تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد17
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

در گرداب بلا!

باز در دو آیه مورد بحث سخن از نعمتهای خدا و دلائل توحید در آفاق و انفس است .

در نخستین آیه سخن از دلیل نظم به میان می آید، و در دومین آیه سخن

@@تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 85@@@

توحید فطری است و مجموعا بحثهائی را که در آیات قبل آمد تکمیل می کند.

می گوید: ((آیا ندیدی کشتیها بر صفحه دریاها به فرمان خدا، و به برکت نعمت او حرکت می کنند))؟! (ا لم تر ان الفلک تجری فی البحر بنعمة الله ).**(باء) در (بنعمت الله) ممکن است (باء سببیت) و یا (باء مصاحبت) باشد ولی احتمال اول مناسبتر است***

((هدف این است که گوشه ای از آیات عظمتش را به شما نشان دهد)) (لیریکم من آیاته ).

آری ((در اینها نشانه هائی است برای کسانی که بسیار شکیبا و شکرگزارند)) (ان فی ذلک لایات لکل صبار شکور).

بدون شک حرکت کشتیها بر صفحه اقیانوسها نتیجه مجموعه ای از قوانین آفرینش است :

حرکت منظم بادها از یکسو.

وزن مخصوص چوب یا مواردی که با آن کشتی را می سازند از سوی دیگر.

میزان غلظت آب از سوی سوم .

و فشاری که از ناحیه آب بر اجسامی که در آن شناور می شوند از سوی چهارم .

و هرگاه در یکی از این امور اختلالی رخ دهد یا کشتی در قعر دریا فرو می رود، یا واژگون می شود و یا در وسط دریا سرگردان و حیران می ماند.

اما خداوندی که اراده کرده است پهنه دریاها را بهترین شاهراه برای مسافرت انسانها، و حمل مواد مورد نیاز از نقطه ای به نقطه دیگر قرار دهد، این شرائط را که هر یک نعمتی از نعمتهای او است فراهم ساخته .

عظمت قدرت خدا در صفحه اقیانوسها و کوچکی انسان در مقابل آن به قدری است که در گذشته که تنها از نیروی باد برای حرکت کشتی استفاده می شد،

@@تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 86@@@

اگر تمام مردم جهان جمع می شدند که یک کشتی را در وسط دریا بر خلاف مسیر یک باد سنگین به حرکت در آورند قدرت نداشتند.

و امروز هم که قدرت موتورهای عظیم جانشین باد شده است باز وزش ‍ طوفان آنقدر سخت و سنگین است که عظیمترین کشتیها را جابجا می کند، و گاه آنها را در هم می شکند.

و اینکه در آخر آیه روی اوصاف ((صبار)) و ((شکور)) (بسیار صابر و شکیبا و بسیار شکرگزار) تکیه شده، یا به خاطر این است که زندگی دنیا مجموعه ای است از ((بلا)) و ((نعمت )) که هر دو وسیله آزمایشند، ایستادگی و شکیبائی در برابر حوادث سخت، و شکرگزاری در برابر نعمتها مجموعه وظیفه انسانها را تشکیل می دهد.

لذا در حدیثی که بسیاری از مفسران از پیامبر گرامی اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل کرده اند می خوانیم : الایمان نصفان نصف صبر و نصف شکر: ((ایمان دو نیمه است، نیمه ای صبر و نیمه ای شکر.**تفسیر (مجمع البیان) و (قرطبی) و (فخر رازی) و (صافی)***

و یا اشاره به این است که برای درک آیات با عظمت الهی در پهنه آفرینش ‍ انگیزه ای لازم است، همچون شکر منعم تواءم با صبر و شکیبائی برای دقت و کنجکاوی هر چه بیشتر.

بعد از بیان نعمت حرکت کشتیها در دریاها که هم در گذشته و هم امروز، بزرگترین و مفیدترین وسیله حمل و نقل انسانها و کالاها بوده است، اشاره به یکی از چهره های دیگر همین مساءله کرده می گوید: هنگامی که آنها بر کشتی سوار شوند، و در وسط دریا قرار گیرند و دریا طوفانی شود، و امواج کوه پیکر، همچون ابرها بالای سر آنان قرار گیرد، خدا را با اخلاص ‍ می خوانند)) (و اذا غشیهم موج

@@تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 87@@@

کالظلل دعوا الله مخلصین له الدین ).

((ظلل )) جمع ((ظله )) (بر وزن قله ) است، و مفسران برای آن چند معنی ذکر کرده اند:

((راغب )) در ((مفردات )) می گوید: ((ظله )) به معنی ابری است که سایه می افکند، و غالبا در مواردی به کار می رود که موضوع ناخوش آیندی در کار است .

بعضی نیز آن را به معنی سایبان از ماده ((ظل )) دانسته اند.

بعضی نیز آن را به معنی کوه گرفته اند.

گرچه این معانی - در رابطه با آیه مورد بحث - تفاوت زیادی با هم ندارد ولی با توجه به اینکه در قرآن کرارا این کلمه به معنی ابرهای سایه افکن آمده و با توجه به اینکه تعبیر غشیهم (آنها را می پوشاند) تناسب بیشتری با معنی ابر دارد، این تفسیر نزدیکتر به نظر می رسد.

یعنی امواج عظیم دریا آنچنان بر می خیزد، و اطراف آنها را احاطه می کند که گوئی ابری بر سر آنان سایه افکنده است، سایه ای وحشتناک و هول انگیز.

اینجا است که انسان با تمام قدرتهای ظاهری که برای خویش جلب و جذب کرده، خود را ضعیف و ناچیز و ناتوان می بیند، دستش از همه جا بریده می شود تمام وسائل عادی و مادی از کار می افتد، هیچ روزنه امیدی برای او باقی نمی ماند جز نوری که از درون جان او و از عمق فطرتش ‍ می درخشد.

پرده های غفلت را کنار می زند قلب او را روشن می سازد، و به او می گوید: کسی هست که می تواند تو را رهائی بخشد!

همان کس که امواج دریا فرمان او را می برند، و آب و باد و خاک سرگردان او هستند.

اینجا است که توحید خالص همه قلب او را احاطه می کند، و دین و آئین و پرستش را مخصوص او می داند.

@@تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 88@@@

سپس اضافه می کند: ((هنگامی که خداوند آنها را از این مهلکه رهائی بخشید - امواج فرو نشست، و او سالم به ساحل نجات رسید - مردم دو گروه می شوند بعضی راه اعتدال را پیش می گیرند و به عهد و پیمانی که در دل در آن لحظات حساس با خدا کردند پایبند و وفادار می مانند)) (فلما نجاهم الی البر فمنهم مقتصد).**مقتصد از ماده قصد به معنی اعتدال در کار و وفای به عهد است***

ولی گروهی دیگر همه چیز را به دست فراموشی سپرده و باز لشکر غارتگر شرک و کفر بر کشور قلبشان چیره می شود.

جمعی از مفسرین، آیه فوق را اشاره ای به اسلام آوردن ((عکرمة بن ابی جهل )) دانسته اند.

به هنگام فتح مکه، چون پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) همه مردم را جز چهار نفر مشمول عفو عمومی قرار داده بود، و تنها در مورد این چهار نفر که یکی از آنها عکرمة بن ابی جهل بودحکم اعدام صادر فرموده بود که هر کجا آنها را بیابید از بین ببرید، (چرا که از هیچگونه کارشکنی و کینه توزی و جنایت بر ضد اسلام و مسلمین فروگذار نبودند) عکرمه ناچار از مکه فرار کرد.

به کنار دریای احمر آمد و سوار بر کشتی شد در دریا تند بادی خطرناک دامان او را گرفت، اهل کشتی به یکدیگر گفتند: بیائید با بتها وداع گوئید و تنها دست به دامان لطف ((الله )) بزنید که از این خدایان ما کاری ساخته نیست !

((عکرمه )) گفت : اگر جز توحید ما را در دریا نجات ندهد در خشکی نیز نجات نخواهد داد، بارالها من با تو عهد و پیمان می بندم که اگر مرا از این مهلکه برهانی به سراغ محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) می روم و دست در دست او می گذارم، چرا که او را بخشنده و کریم می دانم .

@@تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 89@@@

سرانجام او نجات یافت و خدمت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) آمد و مسلمان شد.**(مجمع البیان) ذیل آیه مورد بحث-در (اسد الغابه فی معرفة الصحابه) ج 4 صفحه 5 نیز همین ماجرا با مختصری تفاوت آمده است (عکرمه با کسره عین)***

در تواریخ اسلامی آمده است که ((عکرمه )) بعدا در صف مسلمانان راستین قرار گرفت و در ماجرای جنگ ((یرموک )) یا ((اجنادین )) شربت شهادت نوشید.

و در پایان آیه اضافه می کند: ((آیات ما را هیچکس جز پیمانشکنان کفران کننده انکار نمی کنند)) (و ما یجحد بایاتنا الا کل ختار کفور).

((ختار)) از ماده ((ختر)) (بر وزن چتر) به معنی پیمانشکنی است .

این کلمه صیغه مبالغه است چرا که مشرکان و گنهکاران کرارا در گرفتاریها رو به سوی خدا می آورند، عهد و پیمانها با خدا می بندند و نذرها می کنند، اما هنگامی که طوفان حوادث فرو نشست پیمانهای خود را پی در پی می شکنند، و نعمتهای الهی را به دست کفران می سپارند.

در حقیقت ((ختار)) و ((کفور)) که در ذیل این آیه آمده نقطه مقابل ((صبار)) و ((شکور)) است که در ذیل آیه قبل آمده است (کفران در مقابل شکرگزاری، و پیمانشکنی در مقابل شکیبائی و باقیمانده بر سر عهد و پیمان ) چرا که وفای به عهد تنها برای شکیبایان امکان پذیر است آنها هستند که به هنگام شعله ور شدن ایمان فطری در درون جانشان سعی می کنند این نور الهی دیگر به خاموشی نگراید و حجابها و پرده ها روی آن نیفتد.

@@تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 90@@@