تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد20
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

ما به گناه خود معترفیم آیا راه جبرانی هست؟!

در آیات گذشته سخن از شمول رحمت الهی نسبت به مؤمنان بود،

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 40@@@

آیات مورد بحث سخن از چگونگی غضب پروردگار بر افراد بی ایمان است، تا با قرینه مقابله هر دو بحث روشنتر گردد.

نخست می فرماید: ((کسانی را که کافر شدند روز قیامت صدا می زنند که عداوت و خشم پروردگار نسبت به شما از عداوت و خشم شما به خودتان بیشتر است چرا که دعوت به سوی ایمان می شدید ولی راه کفر را پیش می گرفتید ))

(ان الذین کفروا ینادون لمقت الله اکبر من مقتکم انفسکم اذ تدعون الی الایمان فتکفرون ).

چه کسی آنها را چنین ندا می کند؟ ظاهر این است که فرشتگان عذاب برای ملامت و سرزنش و رسوا کردن آنها چنین ندائی سر می دهند، در حالی که فرشتگان رحمت همواره آماده اکرام و احترام مردم با ایمان و صالح می باشند.

این احتمال نیز داده شده است که این ندا از ناحیه بعضی از کفار نسبت به بعضی دیگر است، اما معنی اول مناسبتر به نظر می رسد، و به هر حال این ندائی است که در روز قیامت داده می شود و آیات بعد گواه روشنی بر این معنی است.

((مقت )) در لغت به معنی بغض و عداوت شدید است، این آیه نشان می دهد که افراد بی ایمان هر چند نسبت به خود عداوت شدید پیدا می کنند خشم خداوند نسبت به آنها از آن هم شدیدتر است.

اما اینکه منظور از خشم و عداوت کفار نسبت به خودشان چیست؟ در اینجا دو تفسیر وجود دارد:

نخست اینکه آنها بزرگترین دشمنی را در حق خود در دنیا انجام داده اند، چرا که دست رد بر سینه منادیان توحید زدند، نه تنها از چراغهای هدایت الهی روی برتافتند بلکه آنها را در هم شکستند، آیا دشمنی با خویشتن از این شدیدتر می شود که انسان به خاطر پیروی هوای نفس و بهره گیری از متاع چند روزه

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 41@@@

دنیا راه سعادت جاویدان را به روی خویش ببندد و درهای عذاب ابدی را بگشاید.

مطابق این تفسیر جمله اذ تدعون الی الایمان فتکفرون (در آن زمان که به ایمان دعوت می شدید و شما کفر می ورزیدید ) در واقع بیان کیفیت خشم و عداوت آنها با خودشان است.

تفسیر دیگر اینکه مراد دشمنی و خشم آنها بر خویشتن در قیامت است، چرا که وقتی نتیجه کار خود را در آنجا مشاهده می کنند سخت پشیمان و ناراحت می شوند، ناله و نعره آنها بلند می شود، از شدت ناراحتی دو دست خود را گاز می گیرند: و یوم یعض الظالم علی یدیه (فرقان - 27 ).

آرزو می کنند ایکاش خاک بودند: و یقول الکافر یا لیتنی کنت ترابا (نبا - 40 ).

و از شدت ناراحتی به خود می پیچد، و چون چشم بینا به مقتضای بصرک الیوم حدید (ق - 22 ) پیدا کرده اند، و همه حقایق و اسرار درون به مقتضای یوم تبلی السرائر (الطارق - 9 ) آشکار گردیده، و پرونده های اعمال به مقتضای و اذا الصحف نشرت (التکویر - 10 ) گشوده شده است، و به مقتضای کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا (اسراء - 14 ) از خودش برای حسابرسی خودش دعوت گردیده، سخت خود را محکوم می کنند و با تمام وجود از خود متنفر می شوند و می گریزند.

اینجاست که ندا داده می شود: دشمنی و خشم خدا بر شما از این هم بیشتر است، چرا که داعیان حق و فرستادگان خدا شما را به ایمان دعوت کردند و شما راه کفر پیش گرفتید و به آن ادامه دادید.

مطابق این تفسیر جمله اذ تدعون الی الایمان فتکفرون بیان دلیل

تفسیر نمونه جلد20، صفحه: 42

عظمت خشم خدا نسبت به آنان است.**طبق تفسیر اول (اذ ) (ظرفیه ) است و متعلق به (مقتکم انفسکم ) می باشد، و طبق تفسیر دوم (تعلیلیه ) است، و متعلق به مقت الله می باشد _ قابل توجه اینکه درباره دو (مقت ) که در آیه فوق است چهار احتمال وجود دارد که هر یک از مفسران یکی از آنها را برگزیده است: نخست اینکه ظرف هر دو قیامت بوده باشد، دیگر اینکه ظرف هر دو دنیا باشد سوم اینکه ظرف مقت اول دنیا و مقت دوم آخرت باشد، و چهارم عکس آن است، ولی از همه بهتر طبق تفسیر فوق این است که اولی مربوط به آخرت و دومی مربوط به دنیا و یا هر دو مربوط به آخرت یاشد (دقت کنید ).***

هر دو تفسیر مناسب است اما تفسیر اول از جهاتی مناسبتر به نظر می رسد.

به هر حال مجرمان با مشاهده اوضاع و احوال قیامت و آگاهی بر خشم خداوند نسبت به آنها از خواب غفلت طولانی خویش بیدار می شوند و در فکر چاره می افتند، و می گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده کردی و ما در این مرگ و حیاتها همه چیز را فهمیدیم، اکنون به گناهان خود اعتراف می کنیم، آیا راهی برای خارج شدن از دوزخ (و بازگشت به دنیا و جبران ما فات ) وجود دارد؟! (قالوا ربنا امتنا اثنتین و احییتنا اثنتین فاعترفنا بذنوبنا فهل الی خروج من سبیل ).

آری در آنجا پرده های غرور و غفلت کنار می رود، و چشم حقیقت بین انسان باز می شود، لذا چاره ای جز اعتراف به گناه ندارد.

آنها در این جهان اصرار به انکار معاد داشتند، و پیامبران را در این زمینه به باد استهزاء می گرفتند، اما هنگامی که مرگ و حیات متوالی خود را می بینند جائی برای انکار باقی نمی ماند، تکیه کردن آنها روی تکرار مرگ و حیات شاید از این نظر است که می خواهند بگویند: ای خداوندی که مالک مرگ

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 43@@@

و حیاتی، توانائی این را داری که بار دیگر ما را به دنیا بازگردانی تا در مقام جبران برآئیم.