تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد17
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

گوشه ای از احکام طلاق، و جدائی شایسته

قسمتهای مختلف آیات این سوره (احزاب ) به صورت مجموعه های گوناگونی است که بعضی خطاب به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) و بعضی خطاب به همه مؤمنان می باشد، لذا گاهی ((یا ایها النبی )) می گوید و گاه ((یا ایها الذین آمنوا)) و دستورات لازمی به موازات با یکدیگر در این آیات آمده است که نشان می دهد هم شخص پیامبر در این برنامه ها مورد نظر بوده است و هم عموم مؤمنان .

آیه مورد بحث یکی از این خطابها است که روی سخن در آن به همه اهل ایمان است، در حالی که در آیات قبل روی سخن ظاهرا به شخص پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) بود، و در آیات آینده بار دیگر نوبت خطاب پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) فرا می رسد، و به اصطلاح ((لف و نشر مرتب )) را در قسمتی از این سوره تشکیل می دهد.

می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده اید هنگامی که با زنان با ایمان

@@تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 371@@@

ازدواج کردید، سپس قبل از آمیزش آنها را طلاق دادید عده ای برای شما بر آنها نیست که حساب آنها را نگاه دارید (یا ایها الذین آمنوا اذا نکحتم المؤمنات ثم طلقتموهن من قبل ان تمسوهن فما لکم علیهن من عدة تعتدونها).

در اینجا خداوند استثنائی برای حکم عده زنان مطلقه بیان فرموده که که اگر طلاق قبل از دخول واقع شود نگاه داشتن عده لازم نیست، و از این تعبیر به دست می آید که قبل از این آیه حکم عده بیان شده بوده است .

تعبیر به ((مؤمنات )) دلیل بر این نیست که ازدواج با غیر زنان مسلمان به کلی ممنوع است، بلکه ممکن است اشاره به اولویت آنها بوده باشد، بنابراین با روایت و فتاوای مشهور فقها که ازدواج موقت با زنان کتابیه را مجاز می شمرد منافاتی ندارد.

ضمنا از تعبیر ((لکم )) و همچنین جمله ((تعتدونها)) (عده را محاسبه کنید) استفاده می شود که عده نگهداشتن زن یکنوع حق برای مرد محسوب می شود، و باید چنین باشد، زیرا امکان دارد در واقع زن باردار باشد و ترک عده و ازدواج با مرد دیگر سبب می شود که وضع فرزند نامشخص گردد و حق مرد در این زمینه پایمال شود، گذشته از اینکه نگهداشتن عده فرصتی به مرد و زن می دهد که اگر تحت تاثیر هیجانات عادی حاضر به طلاق شده باشند مجالی برای تجدید نظر و بازگشت پیدا کنند، و این حقی است هم برای زن و هم برای مرد.

و اما اینکه بعضی ایراد کرده اند که اگر عده حق مرد باشد باید بتوان آن را اسقاط نمود درست نیست، زیرا در فقه حقوق زیادی داریم که قابل اسقاط نیست، مانند حقی که بازماندگان میت در اموال او دارند، و یا حقی که فقراء در زکات دارند که هیچیک را نمی توان با اسقاط کردن ساقط نمود.

سپس به حکم دیگری از احکام ((زنانی که قبل از آمیزش جنسی طلاق گرفته اند))

@@تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 372@@@

می پردازد که در سوره بقره نیز به آن اشاره شده است، می فرماید: ((آنها را (با هدیه مناسبی ) بهره مند سازید)) (فمتعوهن ).

بدون شک پرداختن هدیه مناسب به زن در جائی واجب است که مهری برای او تعیین نشده باشد، همانگونه که در آیه 236 سوره بقره آمده است ((لاجناح علیکم ان طلقتم النساء ما لم تمسوهن او تفرضوا لهن فریضة و متعوهن )): ((گناهی بر شما نیست اگر زنان را قبل از آمیزش یا تعیین مهر (به عللی ) طلاق دهید، ولی در این موقع آنها را (با هدیه ای مناسب ) بهره مند سازید.

بنابراین آیه مورد بحث گرچه مطلق است و مواردی را که مهر تعیین شده یا نشده هر دو را شامل می شود، ولی بقرینه آیه سوره بقره آیه مورد بحث را محدود به موردی می کنیم که مهری تعیین نشده باشد، زیرا در صورت تعیین مهر و عدم دخول پرداختن نصف مهر واجب است (همانگونه که در آیه 237 سوره بقره آمده ).

این احتمال را نیز بعضی از مفسران و فقها داده اند که حکم ((پرداختن هدیه ای مناسب )) در آیه مورد بحث عام است، حتی مواردی را که مهر در آن تعیین شده شامل می شود، منتهی در این موارد جنبه استحبابی دارد، و در مواردی که مهر تعیین نشده جنبه وجوبی .

در بعضی از آیات و روایات نیز اشارهای به این معنی دیده می شود.**مانند آیه 241 سوره بقره و روایات متعددی در این زمینه که در باب 50 از ابواب مهور از کتاب نکاح وسائل الشیعه (جلد 15 صفحه 59) آمده است از جمله در روایتی از علی (ع) می خوانیم لکل مطلقه متعة الا المختلعة: (برای هر زن مطلقه ای هدیه مناسبی باید باشد جز زنی که با طلاق خلع و پرداختی مهریه خود یا چیز دیگری به همسر خود موافقت او را به اطلاق جلب می کند)***

در اینکه مقدار این ((هدیه )) چه اندازه باید باشد؟ قرآن مجید در سوره

@@تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 373@@@

بقره آن را اجمالا بیان کرده و فرموده است : متاعا بالمعروف : ((هدیه ای مناسب و متعارف )) (بقره - 236) و باز در همان آیه می گوید: علی الموسع قدره و علی المقتر قدره : ((آن کس که توانائی دارد به اندازه توانائیش و آن کس که تنگدست است به اندازه خودش )).

بنابراین اگر در روایات اسلامی مواردی از قبیل خانه، خادم، لباس، و مانند آن ذکر شده بیان مصداقهائی از این کلی است که بر حسب امکانات شوهر و شؤون زن تفاوت می کند.

آخرین حکم آیه مورد بحث این است که زنان مطلقه را به طرز شایسته ای رها کنید و به صورت صحیحی از آنها جدا شوید (و سرحوهن سراحا جمیلا)

((سراح جمیل )) به معنی رها ساختن تواءم با محبت و احترام، و ترک هر گونه خشونت و ظلم و ستم و بی احترامی است، خلاصه همانگونه که در آیه 29 سوره بقره آمده است یا باید همسر را به طور شایسته نگاهداشت، و یا با نیکی و احترام رها کرد فامساک بمعروف او تسریح باحسان .

هم ادامه زوجیت باید تواءم با معیارهای انسانی باشد، و هم جدا شدن، نه اینکه هر گاه شوهر تصمیم بر جدائی گرفت هر گونه بی مهری، ظلم، بدگوئی و خشونت را در مورد همسرش مجاز بشمرد که این رفتار قطعا غیر اسلامی است .

بعضی از مفسران ((سراح جمیل )) را به معنی انجام طلاق طبق سنت اسلامی گرفته اند، و در روایتی که در تفسیر ((علی بن ابراهیم )) و ((عیون الاخبار)) آمده نیز این معنی منعکس است، ولی مسلم است که ((سراح جمیل )) محدود در این معنی نیست هر چند یکی از مصادیق روشن آن همین است بعضی دیگر از مفسران سراح جمیل را در اینجا به معنی اجازه خروج از منزل و نقل مکان دانسته اند، زیرا زن در اینجا موظف به نگاهداری عده نیست، بنابراین باید او را رها کرد که هر کجا مایل است برود.

@@تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 374@@@

ولی با توجه به اینکه تعبیر به ((سراح جمیل )) یا مانند آن در آیات دیگر قرآن حتی در مورد زنانی که باید عده نگاهدارند وارد شده معنی فوق بعید به نظر می رسد.

درباره اصل معنی ((سراح )) و ریشه لغوی آن، و اینکه چرا در اطلاقات متعارف به معنی رها ساختن به کار می رود، شرحی در ذیل آیه 28 همین سوره (احزاب ) داشتیم .

@@تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 375@@@