تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد17
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

روز پیروزی ما

آیات گذشته با تهدید مجرمان بی ایمان آمیخته بود، و نخستین آیه مورد بحث نیز توضیح و تکمیلی بر این تهدید است می فرماید: ((آیا همین برای هدایت آنها کافی نیست که افراد زیادی از مردمی که در قرون پیش از آنها زندگی داشتند هلاک کردیم و آنها را به کیفر اعمالشان رساندیم ))؟ (اولم یهد لهم کم اهلکنا من قبلهم من القرون ).**فاعل (لم یهد) مفهومی است که از جمله (کم اهلکنا من قبلهم) استفاده می شود و در تقدیر چنین است اولم یهدلهم کثرة من اهلکنا***

((اینها در مساکن ویران شده آنان راه می روند و آثار آن اقوام نفرین شده را با چشم خود می بینند)) (یمشون فی مساکنهم ).**غالب مفسران تفسیر آیه را همانگونه که در بالا گفتیم ذکر کرده اند ولی بعضی احتمال داده اند که جمله (یمشون) بیان حال هلاک شدگان باشد یعنی آنها در حالی که از عذاب الهی کاملا بی خبر بودند و در مسکنهای خود راه می رفتند ناگهان عذاب الهی رسید و آنها را هلاک کرد ولی این احتمال بعید به نظر می رسد***

سرزمین بلا دیده ((عاد)) و ((ثمود)) و شهرهای ویران شده ((قوم لوط)) در سر راه آنها به شام قرار دارد، هر زمان که از این سرزمینهائی که یک روز مرکز اقوامی قدرتمند و در عین حال گمراه و آلوده بود و هر چه پیامبران آنها به آنان هشدار دادند اثری نبخشید و سرانجام عذاب الهی طومار زندگانیشان را در نوردید، عبور می کنند، گوئی تمام سنگریزه های بیابان و کاخهای ویران شده آنها صد زبان

@@تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 174@@@

دارند، و فریاد می زنند، و نتیجه کفر و آلودگی را بازگو می کنند، اما گوئی گوش شنوا را به کلی از دست داده اند.

لذا در پایان آیه می افزاید: ((در این موضوع نشانه هائی از قدرت خدا، و درسهای عبرتی است آیا نمی شنوند))؟ (ان فی ذلک لایات افلا یسمعون ).

در آیه بعد به یکی از مهمترین نعمتهای الهی که مایه آبادی همه سرزمینها و وسیله حیات همه موجودات زنده است اشاره می کند تا روشن شود همانگونه که خداوند قدرت بر ویران ساختن سرزمین تبهکاران دارد، قادر بر آباد کردن زمینهای ویران و مرده، و اعطای همه گونه موهبت را به بندگانش دارد.

می فرماید: ((آیا ندیدند که ما آب را به سوی زمینهای خشک و بی آب و علف می رانیم، و به وسیله آن زراعتهائی می رویانیم که هم چارپایانشان از آن می خورند، و هم خودشان تغذیه می کنند؟ آیا نمی بینند))؟ (اولم یروا انا نسوق الماء الی الارض الجرز فنخرج به زرعا تاکل منه انعامهم و انفسهم افلا یبصرون ).

((جرز)) (بر وزن شتر) به معنی زمینی است که گیاه از آن ریشه کن شده یا به تعبیر دیگر به هیچوجه گیاهی از آن نمی روید، و در اصل از ماده ((جرز)) (بر وزن مرض ) به معنی قطع کردن و بریدن است

گوئی هر گونه گیاه از چنین زمینی بریده شده، و یا زمین خودش، آن گیاهان را قطع کرده است .

جالب اینکه در اینجا تعبیر به نسوق الماء (آب را می رانیم ) شده است، اشاره به اینکه طبیعت آب به مقتضای سنگینیش ایجاب می کند که روی زمین و در گودالها باشد، و به مقتضای روان بودنش باید در اعماق زمین فرو رود، ولی هنگامی که فرمان ما فرا رسد طبیعت خود را از دست داده تبدیل به بخار سبکی

@@تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 175@@@

می شود که با وزش نسیم به هر سو حرکت می کند.

آری همین ابرها که بر فراز آسمانند دریاهای بزرگی از آب شیرین هستند که به فرمان خدا به کمک بادها به سوی زمینهای خشک فرستاده می شوند.

به راستی اگر باران نمی بارید بسیاری از زمینها، قطره ای از آب به خود نمی دید حتی اگر فرضا رودخانه های پر آبی وجود داشت بر آنها مسلط نمی شد، اما اکنون می بینیم که به برکت این رحمت الهی بر فراز بسیاری از کوهها و دامنه های صعب العبور و تپه های مرتفع جنگلها و درختان فراوان و گیاهان بسیار روئیده است، این قدرت آبیاری عجیب، تنها در باران است و از هیچ چیز دیگر ساخته نیست .

((زرع )) در اینجا معنی وسیعی دارد که هر گونه گیاه و درخت را شامل می شود، هر چند گاهی در استعمالات در مقابل درخت قرار می گیرد.

مقدم داشتن ((چهار پایان )) بر ((انسانها)) در این آیه ممکن است به خاطر این باشد که تمام تغذیه چهار پایان از گیاه است، در حالی که انسانها هم از گیاهان تغذیه می کنند و هم از گوشت چهار پایان .

و یا از این جهت که گیاه به محض روئیدن برای چهار پایان قابل استفاده است، در حالی که استفاده انسان از گیاهان غالبا به زمان بعد موکول می شود که دانه و ثمره خود را به بار می آورد.

جالب اینکه در ذیل آیه مورد بحث جمله ((افلا یبصرون )) (آیا نمی بینند) آمده است، در حالی که در ذیل آیه قبل که سخن از قصرها و خانه های ویران شده اقوام پیشین است جمله ((افلا یسمعون )) (آیا نمی شنوند) آمده .

این تفاوت به خاطر آن است که منظره زنده شدن زمینهای لم یزرع بر اثر نزول باران را همه با چشم می بینند، در حالی که مسائل مربوط به اقوام پیشین را غالبا بصورت اخباری می شنوند.

@@تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 176@@@

در یک جمع بندی از مجموع دو آیه فوق، چنین استفاده می شود که خداوند به این گروه سرکش می فرماید: چشم و گوش خود را باز کنید، حقایق را بشنوید و ببینید و بیندیشید که چگونه یک روز به بادها فرمان دادیم، قصرها و کاخهای قوم عاد را در هم بکوبند و ویران کنند، روز دیگر به همین بادها فرمان می دهیم که ابرهای پربار را به سوی زمینهای مرده و بایر ببرند، و آنها را آباد و سرسبز سازند آیا باز در برابر چنین قدرتی سر تسلیم فرود نمی آورید؟!

و از آنجا که آیات گذشته مجرمان را تهدید به انتقام، و مؤمنان را بشارت به امامت و پیشوائی و پیروزی می داد، در اینجا کفار از روی غرور و نخوت این سؤال را مطرح می کنند که این وعده ها و وعیدها کی عملی خواهد شد؟ چنانکه قرآن می فرماید: ((آنها می گویند: اگر راست می گوئید این فتح و پیروزی شما چه زمانی خواهد بود))؟! (و یقولون متی هذا الفتح ان کنتم صادقین ).

قرآن بلافاصله به آنها پاسخ می گوید و به پیامبر دستور می دهد: ((بگو بالاخره روز پیروزی فرا می رسد، اما در آن روز ایمان آوردن سودی به حال کافران نخواهد داشت، و به آنها هیچ مهلت داده نمی شود))! (قل یوم الفتح لا ینفع الذین کفروا ایمانهم و لا هم ینظرون ).

یعنی اگر منظورتان این است که صدق وعده های الهی را که از زبان پیامبر شنیده اید ببینید و ایمان بیاورید، آن روز دیگر دیر شده است، و ایمان برای شما هیچ فایده ای ندارد.

از آنچه گفتیم روشن می شود که منظور از ((یوم الفتح )) روز نزول

@@تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 177@@@

((عذاب استیصال )) است، یعنی عذابی که کفار را ریشه کن می سازد و مجال ایمان به آنها نمی دهد، و به تعبیر دیگر عذاب استیصال نوعی از عذاب دنیوی است نه عذاب آخرت و نه عذابهای معمولی دنیا که بعد از اتمام حجت کامل به زندگی اقوام گنهکار خاتمه می دهد.

شاهد بر این سخن چند امر است :

الف : اگر منظور عذابهای معمولی دنیا و یا پیروزیهائی همچون پیروزی مسلمانان در جنگ بدر و روز فتح مکه بود - همانگونه که بعضی از مفسران گفته اند - جمله ((لا ینفع الذین کفروا ایمانهم )) (در آن روز ایمان کافران سودی نمی بخشد) درست نخواهد بود، زیرا هم در روز فتح بدر، و هم در روز فتح مکه ایمان آوردن مفید بود و درهای توبه باز بود.

ب : اگر منظور از ((یوم الفتح )) روز قیامت بوده باشد آنچنان که بعضی از مفسران پذیرفته اند، با جمله ((و لا هم ینظرون )) (به آنها مهلت داده نمی شود) سازگار نیست، زیرا مهلت دادن یا ندادن مربوط به زندگی این دنیا است، از این گذشته در هیچ موردی از قرآن ((یوم الفتح )) به معنی قیامت به کار نرفته است .

ج : تعبیر به ((فتح )) در مورد ((عذاب استیصال )) در قرآن مجید کرارا دیده می شود، مانند آیه 118 سوره شعراء آنجا که نوح می گوید: فافتح بینی و بینهم فتحا و نجنی و من معی من المؤمنین : ((پروردگارا! میان من و آنها داوری کن و این قوم ستمگر را ریشه کن فرما و من و تمام مؤمنانی را که با من هستند نجات ده که اشاره به مجازات طوفان است )).

نظیر همین معنی در آیه 77 سوره مؤمنون نیز آمده است

ولی اگر منظور، عذاب استیصال در دنیا بوده باشد، با آنچه در بالا گفتیم

@@تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 178@@@

می سازد و با تمام قرائن فوق، هماهنگ است، و در واقع تهدیدی است برای کافران و ظالمان که اینقدر در خواست وعده پیروزی مؤمنان و عذاب استیصال برای کفار نکنید که اگر این درخواست شما عملی شود، دیگر نه مجالی به شما داده می شود، و نه اگر مجال پیدا کنید و ایمان آورید پذیرفته خواهد شد.

این معنی مخصوصا تناسب بسیار زیادی با آیات گذشته در مورد هلاک اقوام سرکشی که در قرون پیشین زندگی می کردند و گرفتار مجازات الهی شدند و نابود گشتند دارد.

زیرا کفار مکه با شنیدن این سخن که در دو آیه قبل آمده طبعا از روی لجاجت، تقاضای چنین موضوعی را در باره خود می کردند، اما قرآن به آنها هشدار می دهد که هرگز تقاضای چنین مطلبی را نکنند که اگر عذاب نازل شود چیزی برای شما باقی نمی ماند.

سرانجام در آخرین آیه این سوره (سوره سجده ) با یک تهدید گویا و پر معنی سخن را پایان داده، چنین می گوید: ((ای پیامبر! اکنون که چنین است از آنها روی بگردان و منتظر باش، آنها نیز منتظرند)) (فاعرض عنهم و انتظر انهم منتظرون ).

حالا که نه بشارت در آنها اثر می کند و نه انذار، نه اهل منطق و استدلالند تا با مشاهده آثار الهی در پهنه آفرینش، او را بشناسند و غیر او را پرستش ‍ نکنند و نه وجدانی بیدار دارند که از درون جان به نغمه توحید گوش فرا دهند، از آنها روی بگردان . تو منتظر رحمت خدا باش و آنها منتظر عذاب او، که آنها فقط لایق عذابند!

@@تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 179@@@

پروردگارا! ما را از کسانی قرار ده که با دیدن نخستین نشانه های حق تسلیم می شوند و ایمان می آورند.

بارالها! روح کبر و غرور و لجاجت را از همه ما دور فرما.

خداوندا! پیروزی کامل لشکر اسلام را بر لشکر کفر و استکبار و استعمار هر چه زودتر فراهم کن .

@@تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 181@@@