تربیت
Tarbiat.Org

اصول کافی جلد 4
ابی‏جعفر محمد بن یعقوب کلینی مشهور به شیخ کلینی

باب پیروى از هواى نفس‏

بَابُ اتِّبَاعِ الْهَوَى
1- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِى مُحَمَّدٍ الْوَابِشِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ احْذَرُوا أَهْوَاءَكُمْ كَمَا تَحْذَرُونَ أَعْدَاءَكُمْ فَلَیْسَ شَیْ‏ءٌ أَعْدَى لِلرِّجَالِ مِنِ اتِّبَاعِ أَهْوَائِهِمْ وَ حَصَائِدِ أَلْسِنَتِهِمْ
@@اصول كافى جلد 4 صفحه:30 روایة:1@*@
ترجمه :
ابو محمد وابش گوید: شنیدم از امام صادق علیه السلام كه مى‏فرمود: از هواهاى (نفسانى) خود بر حذر باشید و بترسید چنانچه از دشمنان حذر میكنید، زیرا چیزى براى مردان دشمن‏تر از پیروى هواهاى خودشان و درو شده‏هاى زبانهایشان (یعنى آنچه بیهوده از دهان خارج شود) نیست.
توضیح:
باید دانست كه همه آنچه دل بخواهد، و پیروى هواى نفس همه جا مذموم نیست، بلكه میزان همانست كه در باب دوستى دنیا گذشت كه هر هواى نفسى كه فقط بخاطر شهوت رانى و لذت جسمانى و اغراض دنیوى باشد و خدا در آن منظور نباشد پیروى از آن مذموم، و چنانچه پیروى كرد پیروى نفس اماره بسوء را كرده است، و آنچه انسان بخاطر اطاعت امر خداى سبحان انجام دهد و براى تحصیل رضاى او باشد اگر چه بر طبق دلخواه و هواپرستى او باشد مذموم نیست، پس ممكن است گاهى انسان بخاطر شهرت در عبادت و جلب قلوب جهال و نادانان ترك لذات نفسانى كند و گرسنگى و تشنگى و شب زنده دارى را بر خود هموار كند ولى مذموم باشد زیرا بخاطر اغراض پست دنیا بوده، و در مقابل گاهى ممكن است بخاطر انجام فرمان خدا و بمنظور بدست آوردن فرزند صالح و شایسته، یا براى آلوده نشدن بحرام ازدواج كند و با حلال خود جماع كند، و چنین شخصى اگر چه لذت جسمانى هم میبرد ولى مذموم نیست چون هدفش در این عمل كار صحیحى است. این بود ملحضى از كلام مجلسى رحمة الله علیه.
2- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ أَبِى حَمْزَةَ عَنْ أَبِى‏جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِزَّتِى وَ جَلَالِى وَ عَظَمَتِى وَ كِبْرِیَائِى وَ نُورِى وَ عُلُوِّى وَ ارْتِفَاعِ مَكَانِى لَا یُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَاهُ عَلَى هَوَایَ إِلَّا شَتَّتُّ عَلَیْهِ أَمْرَهُ وَ لَبَّسْتُ عَلَیْهِ دُنْیَاهُ وَ شَغَلْتُ قَلْبَهُ بِهَا وَ لَمْ أُؤْتِهِ مِنْهَا إِلَّا مَا قَدَّرْتُ لَهُ وَ عِزَّتِى وَ جَلَالِى وَ عَظَمَتِى وَ نُورِى وَ عُلُوِّى وَ ارْتِفَاعِ مَكَانِى لَا یُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَایَ عَلَى هَوَاهُ إِلَّا اسْتَحْفَظْتُهُ مَلَائِكَتِی وَ كَفَّلْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ رِزْقَهُ وَ كُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ كُلِّ تَاجِرٍ وَ أَتَتْهُ الدُّنْیَا وَ هِیَ رَاغِمَةٌ
@@اصول كافى جلد 4 صفحه:31 روایة:2@*@
ترجمه :
از امام باقر علیه الرحمة روایت شده كه رسول خدا (ص) فرمود: خداى عزوجل فرماید: سوگند بعزت و جلال خودم و بزرگى و كبریائم و نور و برترى مقامم كه هیچ بنده دلخواه خود را بر دلخواه من مقدم ندارد جز اینكه كارش را پریشان كنم و دنیایش را درهم سازم، و دلش را باو مشغول كنم، و از دنیا بر او ندهم جز آنچه برایش مقدر كرده‏ام، و سوگند بعزت و جلال و بزرگى و نور و برترى و بلندى مقامم كه هیچ بنده دلخواه مرا بر دلخواه خود مقدم ندارد جز آنكه فرشتگان من او را نگهبانى كنند، و آسمانها و زمینها روزى او را متكفل گردند (و بعهده گیرند) و از پس تجارت هر تاجرى پشتیبان و نگران او باشم، و دنیا هم در حالى كه نخواهد بجانب او رو كند.
توضیح:
مجلسى علیه الرحمة در معناى «و كنت له من وراء تجارة كل تاجر» چند وجه ذكر كرده كه شاید بهترین آنها وجه اول است كه مقصود این است كه دل آنها را مسخر او كنم. و در دلهاى آنها اندازم تا سهمى از بهره تجارت خود را باو بدهند.
3- الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ عَنْ أَبِى حَمْزَةَ عَنْ یَحْیَى بْنِ عُقَیْلٍ قَالَ‏الَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع إِنَّمَا أَخَافُ عَلَیْكُمُ اثْنَتَیْنِ اتِّبَاعَ الْهَوَى وَ طُولَ الْأَمَلِ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَإِنَّهُ یَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَیُنْسِى الْ‏آخِرَةَ
@@اصول كافى جلد 4 صفحه:31 روایة:3@*@
ترجمه :
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: جز این نیست كه من بر شما از دو چیز مى‏ترسم: پیروى هواى نفس، و درازى آرزو، اما پیروى هوا پس همانا كه از حق باز مى‏دارد و اما درازى آرزو آخرت را فراموش سازد.
4- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمِّ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ قَالَ لِى أَبُو الْحَسَنِ ع اتَّقِ الْمُرْتَقَى السَّهْلَ إِذَا كَانَ مُنْحَدَرُهُ وَعْراً قَالَ وَ كَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ لَا تَدَعِ النَّفْسَ وَ هَوَاهَا فَإِنَّ هَوَاهَا فِى رَدَاهَا وَ تَرْكُ النَّفْسِ وَ مَا تَهْوَى أَذَاهَا وَ كَفُّ النَّفْسِ عَمَّا تَهْوَى دَوَاهَا
@@اصول كافى جلد 4 صفحه:32 روایة:4@*@
ترجمه :
عبد الرحمن بن الحجاج گوید: حضرت موسى بن جعفر علیه السلام بمن فرمود: بپرهیز از نردبانیكه بالا رفتنش آسان و پائین آمدنش دشوار است.
شرح:
فیض و مجلسى علیها الرحمة گویند: شاید مقصود نهى از طلب جاه و ریاست و سایر شهوات دنیا و بلندیهاى آن باشد كه اگرچه به آسانى بدست آید ولى عاقبت و سرانجام بدى دارد، و خلاصى از گرفتاریهاى آن بى‏نهایت دشوار است، و حاصل اینكه پیروى نفس و بالا رفتن از پله‏هاى هوى و هوس گرچه آسانست و بر آمدن بر هر پله بسهولت انجام شود، و بآسانى بدست آید ولى هنگام مرگ دست از همه شستن و گذاردن و رفتن و حساب پس دادن آن دشوار است، و بمانند كسى است كه اندك اندك بر قله كوهى بالا رود و در فرود آمدن حیران و سرگردان بماند، و همانند كسى است كه پله پله بر نردبانى بر آید و در پله آخرین ناگهانى در افتد. پس هر مقدار پله‏ها زیادتر باشد زیان سقوط بیشتر و خطر آن زیادتر است.
(برگردیم بدنباله حدیث عبدالرحمن بن حجاج) گوید و حضرت صادق علیه السلام میفرمود: نفس (سركش) را بمیل و خواهش خود رها مكن، زیرا كه نابودیش در خواهش آن است، رها كردن نفس بآنچه خواهد براى آن درد، و جلوگیرى از آن آنچه خواهد درمان آن است.