تربیت
Tarbiat.Org

معاد؛ بازگشت به جدّی‌ترین زندگی
اصغر طاهرزاده

گـذر از بـرزخ‌ها، در دنیا

روشن شد كه ورود به برزخ و حركت در برزخ‌ها برای همه انسان‌ها چه صالح و چه ناصالح ضروری است، تا بتوان وارد قیامت شد. و تعداد اندکی از انسان‌ها هستند كه قبل از مرگِ طبیعی با عنایات خاص الهی و با مجاهدات علمی و عملی و با تحصیل انقطاع كامل از دنیا، در همین زندگی دنیوی وارد نظام برزخی شده و عوالم برزخی را پشت سر می‌گذارند و حتی نه تنها در برزخ سیر می‌كنند و از آن می‌گذرند، بلكه با مجاهداتی كه دارند و با عشق و انجذابی كه به لقاءِ وجه كریم حضرت حق دارند، از همه عوالم گذشته و به عِزّ قدس رسیده و فانی در حق گشته‌اند كه «ذلك هُوَ الْفوزُ العَظیم» این رستگاری بزرگی است.
آنچه از برزخ برای عامه، با مرگ طبیعی پیش می‌آید، برای اولیاء الهی با مرگ اختیاری قبل از مرگ پیش آمده و آنچه برای عامه مردم باطن است برای این‌ها ظاهر است. قرآن در سوره تكاثر به آن‌هایی كه غرق در كثرت طلبی‌اند خطاب می‌كند:
«اَلْهَیاكُمُ التَّكاثُر» تكاثر در دنیا و متاع آن شما انسان‌ها را از امر مهم‌تان غافل كرده است «حَتّی زُرْتُمُ الْمَقابِر» آنچنان كه به خود نمی‌آیید تا مرگ شما فرا رسد و وارد قبر شوید «كَلاّ» نه، این‌چنین نیست، غافل نباشید. «سَوْفَ تَعْلَمُون» زیرا به زودی می‌دانید این اشتغالات و غفلت‌ها، چه ضرری برای شما در پی خواهد داشت «ثُمَّ كَلاّ سَوْفَ تَعْلَمُون» باز نه، این‌چنین نباشید، این‌چنین مشغول تکاثر نباشید، زیرا كه به زودی می‌دانید که این کار غلط است. «كَلاّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقین* لَتَروُنَّ الْجَحیم» به خود بیایید و غافل نباشید كه نتیجه بدی برای شما دارد. اگر شما از مرتبه بالاتر علم و ادراك كه «علم یقین» است، برخوردار بودید مسلماً جهنم را كه صورت اُخروی این اشتغال و غفلت و تكاثر است می‌دیدید.
«ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَیْنَ الْیَقینِ» سپس بعد از مرگ با مشاهده و شهود عینی كه آن «عین‌الیقین» است، جهنم را می‌دیدید.
«ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیم» و سپس در آن روز از نعمت‌های الهی سؤال می‌شوید.
پس طبق این سوره، اگر كسی خود را از كثرات دنیا، نجات دهد و به «عین الیقین» برسد می‌تواند حقایق اُخروی را مشاهده نماید و بر همین اساس است که پیامبراسلام(ص) در معراج از همه عوالم برزخ و قیامت گذشتند تا آن‌جایی كه قرآن در سوره نجم در مورد آن حضرت می‌فرماید: «ثُمَّ دَنی فَتَدَلّی فَكانَ قابَ قَوْسینِ اَوْ اَدْنی» «سپس نزدیك شد، پس نزدیك‌تر شد تا حد و اندازه دو سر كمان» و تمام اسرار بهشت و جهنم برای او مكشوف گشت. و در واقع پیامبر(ص) به جهت شهودِ عوالم قیامت یك قیامت مجسم بودند. به گفته مولوی:
پس محمد(ص) صد قیامت بود نقد

زانكه حَلْ شد در فنااش حَلّ و عقد

زاده ثانی است احمد در جهان

صـد قیـامت بــود او انــدر عیان

و به همین جهت اگر دستورات آن حضرت را عمل نماییم علاوه بر این‌که در برزخ و قیامت از مهالك آن عالم می‌رهیم و به لقاء الهی نائل می‌گردیم؛ چون قلب مقدس آن حضرت که حامل شریعت محمدی(ص) است و بر اساس همان شریعت در برزخ و قیامت حاضر است، هرکس هم اکنون به هر اندازه که به اسلام عمل کند در برزخ و قیامت حاضر می‌شود و به عبارت دیگر هر كس بیشتر به پیامبر(ص) از نظر اعتقاد و اخلاق و اعمال نزدیك باشد، بیشتر به عوالم اُخروی نزدیك است و كتابش در عِلّیین خواهد بود و مسلّم هركس به سوی كتابش كه همان سرنوشتش باشد كشیده می‌شود، چنانچه فرمود: «كَلاّ اِنَّ كِتابَ الْاَبْرارِ لَفی عِلّیین»، بر عكسِ فجّار كه كتابشان در «سِجّین» و تنگنای قیامت است و به‌‌سوی آن کشیده می‌شوند.
امام صادق(ع) فرمودند:
«رسول اكرم(ص) نماز صبح را با مردم به جا آوردند. بعد از نماز نظرشان به جوانی افتاد كه در اثر كثرت عبادت و بیداری شب، بی‌اختیار سرش پایین می‌افتاد و رخسارش زرد و جسم او نحیف و چشمانش گود افتاده بود.
پیامبر اكرم(ص) خطاب به آن جوان فرمود: ای فلان در چه حالی؟ گفت: یا رسول‌الله در حال یقین هستم. پیامبر(ص) از گفتار جوان تعجب نمود و به او فرمود: برای هر یقینی حقیقتی و آثاری هست. حال، حقیقت و آثار یقین تو چیست؟ جوان گفت: یا رسول الله! بر اثر یقین همیشه محزونم و یقینم مرا محزون داشته و شب‌ها خواب از چشمانم ربوده و به تشنگی در روزهای گرم وادارم كرده است (حزن و خوف از عذاب و گرفتاری‌های اُخروی، و دوری از وجه حق، به قیام شب و صیام روز وادارم نموده است). نفس من به كلی از دنیا و آنچه در آن است انصراف پیدا كرده است، تا جایی كه «كَاَنَّ» گویا من عرش پروردگار را می‌بینم كه برای حساب نصب شده است و همه برای حساب قیامت محشور شده و من در میان آنان هستم و «كَاَنَّ» می‌بینم اهل بهشت را كه در بهشت متنعم هستند و با یكدیگر در صحبت و گفتگو بوده و بر مسندهای بهشتی تكیه زده‌اند. و «كَاَنَّ» می‌بینم اهل آتش را در حالی كه در آتش معذّب هستند و استغاثه می‌كنند و همین الآن «كَاَنَّ» صدای شعله‌های آتش را می‌شنوم كه به دو گوش من می‌رسد».
سخنان جوان كه به این‌جا رسید، رسول اكرم(ص) رو به مردم نموده و فرمود:
«هَذا عَبْدٌ نَوَّرَاللهُ قَلْبَهُ بِالایمان»
این جوان كسی است كه خدای متعال قلب وی را به نور ایمان منور فرموده است. سپس خطاب به آن جوان فرمود: «در حفظ حال و منزلت عبودی خود، و در قیام به لوازم آن كوشا باش ...».(132)
ملاحظه می‌كنید كه این جوان عوالم برزخ و حشر را می‌دیده و كَاَنَّ در آن عوالم بوده است، ولی چون هنوز در مرحله قبل از وفات است، كشف او « كَاَنَّ» است، یعنی كاملاً مكشوف نیست و چون وفات یافت، كشف او «اَنَّ» می‌شود، به استثنای پیامبران و امامان(ع)كه قبل از وفات و بعد از وفات برایشان یكسان است و در مقام «اَنَّ» هستند.
معلوم می‌شود که آن جوان از اصحاب یقین بوده است و تعبیر رسول خدا(ص) که از او پرسیدند: «اِنَّ لِکُلِّ یقینٍ حقیقةٌ» برای هر یقینی حقیقتی هست، حاکی از مراتب یقین است و این‌که اصحاب یقین درجاتی دارند و هر مرتبه از یقین دارای حقیقت خاص و آثار مخصوصی است و منظور از این‌که حضرت پرسیدند: «فَما حَقیقَةُ یقینُک؟» سؤال از مرتبة یقین آن جوان است و این‌که در کدام مرتبه بوده و چه آثاری بر یقین وی مترتب می‌باشد. چرا که در هر مرتبه از یقین به تناسب همان مرتبه، حقایق امور و عوالم پشت پرده مکشوف می‌گردد و آنچه برای عامة مردم بعد از مرگ و با قیامت ظاهر می‌گردد، به ظهور می‌رسد. همان‌طور که برای آن جوان عرش و حشر و حساب مکشوف گشته و همه را در عرش و در حشر و حساب می‌دیده است و ناظر حالات بهشتیان و جهنمیان بوده و این خاصیتِ حیات طیبه است که با سیر عبودی برای مؤمنین پیش می‌آید که به عوالم برزخ و حشر و حساب سیر کنند و حتی در عوالم بالاتر از آن‌ها قرار گیرند و شاهد حشر و مواقف آن باشند و لذا آن جوان بعد از مرگ، سیر برزخی به مفهومی که عامة مردم در پیش دارند نخواهد داشت، چون در همین دنیا از برزخ گذشته است که در بحث «نفخة صور» این نکته روشن می‌شود. حضرت امیرالمؤمنین(ع) در خطبه 213 به نحو بسیار زیبایی خصوصیات چنین افرادی را که در همین دنیا می‌توانند برزخ و قیامت را مشاهده نمایند، تبیین می‌فرمایند.
آری آن‌هایی كه در عوالم بالاتر از برزخ هستند، به عوالم برزخی نیز اشراف داشته و در آن‌ها نیز حضور دارند، به نحوی كه نه حضور در برزخ مانع حضور در عوالم بالاتر از برزخ می‌باشد و نه حضور در آن عوالم بالاتر مانع حضور در عوالم برزخی می‌گردد. چرا كه در عالم مجردات قاعده « حضور كاملِ تمام » جاری است، یعنی انسان در آن حالت در همة عوالم هست و در همة عوالم هم همة ابعاد وجودی‌‌اش حاضر است.(133) عمده انسانی است كه توانسته باشد خود را تا عوالم فوق برزخ سوق دهد و حضور و تمثُّل پیامبر و ائمه(ع)به هنگامی كه انسان مؤمن مُشْرِف به موت است از این‌گونه تَمَثُّل و حضور است كه می‌توانند بر بالین هر مؤمنی هنگام مرگ باشند «وَ یُمَثَّلُ لَهُ رَسول‌الله(ص) و امیرالمؤمنین و فاطمه و الحسن و الحسین و الائمة مِنْ ذُرّیَّتَهُم(ع)».(134) و مؤمن در آن حال با مشاهده حضرات معصومین(ع)و با مشاهده انوار آن‌ها كه جلوات وجه‌الله هستند، آنچنان مبتهج می‌گردد كه هیچ چیز برای او محبوب‌تر از این حالت نمی‌باشد. این اشتیاق آنچنان وجود او را فرا می‌گیرد كه به سرعت به سوی برزخ و قیامت می‌شتابد، چرا كه آن حضرات جلوه واقعی و كامل فطرت او هستند كه عمری تلاش می‌كرد در جهت آن گام بردارد و لذا از این طریق به مقصد واقعی خود دست می‌یابد و راضی می‌شود.
پیدا است كه هر كدام از مؤمنین به اندازه منزلت عبودی خود و به تناسب تبعیت و ولایت و محبت خویش نسبت به آنان، از این حضور و از آثار و بركات آن و راه گشایی‌هایی كه برایش می‌كنند، بهره‌مند خواهد شد.
قبل از آن‌که بحث برزخ را به پایان برسانیم و وارد بحث در موضوع قیامت شویم، ذکر چند نکته به شرح زیر ضروری خواهد بود: