تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد20
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

موانع استجابت دعا

در بعضی از روایات گناهان متعددی به عنوان موانع استجابت دعا ذکر شده از جمله سوءنیت، نفاق، تأخیر نماز از وقت، بدزبانی، غذای حرام، و ترک صدقه و انفاق در راه خدا است.**معانی الاخبار (طبق نقل تفسیر نور الثقلین جلد 4 صفحه 534 و اصول کافی ).***

این سخن را با حدیثی پر معنی از امام صادق (علیه السلام ) پایان می دهیم: مرحوم ((طبرسی )) در ((احتجاج )) از آن حضرت چنین نقل می کند: انه سئل الیس یقول الله ادعونی استجب لکم؟ و قد نری المضطر یدعوه و لا یجاب له، و المظلوم یستنصره علی عدوه فلا ینصره، قال ویحک! ما یدعوه احد الا استجاب له، اما الظالم فدعائه مردود الی ان یتوب، و اما المحق فاذا دعا استجاب له و صرف عنه البلاء من حیث لا یعلمه، او ادخر له ثوابا جزیلا لیوم حاجته الیه، و ان لم یکن الامر الذی سئل العبد خیرا له ان اعطاه امسک عنه:

((از آنحضرت سؤال کردند آیا خداوند نمی فرماید دعا کنید تا برای شما اجابت کنم؟ در حالی که افراد مضطری را می بینیم که دعا می کنند و به اجابت نمی رسد، و مظلومانی را می بینیم که از خدا پیروزی بر دشمن می طلبند ولی آنها را یاری نمی کند.

امام فرمود: وای بر تو! هیچکس او را نمی خواند مگر اینکه اجابت می کند، اما ظالم دعای او مردود است تا توبه کند، و اما صاحب حق هنگامی که دعا کند اجابت می فرماید و بلا را از او برطرف می سازد به طوری که گاه خود او نمی داند، و یا آن را به صورت ثواب فراوانی برای روز نیازش به آن (روز

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 153@@@

قیامت ) ذخیره می کند، و هرگاه چیزی را که بندگان تقاضا کنند مصلحت آنها نباشد خودداری می فرماید )).**تفسیر صافی ذیل آیات مورد بحث.***

و از آنجا که دعا و تقاضای از خدا فرع بر معرفت خداوند است در آیه بعد از حقایقی سخن می گوید که سطح معرفت آدمی را بالا می برد، و یکی از شرائط دعا را که امید به اجابت است افزایش می دهد.

می فرماید: ((خداوند کسی است که شب را برای شما آفرید تا در آن بیاسائید )) (الله الذی جعل لکم اللیل لتسکنوا فیه ).

چرا که تاریکی شب از یکسو موجب تعطیل قهری برنامه های روزانه است، و از سوی دیگر خود تاریکی آرام بخش و مایه استراحت تن و اعصاب و روح است، و نور مایه جنبش و حرکت.

لذا به دنبال آن می افزاید: ((و روز را بینا و روشنی بخش )) (و النهار مبصرا ).

تا محیط زندگی انسانها را روشن سازد و برای هر گونه فعالیت آماده کند.

قابل توجه اینکه: ((مبصر )) به معنی ((بینا )) است، و توصیف روز به ((بینا بودن )) در حقیقت یکنوع تأکید و مبالغه در بینا کردن مردم است.**درباره اسرار و فلسفه های نور و ظلمت و شب و روز در جلد 16 صفحه 146 و جلد 15 صفحه 564 و جلد 8 صفحه 341 ذیل آیات 71 سوره قصص و 86 نمل و 87 یونس بحث کرده ایم.***

سپس اضافه می کند: ((خداوند نسبت به مردم صاحب فضل و کرم است، هر چند اکثر مردم شکرگزاری نمی کنند )) (ان الله لذو فضل علی الناس و لکن اکثر الناس لا یشکرون ).

این نظام دقیق شب و روز، و برنامه متناوب نور و ظلمت، یکی از نمونه های

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 154@@@

فضل و کرم پروردگار بر بندگان است، و از عوامل مهم حیات انسانها و موجودات زنده است.

اگر نور نبود حیات و زندگی و حرکت وجود نداشت، و اگر تاریکی متناوب نبود شدت نور همه موجودات را خسته و ناتوان و فرسوده می کرد و گیاهان را می سوزانید و نابود می ساخت، ولی اکثر مردم از کنار این مواهب عظیم الهی بی توجه می گذرند و شکر او را بجا نمی آورند.

جالب اینکه قاعده باید به جای ((الناس )) دوم ضمیر باشد و بفرماید ((لکن اکثرهم لا یشکرون )) ولی ذکر کلمه الناس بجای ضمیر گویا اشاره به این است که طبع انسان (تربیت نایافته ) کفران نعمت است، چنانکه در آیه 34 ((سوره ابراهیم )) نیز می خوانیم ان الانسان لظلوم کفار: ((انسان بسیار ظالم و کفران کننده است )).**(تفسیر المیزان ) و (تفسیر روح المعانی ) ذیل آیات مورد بحث.***

اما اگر انسان چشمی بینا و قلبی دانا داشته باشد که خوان نعمت بی دریغ الهی را که همه جا گسترده است ببیند، و باران رحمت بی حسابش را که همه جا رسیده است مشاهده کند، بی اختیار زبان به شکر و ثنای او می گشاید و خود را در مقابل اینهمه عظمت و رحمت کوچک و مدیون می بیند.**درباره معنی (شکر ) و اقسام و انواع آن در جلد دهم صفحه 278 به بعد (ذیل آیه 7 سوره ابراهیم مشروحا بحث شده است ).***

آیه بعد، از توحید ربوبیت پروردگار شروع کرده و به توحید خالقیت و ربوبیت ختم می کند، می فرماید: ((آنکس که این همه نعمتها را بر شما ارزانی داشته خداوندی است که مالک و مربی شما است )) (ذلکم الله ربکم ).

((همان خداوندی که خالق همه چیز است )) (خالق کل شیء ).

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 155@@@

((معبودی جز او نیست )) (لا اله الا هو ).

در حقیقت وجود نعمتهای فراوان الهی دلیل بر ربوبیت و مدبریت او است. و خالق همه چیز بودن دلیل دیگری بر یگانگی او در ربوبیت است، چرا که خالق موجودات مالک و مربی آنهاست، زیرا می دانیم خالقیت خداوند به این معنی نیست که موجودات را بیافریند و کنار رود، بلکه لحظه به لحظه فیض وجود از ناحیه او بر همه موجودات عالم هستی افاضه می شود، و چنین خالقیتی از ربوبیت جدا نخواهد بود.

بدیهی است تنها چنین کسی شایسته پرستش و الوهیت است بنابراین جمله ((خالق کل شیء )) به منزله دلیل برای ((ذلکم الله ربکم )) می باشد و ((لا اله الا هو )) بمنزله نتیجه آن (دقت کنید ).

و در پایان آیه می افزاید: ((با این حال چگونه از راه حق منحرف می شوید ))؟ (فانی تؤفکون ).**قبلا نیز گفته ایم (تؤفکون ) از ماده (افک ) به معنی انحراف و بازگشت از مسیر حق است، و اگر (بادهای مخالف ) را (مؤتفکات ) می گویند به همین جهت است و تعبیر از (دروغ ) به (افک ) نیز بخاطر انحراف آن از بیان حق است.***

و چرا از پرستش خداوند یگانه یکتا به سوی بتها روی می آورید؟!

توجه داشته باشید که ((تؤفکون )) به صورت صیغه مجهول است، یعنی شما را از مسیر حق منحرف می سازند، گوئی بت پرستان چنان بی اراده اند که در این مسیر از خود اختیاری ندارند.

در آخرین آیه مورد بحث به عنوان توضیح و تأکید مطالب گذشته می فرماید: ((کسانی که آیات خدا را انکار می کردند اینگونه از طریق حق بازگردانده می شوند )) (کذلک یوفک الذین کانوا بایات الله یجحدون ).

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 156@@@

((یجحدون )) از ماده ((جحد )) در اصل به معنی انکار کردن چیزی است که در دل وجود دارد، یعنی انسان معتقد به چیزی باشد در عین حال آن را نفی کند، و یا معتقد به نفی آن باشد ولی با زبان آن را اثبات کند، به افراد بخیل و کم خیر که غالبا اظهار فقر می کنند ((جحد )) گفته می شود و ((ارض جحدة )) به معنی زمین کم گیاه است.**(راغب ) در مفردات ماده (جحد ).***

بعضی دیگر از ارباب لغت ((جحد )) و ((جحود )) را نیز چنین تفسیر کرده اند: الجحود الانکار مع العلم: جحود به معنی انکار توأم با علم است.**(لسان العرب ) این تعریف را از جوهری نقل می کند.***

بنابراین در مفهوم جحد همیشه یکنوع لجاجت یا عناد در برابر حق نهفته است بدیهی است کسی که با چنین صفتی با حقایق برخورد کند سرنوشتی جز انحراف از طریق حق نخواهد داشت، چرا که تا انسان حقجو و حق طلب و تسلیم در مقابل واقعیات نباشد به آنها نخواهد رسید.

به همین دلیل وصول به حق نیاز به خودسازی قبلی دارد و این همان تقوای قبل از ایمان است که قرآن در سوره بقره به آن اشاره کرده، می گوید: ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین در این کتاب آسمانی تردیدی نیست و مایه هدایت پرهیزگاران است )).

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 157@@@