَاهُ إِلَى صِلَتِهِ وَ لَا یَتَغَامَسُ لَهُ عَنْ كَلَامِهِ سَمِعْتُ أَبِى یَقُولُ إِذَا تَنَازَعَ اثْنَانِ فَعَازَّ أَحَدُهُمَا الْ‏آخَرَ فَلْیَرْجِعِ الْمَظْلُومُ إِلَى صَاحِبِهِ حَتَّى یَقُولَ لِصَاحِبِهِ أَیْ أَخِی أَنَا الظَّالِمُ حَتَّى یَقْطَعَ الْهِجْرَانَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ صَاحِبِهِ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى حَكَمٌ عَدْلٌ یَأْخُذُ لِلْمَظْلُومِ مِنَ الظَّالِمِ
@@اصول كافى جلد 4 صفحه:43 روایة:1@*@
ترجمه :
در وصیت مفضل است كه (گوید:) شنیدم از حضرت صادق علیه السلام مى‏فرمود: از هم جدا نشوند دو مرد بصورت قهر كردن جز اینكه یكى از آندو سزاوار بیزارى (خدا و رسولش از وى) و لعنت (یعنى دورى از رحمت حق) گردد، و چه بسا كه هر دوى آنها سزاور آن شوند، معتب (كه یكى از دوستان مخصوص آنحضرت بود) عرض كرد: خدا مرا بقربان تو گرداند! آنكه ظالم و ستمكار است این سزاى اوست، اما مظلوم چه جرمى دارد (كه سزاوار بیزارى و لعنت شود؟) فرمود: براى آنكه برادر خود را بآشتى و پیوست با خود دعوت نمى‏كند، و از گفتار او صرفنظر نمى‏كند (و آنرا نشنیده نمى‏گیرد) شنیدم پدرم مى‏گفت: هرگاه دو تن با هم ستیزه كنند و یكى بر دیگرى غالب آید، باید آن ستمدیده و مظلوم نزد رفیق ستمگر خود رود و باو بگوید: اى برادر من ستمكارم، تا جدائى میانه او و رفیقش از بین برود، پس خداى تبارك و تعالى حكیم و عادل است و داد مظلوم را از ظالم بستاند.
2- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا هِجْرَةَ فَوْقَ ثَلَاثٍ
@@اصول كافى جلد 4 صفحه:44 روایة:2@*@
ترجمه :
حضرت صادق علیه السلام فرمود: كه رسول خدا (ص) فرموده: بیش از سه روز جدائى و قهر كردن روا نیست.
شرح:
مجلسى علیه الرحمة گوید: ظاهر این حدیث اینست كه اگر میانه دو برادر ایمانى در اثر كوتاهى كردن در آداب معاشرت كدورت و نقارى پیدا شد و سر انجام بقهر و جدائى كشید نباید بیش از سه روز ادامه دهند، و اما در آن سه روز ظاهراً عفو شده است و آن سبب تسكین غضب و بدخلقى در این مدت است، با اینكه دلالت آن برجواز ادامه تا سه روز بمفهوم حدیث است و دلالت مفهوم (و استدلال بآن) ضعیف است.
و (باید دانست كه) اینگونه اخبار مخصوص است بغیر بدعت گذاران و هوا پرستان و آنان كه برگناه خو گرفته‏اند و رها نمى‏كنند، و گرنه قهر و جدائى از آنان مطلوب و این خود یكنوع نهى از منكر است.
3- حُمَیْدُ بْنُ زِیَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ وُهَیْبِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ أَبِى بَصِیرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ یَصْرِمُ ذَوِى قَرَابَتِهِ مِمَّنْ لَا یَعْرِفُ الْحَقَّ قَالَ لَا یَنْبَغِى لَهُ أَنْ یَصْرِمَهُ
@@اصول كافى جلد 4 صفحه:44 روایة:3@*@
ترجمه :
ابو بصیر گوید: از حضرت صادق علیه السلام پرسیدم: از مردیكه از خویشاوندش بخاطر اینكه مذهب حق را نمى‏شناسند (و شیعه نیستند) ببرد (و قطع مراوده كند)؟ فرمود: سزاوار نیست كه از آنها ببرد.
4- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَدِیدٍ عَنْ عَمِّهِ مُرَازِمِ بْنِ حَكِیمٍ قَالَ كَانَ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِنَا یُلَقَّبُ شَلَقَانَ وَ كَانَ قَدْ صَیَّرَهُ فِى نَفَقَتِهِ وَ كَانَ سَیِّئَ الْخُلُقِ فَهَجَرَهُ فَقَالَ لِى‏یَوْماً یَا مُرَازِمُ وَ تُكَلِّمُ عِیسَى فَقُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ أَصَبْتَ لَا خَیْرَ فِى الْمُهَاجَرَةِ
@@اصول كافى جلد 4 صفحه:45 روایة:4@*@
ترجمه :
مرازم بن حكیم گوید: یكى از اصحاب ما كه بلقب شلقان او را میخواندند (و نامش عیسى بود) در خانه حضرت صادق علیه السلام بود، و حضرت او را ناظر بر خرج خانه خود كرده بود (یا خرج او را میداد). مردى بد اخلاق بود، (و بدین سبب) مرازم با او قهر كرده بود، (مرازم گوید:) روزى حضرت صادق علیه السلام بمن فرمود: اى مرازم آیا با عیسى سخن مى‏گوئى (و با او آشتى كرده‏اى)؟ عرض كردم: آرى، فرمود: خوب كردى در قهر خیرى نیست.
5- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِى سَعِیدٍ الْقَمَّاطِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ كَثِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ قَالَ أَبِى ع قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَیُّمَا مُسْلِمَیْنِ تَهَاجَرَا فَمَكَثَا ثَلَاثاً لَا یَصْطَلِحَانِ إِلَّا كَانَا خَارِجَیْنِ مِنَ الْإِسْلَامِ وَ لَمْ یَكُنْ بَیْنَهُمَا وَلَایَةٌ فَأَیُّهُمَا سَبَقَ إِلَى كَلَامِ أَخِیهِ كَانَ السَّابِقَ إِلَى الْجَنَّةِ یَوْمَ الْحِسَابِ‏
@@اصول كافى جلد 4 صفحه:45 روایة:5@*@
ترجمه :
داود بن كثیر گوید: حضرت صادق علیه السلام مى‏فرمود: پدرم فرمود: كه رسولخدا (ص) فرموده است: هر دو نفر مسلمانیكه از همدیگر قهر كنند و سه روز بر آنحال بمانند و با هم آشتى نكنند هر دو از اسلام بیرون روند، و میانه آنهاپیوند دوستى دینى نباشد، پس هر كدام از آندو بسخن گفتن با برادرش پیشى گرفت، او در روز حساب پیشرو به بهشت باشد.
6- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ إِنَّ الشَّیْطَانَ یُغْرِى بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ مَا لَمْ یَرْجِعْ أَحَدُهُمْ عَنْ دِینِهِ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ اسْتَلْقَى عَلَى قَفَاهُ وَ تَمَدَّدَ ثُمَّ قَالَ فُزْتُ فَرَحِمَ اللَّهُ امْرَأً أَلَّفَ بَیْنَ وَلِیَّیْنِ لَنَا یَا مَعْشَرَ الْمُؤْمِنِینَ تَأَلَّفُوا وَ تَعَاطَفُوا
@@اصول كافى جلد 4 صفحه:45 روایة:6@*@
ترجمه :
حضرت باقر علیه السلام فرمود: همانا شیطان میان دو مؤمن دشمنى اندازد و تا یكى از آن دو از دین برنگردد (آندو را رها نكند)، و همینكه چنین كردند بپشت بخوابد و دراز كشد، و سپس گوید: كامیاب شدم، پس خدا رحمت كند مردیرا كه میانه دو تن از دوستان ما الفت اندازد، اى گروه مؤمنین باهم انس و الفت گیرید و با هم مهربانى كنید.
7- الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَحْفُوظٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا یَزَالُ إِبْلِیسُ فَرِحاً مَا اهْتَجَرَ الْمُسْلِمَانِ فَإِذَا الْتَقَیَا اصْطَكَّتْ رُكْبَتَاهُ وَ تَخَلَّعَتْ أَوْصَالُهُ وَ نَادَى یَا وَیْلَهُ مَا لَقِیَ مِنَ الثُّبُورُ
@@اصول كافى جلد 4 صفحه:45 روایة:7@*@
ترجمه :
حضرت صادق علیه السلام فرمود: پیوسته شیطان تا دو مسلمان باهم قهر هستند شادمان است، و همینكه با هم آشتى كنند زانوهایش بلرزد و بندهایش از هم جدا شود و فریاد زند: اى واى بر او (مقصود از او خود شیطان است بشرحى كه‏یاید) از آنچه بدو رسد از هلاكت.
شرح:
فیض علیه الرحمة گوید: اینكه حضرت در گفتار شیطان در «یاویله» و «لقى» از تكلم التفات بغیب فرمود براى بركنارى داشتن نفس شریف خود از اینكه در عبارت نسبت شر بآن دهد اگر چه در معنى منسوب بدیگرى است و نظیر آن در كلام شایع است (پایان كلام فیض ره)
و جرزى در نهایة گوید: در حدیث آمده: كه چون آدمیزاد آیه سجده خواند و بسجده رود شیطان بكنارى رود و گریان شود و گوید: «یاویله» اى واى براو تا آنكه گوید: و معنى آن اى واى من واى اندوه من واى هلاكت من واى عذاب من نزد من بیا كه اینك زمان توانست، و اینكه اضافه فرمود «ویل» را بضمیر غایب و «ویله» گفت (با اینكه یا ویلى بصورت متكلم گفته شود) از نظر حمل بر معنى است و عدول از حكایت گفتار ابلیس «یاویلى» فرمود براى اینكه نخواسته است «ویل» را بخود نسبت دهد.