تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد20
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

وزش بادهای منظم و حرکت کشتیها از آیات اوست

بار دیگر در این آیات به بیان نشانه های پروردگار و دلائل توحید پرداخته، و بحثی را که در این زمینه در آیات قبل آمده ادامه می دهد.

در اینجا به سراغ مطلبی می رود که انسانها در زندگی مادی خود با آن بسیار سر و کار دارند، مخصوصا ساحل نشینان و مسافران دریاها، می گوید: از آیات و نشانه های خداوند کشتیهائی است همچون کوهها که بر صفحه دریاها به حرکت در می آید (و من آیاته الجوار فی البحر کالاعلام ).

((جوار )) جمع ((جاریة )) توصیفی است برای سفن جمع ((سفینه )) به معنی کشتی که برای اختصار از عبارت حذف شده و اصولا تکیه آیه روی همین جریان و حرکت کشتیهاست، و به همین دلیل مخصوصا این وصف موضوع سخن قرار گرفته.

و اینکه لغت عرب به دختران جوان ((جاریة )) گفته می شود به خاطر جریان نشاط جوانی در تمام وجود آنها است.

((اعلام )) جمع ((علم )) (بر وزن قلم ) به معنی ((کوه )) است، ولی در اصل به معنی علامت و اثری است که از چیزی خبر می دهد، مانند ((علم الطریق )) (نشانه های راه ) و ((علم الجیش )) (پرچم لشکر ) و مانند آن، و اگر به کوه علم گفته می شود به خاطر همین است که از دور نمایان است، و گاه بر فراز آن آتشی می افروختند تا نشانه ای برای رهگذران باشد، ولی بود و نبود آتش در این نامگذاری تأثیری ندارد.

به این ترتیب قرآن مجید در این آیه - همچون آیات متعدد دیگر - حرکت کشتیهای کوه پیکر را بر صفحه دریاها بر اثر وزش بادهای منظم از نشانه های خداوند می شمرد.

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 451@@@

اگر زورق یا قایق کوچکی بر صفحه آب به خاطر وزش باد حرکت کند زیاد مهم نیست، مهم آن است که کشتیهای کوه پیکر با وزش امواج لطیف هوا با عده زیادی مسافر و بار فراوان به حرکت در آید، و هزاران کیلومتر راه را در میان دو نقطه بپیماید، و به مقصد برسد.

راستی چه کسی اقیانوسها را با این وسعت و عمق و ویژگیهای آب آفریده؟

چه کسی به چوب و مواد دیگری که کشتی را با آن شکل مخصوص ‍ می سازند این خاصیت را بخشیده که بر صفحه آب ثابت بماند؟

و چه کسی به بادها دستور داده است به صورت منظمی بر صفحه دریاها و اقیانوسها بوزند که هر کس از هر نقطه به نقطه دیگری می خواهد برود بتواند از آن استفاده کند؟

همه جا نظم نشانه عقل و دانش است و در اینجا نیز همینگونه است.

اصولا اگر نقشه هائی که دریانوردان از حرکت بادها در اختیار دارند، و معلوماتی که بشر درباره وزش بادها از قطبین زمین به سوی خط استوا، و از خط استوا به سوی دو قطب، و همچنین وزشهای متناوب از سوی سواحل و خشکیها به دریا، و از سوی دریا به خشکی، در نظر بگیرد، می داند چقدر این مسأله حساب شده است.

البته در عصر ما نیرو محرک کشتیها موتورهای نیرومندی است که پروانه های کشتی را به حرکت در می آورد، ولی با اینحال وزش بادها در حرکت این کشتیها نیز مؤثر است.

سپس برای تأکید بیشتر می افزاید: ((اگر خداوند اراده کند باد را ساکن می سازد تا کشتیها بر پشت دریا ساکن و متوقف شوند ))! (ان یشاء یسکن الریح فیظللن رواکد علی ظهره ).

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 452@@@

و در پایان آیه برای نتیجه گیری اضافه می کند: ((در این نشانه هایی است برای هر کس که دارای مقام صبر و شکر است )) (ان فی ذلک لایات لکل صبار شکور ).

آری در این حرکت بادها، و جریان کشتیها، و آفرینش دریاها، و نظام و هماهنگی مخصوصی که بر این امور حکمفرماست نشانه های گوناگونی برای ذات پاک او است.

می دانیم وزش بادها در درجه اول به خاطر تفاوت درجه حرارت در دو نقطه روی زمین است، زیرا هوا بر اثر حرارت منبسط می شود سپس به طرف بالا حرکت می کند و به همین دلیل از یکسو فشار بر هوای اطراف می آورد و آنها را متحرک می سازد، و از سوی دیگر هنگامی که به سمت بالا حرکت کند جای خود را به هوای اطراف می دهد، اگر خداوند فقط این خاصیت انبساط را از آن بگیرد سکون و سکوتی مرگبار بر آن حاکم می شود، و کشتیهای بادبانی بی حرکت بر صفحه اقیانوسها حیران و سرگردان می مانند.

((صبار )) و ((شکور )) هر دو صیغه مبالغه است که یکی فزونی صبر را می رساند، و دیگری فزونی شکر را.

تکیه بر این دو وصف در آیه مورد بحث و چند مورد دیگر از آیات قرآن مجید**ابراهیم _ 5، لقمان _ 31، سبا _ 19 و آیه مورد بحث.*** اشاره به نکات لطیفی دارد:

این دو وصف مجموعا ترسیم گویائی از حقیقت ایمان است، چرا که مؤمن در مشکلات و گرفتاریها صبور و در نعمتها شکور است، لذا در حدیثی از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) می خوانیم: الایمان نصفان: نصف صبر، و نصف شکر: ایمان دو نیمه است، نیمی از آن صبر، و نیمی از آن شکر است )).**تفسیر صافی، مجمع البیان، فخر رازی و قرطبی ذیل آیه 31 سوره لقمان.***

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 453@@@

بعلاوه مطالعه اسرار نظام آفرینش از یکسو نیاز به صبر و حوصله و پشت کار و صرف وقت دارد، و از سوی دیگر انگیزه شکر منعم.

هرگاه این دو دست به دست هم می دهند انسان را آماده برای مطالعه این آیات می سازند، و اصولا مطالعه اسرار آفرینش خود یکنوع شکر است.

از سوی سوم به هنگامی که انسان سوار بر کشتی می شود این دو وصف در او از هر زمان دیگر نمایان تر است، صبر در برابر حوادث و مشکلات

دریا و شکر به هنگام رسیدن به ساحل مقصود!

باز در آیه بعد برای مجسم ساختن عظمت این نعمت الهی می افزاید: ((یااگر بخواهد این کشتیها را به خاطر اعمالی که مسافران و سرنشینانش مرتکب شده اند نابود و هلاک می سازد )) (او یوبقهن بما کسبوا ).

همانگونه که در آیات گذشته نیز خواندیم بلاهائی که بر سر انسان وارد می شود غالبا نتیجه اعمال خود او است.

ولی با اینحال لطف خداوند شامل حال انسان است ((و بسیاری را می بخشد )) (و یعف عن کثیر ).

که اگر نبخشد هیچکس جز معصومین و خاصان و پاکان از مجازات الهی مصون و برکنار نخواهند بود، چنانکه در آیه 45 سوره فاطر می خوانیم: و لو یؤاخذ الله الناس بما کسبوا ما ترک علی ظهرها من دابة و لکن یؤخرهم الی اجل مسمی: ((هر گاه خداوند مردم را به آنچه انجام داده اند مجازات می کرد جنبنده ای را بر پشت زمین باقی نمی گذاشت (ولی به لطفش ) آنها را تا سر آمد معینی مهلت می دهد )).

آری او می تواند بادها را از حرکت باز دارد تا کشتیها در دل اقیانوسها بی حرکت بمانند، و هم می تواند بادها را تبدیل به طوفانهای درهم پیچیده سازد

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 454@@@

تا کشتیهای کوه پیکر را درهم بکوبند، و همچون پر کاهی در میان امواج بغلطانند ولی لطف عمیم او مانع این کار است.

((تا کسانی که در آیات ما مجادله می کنند و به مخالفت و انکار برمی خیزند بدانند هیچ پناهگاهی (جز ذات پاک خداوند ) ندارند )) (و یعلم الذین یجادلون فی آیاتنا ما لهم من محیص ).**جمله و یعلم الذین یجادلون... بنا به گفته زمخشری در کشاف منصوب بودنش به خاطر عطف بر تعلیل محذوفی است و در تقدیر چنین است: لینتقم منهم و یعلم الذین یجادلون... هدف آن است که خداوند از این گروه انتقام گیرد و هدف این است که مجادله کنندگان بدانند راه نجاتی نیست).***

آری آنها کسانی نیستند که مشمول عفو خداوند شوند، چرا که آگاهانه به مخالفت برخاسته، و از روی عداوت و لجاج به ستیزه جوئی ادامه می دهند، آنها از چشمه جوشان عفو و رحمتش ممنوعند، و از چنگال عذابش رهائی ندارند.

((محیص )) از ماده ((حیص )) (بر وزن حیف ) به معنی بازگشت و عدول و کناره گیری کردن از چیزی است، و از آنجا که ((محیص )) اسم مکان است، این کلمه به معنی فرارگاه یا پناهگاه می آید.**در جلد دهم تفسیر نمونه صفحه 325 این کلمه از ماده (محص) ذکر شده که باید اصلاح شود.***

در آخرین آیه مورد بحث روی سخن را به همگان کرده، می گوید: ((آنچه به شما عطا شده متاع زودگذر زندگی دنیای فانی است )) (فما اوتیتم من شیء فمتاع الحیاة الدنیا ).

مبادا شما را فریب دهد و غافل سازد، و تصور کنید همیشه در اختیار شما است، برقی است می جهد و به زودی خاموش می شود، شعله ای است در برابر باد

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 455@@@

و حبابی است بر سطح آب، و غباری است در مسیر طوفان، ((ولی پاداشها و مواهبی که نزد خدا است بهتر و پایدارتر است برای کسانی که ایمان آورده اند و بر پروردگارشان توکل می کنند )) (و ما عند الله خیر و ابقی للذین آمنوا و علی ربهم یتوکلون ).

اگر بتوانید این متاع زودگذر زندگی پست و محدود جهان ماده را با آن سرمایه جاودان مبادله کنید تجارتی پر سود نصیب شما شده، و موفقیتی است بی نظیر!

چرا که مواهب این جهان هرگز خالی از دردسر نیست، همیشه در کنار هر گل خاری، و در کنار هر نوش نیشی است، در حالی که پاداش الهی خیر خالص و خالی از هر گونه ناملایمات است.

از سوی دیگر این مواهب هر چه هست زودگذر است، اما آنها پایدار و جاودانی است، کدام عقل اجازه می دهد که انسان از چنین معامله پرسودی صرفنظر کند یا گرفتار غرور و غفلت شود، و زرق و برقها او را بفریبد؟!

لذا در آیه 38 توبه نیز می خوانیم: ((ارضیتم بالحیاة الدنیا من الاخرة فما متاع الحیاة الدنیا فی الاخرة الا قلیل )) (ای کسانی که از جهاد سر باز می زنید ) ((آیا به زندگی دنیا در مقابل آخرت راضی شده اید، با اینکه متاع زندگی دنیا در برابر آخرت چیز اندکی است ))؟!

اصولا الحیاة الدنیا (با توجه به وصفی که دارد ) اشاره به زندگی پائین و پست است، بدیهی است، متاع و وسائل بهره گیری از چنین زندگی مثل خود آن بی ارزش خواهد بود.

لذا در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) می خوانیم: و الله ما الدنیا فی الاخرة الا مثل ان یجعل احدکم اصبعه هذه فی الیم فلینظر بم ترجع:؟ ((به خدا سوگند دنیا در برابر آخرت مثل این است که یکی از شما انگشت خود

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 456@@@

را به دریا زند و سپس بیرون آورد، باید دید چه مقدار آب دریا را با آن برداشته است ))؟!.**(روح البیان) جلد 3 صفحه 429 (ذیل آیه 38 سوره توبه).***

قابل توجه اینکه در این آیه تکیه روی مسأله ایمان و توکل شده است این به خاطر آن است که امید به پاداشهای الهی برای کسانی است که علاوه بر ایمان کار خود را به او تفویض کرده و تسلیم اراده او هستند، چرا که توکل واگذاری کار خویش و تفویض امر است، نقطه مقابل این گروه کسانی هستند که بر اثر حب دنیا و دلبستگی به متاع زودگذر آن به مجادله در آیات خداوند برمی خیزند، و حقایق را زیر پا می گذارند، و به این ترتیب آیه اخیر شبیه تعلیل برای آیه ما قبل از آن است که سخن از مجادله کنندگان در آیات الهی می گفت.

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 457@@@