تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد20
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

مشرکان چه کسانی هستند؟

این آیات همچنان سخن از مشرکان و کافران می گوید، و در حقیقت پاسخی است به گفتاری که از آنها در آیات قبل نقل شده، و دفع هر گونه توهم و اشتباه در زمینه دعوت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ).

می فرماید: ((بگو من تنها انسانی مثل شما هستم و این حقیقت پیوسته بر من

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 215@@@

وحی می شود که معبود شما فقط یکی است (قل انما انا بشر مثلکم یوحی الی انما الهکم اله واحد ).

نه مدعی فرشته بودنم، و نه انسانی از یک نژاد برتر و نه خداوند و نه فرزند خدا هستم بلکه انسانی همچون شما هستم با این تفاوت که پیوسته فرمان توحید به من وحی می شود، من هرگز نمی خواهم شما را مجبور به پذیرش این آئین کنم، تا آن گونه که گفتید سرسختانه در برابر من بایستید و مقاومت یا تهدید کنید، راهی است روشن پیش پای شما می گذارم، و بیش از این وظیفه ای ندارم، تصمیم گیری نهائی با خود شما است.

سپس ادامه می دهد اکنون که چنین است تمام توجه خویش را به این معبود یکتا کنید و از شرک و گناه توبه و استغفار نمائید (فاستقیموا الیه و استغفروه ).**جمله (فاستقیموا ) از ماده استقامت در اینجا به معنی مستقیم رو به چیزی بودن است و لذا با (الی ) متعدی شده چرا که مفهوم (استواء ) را در بر دارد.***

سپس به عنوان هشدار و اعلام خطر می افزاید: ((وای بر مشرکان )) (و ویل للمشرکین ).

آیه بعد به معرفی مشرکان پرداخته، و جمله ای را در این زمینه بازگو می کند که منحصر به این آیه است می فرماید: ((همان کسانی که زکات را ادا نمی کنند و نسبت به آخرت کافرند )) (الذین لایاتون الزکاة و هم بالاخرة هم کافرون ).

در حقیقت معرف آنها دو چیز است: ترک زکات، و انکار معاد.

این آیه در میان مفسران گفتگوهای زیادی برانگیخته است، و در تفسیر آن احتمالات فراوانی داده اند، علت اصلی آن این است که زکات یکی از فروع

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 216@@@

اسلام است، چگونه ترک آن دلیل بر کفر و شرک می شود؟

بعضی ظاهر آیه را حفظ کرده و گفته اند ترک زکات هر چند توأم با انکار وجوب آن نباشد باز نشانه کفر است.

بعضی دیگر ترک توأم با انکار را دلیل بر کفر دانسته اند، چرا که زکات از ضروریات اسلام است و منکر آن کافر می باشد.

جمعی گفته اند: زکات در اینجا به معنی تطهیر و پاکیزگی است، و منظور از ترک زکات ترک پاکسازی صفحه دل از لوث شرک است، همانگونه که در آیه 81 سوره کهف نیز آمده است ((خیرا منه زکاة )) (فرزندی که از او پاکتر باشد ).

ولی اشکال مطلب در اینجا است که تعبیر به لایوتون (نمی پردازند وادا نمی کنند ) هیچگونه تناسبی با این معنی ندارد.

بنابراین راهی جز این نیست که منظور همان اداء زکات باشد.

مشکل دیگر اینجا است که زکات در سال دوم هجرت در مدینه تشریع شد، و این آیات مکی است، حتی به گفته بعضی از مفسران بزرگ سوره فصلت از نخستین سوره هائی است که در مکه نازل شده، لذا ناچار شده اند که زکات را در اینجا به معنی هرگونه ((انفاق در راه خدا )) تفسیر کنند، یا بگویند اصل وجوب زکات در مکه نازل شده بود، اما حد و حدود و نصاب و مقدار آن در سال دوم هجرت نازل گردید.

به هر حال آنچه در اینجا نزدیکتر به مفهوم آیه است این است که منظور از زکات همان مفهوم عام انفاق بوده باشد، و ذکر آن در نشانه های شرک به خاطر این است که انفاقهای مالی در راه خداوند یکی از روشنترین نشانه های ایثار و گذشت و عشق به الله است، چرا که مال از محبوبترین امور نزد انسان می باشد، و انفاق و ترک انفاق می تواند شاخصی برای شرک و ایمان در بسیاری از موارد گردد تا آنجا که بعضی اموال خویش را از جان خود نیز محبوبتر دارند و نمونه های

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 217@@@

آن را در طول زندگی دیده ایم.

و به عبارت دیگر منظور ترک انفاقی است که نشانه عدم ایمان آنها به خدا است و به همین دلیل در ردیف عدم ایمان به معاد ذکر شده، و یا ترک زکات توأم با انکار وجوب آن است.

نکته دیگری که می تواند به روشن شدن تفسیر آیه کمک کند این است که ((زکات )) در میان دستورات اسلام وضع خاصی دارد، و پرداختن آن نشانه به رسمیت شناختن حکومت اسلامی بوده است، و ترک آن غالبا نوعی طغیان و سرکشی و قیام بر ضد حکومت اسلامی محسوب می شده، و می دانیم قیام بر ضد حکومت اسلامی موجب کفر است.

گواه این سخن مطلبی است که در تاریخ اسلام درباره ((اصحاب رده )) (گروهی که بعد از وفات پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) مرتد شدند ) آمده است، آنها جمعی از طوایف ((بنی طی )) و ((غطفان )) و ((بنی اسد )) بودند که از دادن زکات به ماموران حکومت اسلامی سر باز زدند، و به این طریق پرچم مخالفت را برافراشتند، مسلمانان وفادار به قرآن با آنها پیکار کردند و آنان را در هم کوبیدند

درست است که موقع نزول این آیه هنوز حکومت اسلامی تشکیل نشده بود، ولی این آیه می تواند در عین حال اشاره سربسته ای به مطلب فوق باشد.

در تواریخ آمده است که اهل رده بعد از وفات پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) گفتند: اما الصلاة فنصلی، و اما الزکاة فلا یغصب اموالنا!: ((نماز را می خوانیم، اما زکات نه، ما اجازه نخواهیم داد اموال ما غصب گردد ))! به دنبال این ماجرا مسلمانان تصمیم گرفتند با این گروه به پیکار برخیزند و آن را دلیل بر ارتدادشان می دانستند.**(تفسیر ابوالفتوح ) جلد 10 صفحه 9 ذیل آیات مورد بحث.***

در آخرین آیه مورد بحث به معرفی گروهی که در نقطه مقابل این مشرکان

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 218@@@

بخیل و بی ایمان قرار دارند، و جزای آنها، پرداخته می گوید: ((کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند اجر و پاداشی جاودانی و قطع ناشدنی دارند (ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات لهم اجر غیر ممنون ).

((ممنون )) از ماده ((من )) در اینجا به معنی قطع یا نقص است، بنابراین ((غیر ممنون )) یعنی ((غیر مقطوع )) و بدون نقص، بعضی واژه ((منون )) (بر وزن زبون به معنی مرگ را نیز از همین ماده دانسته اند و همچنین ((منت گذاردن با زبان )) را، چرا که اولی قطع و پایان عمر است، و دومی نعمت و شکر را قطع می کند.**(راغب ) در مفردات در ماده (من ).***

بعضی از مفسران نیز گفته اند: منظور از ((غیر ممنون )) در اینجا این است که هیچگونه منتی بر مؤمنان در این اجر و پاداش گذارده نمی شود (ولی معنی اول مناسبتر به نظر می رسد ).