بسماللهالرحمنالرحیم
در مسیر انسان به سوی خدا، انسان باید از نظر روحی و جسمی متحول شود تا آمادگی ورود به عالم برتر را کسب کند. یکی از سرفصلهای این مسیر «مرگ» است. حال اگر جهت انتخابی انسان در دنیا، حرکت به سوی خداوند باشد؛ با مرگ این حرکت سرعت میگیرد.
این جاست که می توان گفت:
آن دگر گفت: ار نبودی مرگ هیچ
که نیرزیدی جهان پیچ پیچ
خرمنی بودی به دشت افراشته
مهمل و ناکوفته بگذاشته
چون برای کسی که به دنبال مقصد نهایی جان و روح است، مرگ وسیلة رفع موانع و نزدیکشدن به مقصد اصلی است و با ورود به عالم برزخ شرایط ظهور اسماء الهی به نحوهای نورانیتر از دنیا برای قلب انسان ظهور میکند.
پس از ایمان به خدا، حقیقیترین نكتهای كه انسان باید بدان دست یابد و معتقد شود، ایمان به معاد است تا در ابدیت خود بدون ذخیره نباشد. منشأ اعتقاد به معاد همان توجه به روح مجرد انسان است كه با اندك تأملی انسان متوجه میشود علاوه بر این تن، یك «روح» یا «منی» دارد كه بدون بدن، دارای وجود مستقلی است و بقاء آن به بدن بستگی ندارد که البته در بحث اثبات تجرد روح به این نکته پرداخته میشود. پس از روشنشدن تجرد روح است که انسان به فكر فرو میرود در آن حیات ابدی كه زندگی تمام نمیشود، بلكه شكل آن تغییر میكند، چگونه زیست كنم و ساز و برگ آن زندگی را چگونه فراهم آورم؟
در راستای چنین سؤالاتی است كه مسئله معاد پیش میآید و خداوند بهكمك انبیاء(ع)ما را در درست فهمیدن معاد و درست زندگیكردن در دنیا برای آبادانی قیامتِ خود یاری میكند. برنامة پیامبران(ع)باعث میشود تا انسانی را كه روزمرگیهای زندگی از یاد معاد و حیات ابدی غافل میكند، بیدار کند تا از اصلیترین بُعد زندگی خود غافل نماند.