تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد20
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

الف - تفسیر بعضی از فلاسفه قدیم

آنها روی مقدمات مفصلی معتقد بودند که وحی عبارت است از اتصال فوق العاده نفس پیامبر با ((عقل فعال )) که سایه آن بر عالم ((حس ‍ مشترک )) و ((خیال )) نیز گسترده می شود.

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 492@@@

توضیح اینکه: آنها معتقد بودند که روح انسانی دارای سه قوه است ((حس مشترک )) که با آن صور محسوسات را ادراک می کند، و ((قوه خیال )) که با آن صورتهای جزئیه ذهنی را درک می نماید و ((قوه عقلیه )) که با آن صور کلیه را درک می کند.

این از یکسو، از سوی دیگر، آنها اعتقاد به افلاک نه گانه بطلمیوسی داشتند، و برای افلاک، نفس مجرد (همچون روح برای بدن ما ) معتقد بودند، و می افزودند: این نفوس فلکی از موجودات مجردی بنام ((عقول )) الهام می گیرند، و به این ترتیب ((نه عقل )) مربوط به ((افلاک نه گانه )) قائل بودند.

از سوی سوم، عقیده داشتند که نفوس انسانی و ارواح آنها برای فعلیت یافتن استعدادها و درک حقایق، باید از وجود مجردی که آن را ((عقل فعال )) می نامیدند کسب فیض کنند، که نامش ((عقل دهم )) یا ((عقل عاشر )) بود، و نام ((عقل فعال )) را به این مناسبت بر آن می گذاردند که سبب فعلیت استعدادهای عقول جزئیه بود.

از سوی چهارم، معتقد بودند هر قدر روح انسان قویتر باشد ارتباط و اتصالش با عقل فعال که منبع و خزانه معلومات است بیشتر خواهد بود، بنابراین یک روح قوی و کامل می تواند در کوتاهترین مدت وسیعترین معلومات را به فرمان خدا از ((عقل فعال )) کسب کند.

و همچنین هر اندازه قوه خیال قویتر باشد، بهتر می تواند این مفاهیم را در لباس صورتهای حسی قرار دهد، و هر اندازه حس مشترک قویتر گردد انسان صور محسوسه خارجیه را بهتر درک می کند.

سپس از مجموع این مقدمات چنین نتیجه می گرفتند: روح پیامبر چون فوق العاده قوی است رابطه و اتصالش با عقل فعال بسیار زیاد است، و به همین دلیل می تواند در اکثر اوقات معلومات را به صورت کلی از عقل فعال بگیرد.

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 493@@@

و از آنجا که قوه خیالیه او نیز بسیار قوی است، و در عین حال تابع قوه عقلیه است، می تواند صورتهای محسوسه مناسبی به آن صور کلیه که از عقل فعال دریافت داشته، بدهد، و در لباسهای حسی در افق ذهن خود ببیند! مثلا اگر آن حقایق کلی از قبیل معانی و احکام باشد به صورت الفاظی بسیار موزون، و در نهایت فصاحت و بلاغت از زبان شخصی در نهایت کمال بشنود!

و چون قوه خیالیه او تسلط کامل بر حس مشترک دارد می تواند به این صور جنبه حسی دهد و پیامبر آن شخص را با چشم ببیند و الفاظش را با گوش بشنود!

نقد و بررسی

البته این بیان متکی بر مقدماتی است که امروز بسیاری از آنها مردود شناخته شده، از جمله افلاک نه گانه بطلمیوسی، و نفوس و عقولی که متعلق به آنها است فعلا جزء اساطیر محسوب می شود چرا که هیچ دلیلی بر اثبات آنها در دست نیست و یا حتی دلائلی برخلاف آن در دست داریم.

و از سوی دیگر این فرضیه با آنچه از آیات قرآن به روشنی درباره وحی استفاده می شود هماهنگ نیست، زیرا آیات قرآن با صراحت وحی را یکنوع ارتباط با خدا می شمرد که گاه از طریق الهام به قلب، و گاه به واسطه فرشته وحی و یا شنیدن امواج صوتی، صورت می گیرد، و اعتقاد به اینکه اینها نتیجه فعالیت قوه خیالیه و حس مشترک و مانند آن است بسیار بی پایه و ناهماهنگ با آیات قرآن است، و عیب مهم دیگر آن این است که پیامبر را هم ردیف فلاسفه و نوابغ می شمرد، با عقلی قویتر و روحی نیرومندتر، در حالی که می دانیم راه وحی از راه ادراکات عقلیه جدا است، این دسته از فلاسفه بی آنکه توجه داشته باشند به تخریب مبانی وحی و نبوت پرداخته اند ((و چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند )).

شرح بیشتر پیرامون این موضوع در لابلای بحثهای آینده خواهد آمد.

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 494@@@