تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد20
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

نزول فرشتگان بر مؤمنان با استقامت

می دانیم روش قرآن برای تبیین مطالب این است که امور متضاد را در برابر

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 270@@@

هم قرار می دهد تا با مقایسه با یکدیگر وضع آنها به خوبی روشن گردد، و از آنجا که در آیات گذشته سخن از منکران لجوجی در میان بود که بر کفر پافشاری داشتند، و خداوند آنها را به عذابها و کیفرهای مختلف تهدید می کند، در آیات مورد بحث سخن از مؤمنانی است که در ایمانشان راسخ و پا بر جا هستند، و خداوند به هفت پاداش و موهبت که برای آنها قرار داده اشاره می کند که غالبا نقطه مقابل کیفرهای گذشته است.

نخست می گوید: ((کسانی که می گویند پروردگار ما الله است، سپس ‍ بر سر گفته خود می ایستند و کمترین انحرافی پیدا نمی کنند، و آنچه لازمه آن است در عمل و گفتار نشان می دهند فرشتگان الهی بر آنها نازل می شوند که نترسید و غمگین مباشید )) (ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة الا تخافوا و لا تحزنوا ).

چه تعبیر جامع و جالبی که در حقیقت همه نیکیها و صفات برجسته را در بر دارد، نخست دل به خدا بستن و ایمان محکم به او پیدا کردن، سپس تمام زندگی را به رنگ ایمان در آوردن و در محور آن قرار دادن.**(استقاموا ) از ماده (استقامت ) به معنی ملازم طریق مستقیم بودن و ثبات بر خط صحیح است، و بعضی از ارباب لغت نیز آن را به معنی (اعتدال ) تفسیر کرده اند، و جمع میان این دو معنی بعید نیست.***

بسیارند کسانی که دم از عشق الله می زنند، ولی در عمل استقامت ندارند، افرادی سست و ناتوانند که وقتی در برابر طوفان شهوات قرار می گیرند با ایمان وداع کرده، و در عمل مشرک می شوند، و هنگامی که منافعشان به خطر می افتد همان ایمان ضعیف و مختصر را نیز از دست می دهند.

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 271@@@

علی (علیه السلام ) در یکی از خطبه های نهج البلاغه این آیه را با عبارت گویا و پر معنائی تفسیر می کند و بعد از تلاوت آن می فرماید: و قد قلتم ((ربنا الله )) فاستقیموا علی کتابه و علی منهاج امره و علی الطریقة الصالحة من عبادته، ثم لا تمرقوا منها، و لا تبتدعوا فیها، و لا تخالفوا عنها:

((شما گفتید پروردگار ما ((الله )) است اکنون بر سر این سخن پایمردی کنید، بر انجام دستورهای کتاب او، و در راهی که فرمان داده، و در طریق پرستش شایسته او، استقامت به خرج دهید، از دایره فرمانش ‍ خارج نشوید، در آئین او بدعت مگذارید و هرگز با آن مخالفت نکنید )).**نهج البلاغه خطبه 176.***

در حدیث دیگری از پیغمبر گرامی اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) می خوانیم که این آیه را تلاوت فرمود سپس افزود: قد قالها الناس، ثم کفر اکثرهم، فمن قالها حتی یموت فهو ممن استقام علیها:

((گروهی این سخن را گفتند سپس اکثر آنها کافر شدند، اما کسی که این سخن را بگوید و همچنان به آن تداوم دهد تا مرگش فرا رسد او از کسانی است که بر آن استقامت کرده )).**مجمع البیان ذیل آیات مورد بحث.***

و اگر می بینیم در حدیثی که از امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام ) نقل شده در پاسخ سؤال از تفسیر ((استقامت )) فرمود: هی و الله ما انتم علیه: ((استقامت همان روش ولایتی است که شما دارید ))**همان مدرک.*** به معنی این نیست که مفهوم آیه در مساله ولایت خلاصه شود بلکه چون پذیرش رهبری ائمه اهل بیت (علیه السلام ) ضامن بقاء خط توحید و روش اصیل اسلام و ادامه عمل صالح است، استقامت را به این معنی تفسیر فرموده است.

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 272@@@

کوتاه سخن این که ارزش انسان که در ایمان و عمل صالح خلاصه می شود در این آیه در جمله ((قالوا ربنا الله ثم استقاموا )) منعکس ‍ شده، و لذا در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) آمده که شخصی خدمتش عرض کرد: اخبرنی بامر اعتصم به: ((دستوری به من ده که به آن چنگ زنم و در دنیا و آخرت اهل نجات شوم )).

پیغمبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود: قل ربی الله ثم استقم: ((بگو پروردگار من الله است و بر این گفته خود به ایست ))!

سپس می گوید: پرسیدم: ((خطرناکترین چیزی که باید از آن بترسم چیست ))؟ پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) زبانش را گرفت و فرمود: ((این ))!**روح البیان جلد 8 صفحه 254.***

اکنون به بینیم کسانی که این دو اصل مهم را در وجود خود زنده می کنند مشمول چه مواهبی از سوی خدا هستند.

قرآن در این آیات به هفت موهبت بزرگ اشاره می کند مواهبی که از سوی فرشتگان الهی که بر آنها نازل می شوند به آنها بشارت داده می شود.

آری کار انسان بجائی می رسد که در پرتو ایمان و استقامت فرشتگان بر او نازل می گردند و پیام الهی را که سراسر لطف و مرحمت است به او اعلام می دارند.

پس از نخستین و دومین بشارت در مورد عدم ((خوف )) و ((حزن )) که به آن اشاره شد.

در سومین مرحله می گویند: ((بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به آن وعده داده می شدید )) (و ابشروا بالجنة التی کنتم توعدون ).

و در چهارمین بشارت می افزایند: ((ما یاران و مددکاران شما در زندگی

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 273@@@

دنیا و در آخرت هستیم )) هرگز شما را تنها نمی گذاریم، در نیکیها به شما کمک می کنیم، و از لغزشها شما را حفظ می نمائیم تا وارد بهشت شوید (نحن اولیائکم فی الحیاة الدنیا و فی الاخرة ).

در پنجمین بشارت می گویند: در بهشت برای شما هر چه بخواهید از مواهب و نعمتها فراهم است و هیچ قید و شرطی در کار نیست (و لکم فیها ما تشتهی انفسکم ).

ششمین بشارت این که نه تنها نعمتهای مادی و آنچه دلخواه شما است به شما می رسد، بلکه ((آنچه از مواهب معنوی طلب کنید در اختیار شما است )) (و لکم فیها ما تدعون ).

و بالاخره هفتمین و آخرین مژده ای که به آنها می دهند این است که شما میهمان خدا در بهشت جاویدان او هستید، و ((همه این نعمتها به عنوان پذیرائی یک میزبان از یک میهمان گرامی از سوی پروردگار غفور و رحیم به شما ارزانی داشته می شود )) (نزلا من غفور رحیم ).

نکته ها:

در این آیات و تعبیرات کوتاه و پر معنیش، نکته های ظریف و فراوانی نهفته است: 1 - آیا نزول فرشتگان بر مؤمنان با استقامت به هنگام مرگ و انتقال از این عالم به جهان دیگر است؟ همانگونه که جمعی از مفسران احتمال داده اند، یا در سه موقف ((به هنگام مرگ )) و ((به هنگام ورود در قبر )) و ((به هنگام زنده شدن در رستاخیز )) به سراغ آنها می آیند؟

و یا اینکه این بشارتها دائمی و مستمر است که با الهامهای معنوی این حقایق را در گوش جان مؤمنان پیوسته می خوانند، هر چند به هنگام مرگ یا ورود در عرصه محشر صدای فرشتگان رساتر و روشنتر می شود؟

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 274@@@

از آنجا که آیه قید و شرطی ندارد با معنی اخیر سازگارتر است، به خصوص اینکه فرشتگان در چهارمین بشارت می گویند: ((ما دوستان شما در دنیا و آخرت هستیم )) و این دلیل بر آن است که این مژده ها را به هنگامی که آنها در دنیا زنده اند از فرشتگان می شنوند، اما نه بشارتی با زبان و الفاظ، بلکه بشارتهائی که مؤمنان با گوش جان می شنوند، و در مشکلات و گرفتاریها در اعماق دل احساس می کنند و آرامش ‍ می یابند.

درست است که در روایات متعددی این آیه تفسیر به زمان فرا رسیدن مرگ شده است، ولی در روایات دیگری نیز تفسیر به معنی گسترده تری که حال حیات را نیز شامل می شود گردیده.**به تفسیر نور الثقلین جلد 4 صفحه 546 و 547 روایات شماره 38 و 40 و 45 و 46 مراجعه شود.***

و از مجموع این روایات می توان نتیجه گرفت که ذکر خصوص حال مرگ به عنوان یک مصداق روشن از این مفهوم وسیع و گسترده است، و می دانیم تفسیرهائی که در روایات وارد شده غالبا به صورت بیان مصادیق روشن است.

به هر حال این بشارتهای فرشتگان الهی است که در روح و جان انسان با ایمان و پر استقامت پرتوافکن می شود، در طوفانهای سخت زندگی به آنها نیرو و توان می بخشد، و در پرتگاهها و لغزشگاهها به آنها ثبات قدم می دهد.

2 - در اینکه میان ((خوف )) و ((حزن )) چه تفاوتی است؟ جمعی از مفسران گفته اند: خوف و ترس مربوط به حوادث بیمناک آینده است، و ((حزن )) و اندوه مربوط به حوادث ناگوار گذشته، به این ترتیب فرشتگان به آنها می گویند، نه از حوادث سختی که در پیش ‍ دارید، چه در دنیا و چه در هنگام مرگ و چه در مراحل رستاخیز نگران باشید، و نه از گناهان گذشته خود یا فرزندانی که از

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 275@@@

شما در دنیا باقی میمانند غمی به دل راه دهید.

تقدیم ((خوف )) بر ((حزن )) نیز ممکن است به همین ملاحظه باشد که نگرانی انسان با ایمان بیشتر از حوادث آینده، مخصوصا دادگاه محشر است.

بعضی نیز گفته اند ترس و خوف در برابر عذاب است، و اندوه و حزن در برابر از دست رفتن ثواب، و فرشتگان الهی آنها را به لطف پروردگار در هر دو قسمت امیدوار می سازند.

3 - تعبیر به ((کنتم توعدون )) (وعده داده می شدید ) تعبیر جامعی است که همه اوصاف بهشت را در نظر مؤمنان با استقامت تداعی می کند، یعنی بهشت با تمام اوصافی که شنیده اید، با حور و قصورش، و با مواهب معنوی و روحانیش، با نعمتهای بسیار گرانقدری که به گفته قرآن هیچکس از آن آگاه نیست، و به ذهن کسی خطور نکرده، فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قرة اعین ) (الم سجده 17 ) همه و همه در اختیار شما است.

4 - در چهارمین مژده فرشتگان خود را یار و یاور مؤمنین در دنیا و آخرت معرفی می کنند که در حقیقت نقطه مقابل آیات گذشته است که کفار بی ایمان از اولیا و رهبران گمراه و اغواگر ناله سر می دهند، و می خواهند در دوزخ از این ناپاکان انتقام بگیرند.

5 - تفاوت در میان بشارت پنجم و ششم این است که در پنجم به آنها می گویند آنچه دلتان بخواهد در آنجا هست، و خواستن شما و فراهم گشتن آن یکی است ولی می دانیم تعبیر به ((تشتهی انفسکم )) معمولا در لذات مادی به کار می رود، در حالی که ((ما تدعون )) (آنچه بخوانید ) به معنی تقاضاهای معنوی و مواهب و لذات

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 276@@@

روحانی است، خلاصه در آنجا همه چیز جمع است و هر نعمت معنوی و مادی بخواهند فراهم است.

6 - ((نزل )) چنانکه قبلا هم گفته ایم به معنی ارزاقی است که به وسیله آن از میهمان پذیرائی می کنند و بعضی به اولین وسیله پذیرائی از میهمان تفسیر کرده اند، و در هر حال این تعبیر لطیف و زیبا نشان می دهد که مؤمنان با استقامت همه میهمان خدایند و بهشت میهمان سرای الله است و نعمتهایش وسائل پذیرائی دوستان خدا.

7 - با دقت در عمق این مفاهیم و عظمت این وعده های الهی که به وسیله فرشتگان به مؤمنان داده می شود روح آدمی به پرواز در می آید، و تمام وجود او را به سوی ایمان و استقامت جذب می کند.

در پرتو این فرهنگ و تعلیمات بود که اسلام از یک مشت عرب جاهلی انسانهای نمونه ای ساخت که از هیچگونه ایثار و فداکاری مضایقه نداشتند، و همینها است که امروز می تواند الهام بخش مسلمانان در راه پیروزی بر همه مشکلات باشد.

البته نباید فراموش کرد که ((استقامت )) همچون ((عمل صالح )) میوه درخت ((ایمان )) است زیرا ایمان هنگامی که عمق و نفوذ کافی پیدا کند انسان را دعوت به استقامت خواهد کرد، همانگونه استقامت در مسیر حق بر عمق ایمان نیز می افزاید، و این دو تاثیر متقابل دارند.

از آیات دیگر قرآن نیز استفاده می شود که ایمان و استقامت نه تنها برکات معنوی را به سوی انسان سرازیر می کند، بلکه از برکات مادی این جهان نیز در سایه این دو بهره مند خواهد شد، در سوره ((جن )) آیه 16 می خوانیم: و ان لو استقاموا علی الطریقه لاسقیناهم ماء غدقا: ((هر گاه افراد با ایمان بر طریقه حق پایداری کنند آب فراوان به آنها می نوشانیم )) (و سالهائی پر باران و پر برکت نصیب آنها می کنیم ).

@@تفسیر نمونه، جلد: 20، صفحه: 277@@@