صراط مسیری است در عالم حشر در مقابل انسان، برای رسیدن به خدا، حال یا رسیدن به اسماء رحمت الهی و یا رسیدن به اسماء غضب حضرت حق.
مسلم همة انسانها در مسیر و صراطاند، هرچند راهها متفاوت است و نتایج آن نیز گوناگون.
صراط از همان اولِ حشر شروع میشود و در امتداد مواقف و در بطن آنها قرار دارد و با آغاز حشر، هرکس در صراط خود قرار میگیرد و صراط در عالم قیامت، ظهور باطنی صراطی است که انسانها در زندگی دنیوی داشتهاند، زیرا در حقیقت انسانها در زندگی دنیوی خود صراطی یا راهی داشتهاند، یا به سوی خدا و یا به سوی غیر خدا و در قیامت باطن آن صراط بروز میکند و همة مواقف عالم حشر از اجزای صراطاند.(221)
امام صادق(ع) در توصیف صراط میفرمایند:
«مردم در طبقات مختلف از صراط عبور میکنند و صراط از مو باریکتر و از شمشیر برندهتر است. پس گروهی از صراط عبور میکنند مانند برق و کسانی از آن عبور میکنند مثل فرار اسب و دستهای از آن با شکم و دست عبور میکنند [با زحمت و کندی] و برخی با پا [به صورت عادی] عبور میکنند و گروهی با اُفت و خیز عبور میکنند، گاهی بخشی از آتش او را میگیرد و گاهی رهایش میکند».(222)
طبق این روایت؛ صراط در متن جهنم است و از آن عبور میکند. پس همه به شکلی با جهنم برخورد دارند و قرآن نیز به این موضوع اشاره دارد و میفرماید: «وَإِن مِّنكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَّقْضِیًّا»(223) هیچکس از شما نیست که وارد آن نشود و این یک قاعدة استثناناپذیر است.
روایت مذکور نشان میدهد هرکس بسته به نوع حرکتش در دنیا و چگونگی عقیده و عمل و اخلاقش، سرعت متفاوت دارد و با سوزندگی کمتر یا بیشتر همراه است. باطن قدمگذاشتن در دنیا، قدمگذاشتن بر بطن آتش است، اما کسانی چون انبیاء و اولیاء همین که به دنیا قدم گذاشتند به سرعت از آن به سوی خداوند گذشتند، ولی آنها که دلبستگیهای دنیاییشان زیاد است بر صراط خیلی کُنْد عبور میکنند.
امام خمینی(ره) میفرمایند:
«پل جهنّم از دنیا تا بهشت امتداد دارد و شما الآن در بین راه هستید و در صراط هستید.(224)... مؤمن قدرت خاموش كردن آتش جهنّم را دارد لذا در موردش فرمودهاند: «اِنَّ النّارَ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ جَزْ یَا مُؤْمِنُ فَقَدْ اَطْفَأَ نُورُك لَهَبِی»؛(225) آتش در قیامت به مؤمن میگوید: ای مؤمن! بگذر كه نور تو شعله و حرارت مرا خاموش كرده است؛ زیرا مؤمن از عقل برخوردار است، و به اندازه نور عقل بر آتش شهوت و غضبِ دنیا غلبه كرده است، ولی چون مؤمن صاحب عقل كلّی نیست و آلودگی به دنیا و دار طبیعت دارد، در هر صورت آتشی در مقابل دارد كه آن را با نور عقل خاموش میكند، ولی در مورد ائمه معصومین(ع)روایت هست كه فرمودند: «حُزْنَا وَ هِیَ خَامِدَه»؛(226) ما از آتش عبور كردیم در حالی كه خاموش و سرد بود؛ زیراكه دار طبیعت در نفوس كامله هیچگونه تصرفی ندارد، چون آنها طبیعت را هم الهی كردهاند.(227) ...نوری كه صراط را روشن میكند، نور علم و ایمان است، و چون علم و ایمان افراد در دنیا متفاوت است، نور افراد در صراط متفاوت است و نور بعضی مثل نور شمس و از بعضی مثل نور قمر است».(228)
امام خمینی(ره) در بارة دقیقبودن صراط انسانی میفرمایند:
«هر یك از موجودات را صراطی است مخصوص به خود و نور و هدایت مخصوص دارد و «الطُّرُقُ اِلَی اللهِ بِعَدَدِ اَنْفَاسِ الْخَلائِق»؛(229) به تعداد مخلوقات راه به سوی خدا هست، و چون در هر تعیّن، حجابی است ظلمانی، و در هر وجود و انیّت، حجابی است نورانی، و انسان مجمع تعیّنات و جامع وجودات است، محجوبترین موجود است نسبت به خدایتعالی، و شاید اشاره به این معنی باشد آیه كریمه: «ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ»(230) و از این جهت صراط انسانی، طولانیترین و ظلمانیترین صراطها است، و نیز چون ربّ انسان، حضرت اسمُاللهاعظم است كه ظاهر و باطن، و اوّل و آخر، و رحمت و قهر، و بالأخره اسمای متقابله نسبت به او علیالسّویٰ است، از برای انسان در منتهای سیر باید مقام برزخیت كبری - و تعادل بین اسماء متقابله- حاصل شود، از این جهت صراط او ادقّ از همه صراطها است.(231)
پس انسان از جهت عبور از حجابهای اَنانیت و انیّت و اینکه او مجمع تعینات است، محجوبترین موجود میباشد، و صراط او طولانیترین و ظلمانیترین صراطهاست و از جهت اینکه باید به مقام برزخیت کبری نایل شود، صراط او دقیقترین صراطها میباشد و به همان اندازه که در دنیا این صراط را درست طی کند در قیامت در طی صراط موفقتر خواهد بود.
و نیز در رابطه با مستقیمبودن صراط انسانی میفرمایند:
«صراط مستقیم عبارت است از رجوع هر یك از موجودات از عالم كثرت به غیبِ آن اسمی كه مصدر و مبدأ عین ثابته آن موجود است».(232) و نیز میفرمایند:
«صراط انسان از اسفل السافلین شروع میشود و به اعلیعلّیین ختم میگردد و حقتعالی به اسم جامع ربّ انسان است و بر صراط مستقیم است، چنانچه میفرماید: «اِنَّ رَبّی عَلَی صِراطٍ مُسْتَقِیم»؛ یعنی مقام و جامعیت، بدون فضل صفتی بر صفتی، و مربوب آن ذات مقدس بدین مقام نیز بر صراط مستقیم است... و دیگر موجودات و سایرین الیالله هیچ یك بر صراط مستقیم نیستند، بلكه اعوجاج دارند یا به جانب لطف و جمال یا به طرف قهر و جلال... و مؤمنین چون تابع انسان كامل هستند و به نور هدایت او سیر كنند و عقل خود را در كیفیت سیر معنوی دخالت دهند، از این جهت صراط آنها نیز مستقیم و حشر آنها با انسان كامل است».(233)
حقیقت صراط، صورت باطن ولایت است و لذا امام صادق(ع) میفرمایند: «اَلصّراطُ الْمستقیم، امیرالمؤمنین علی(ع)».(234) و یا میفرمایند: «...نَحْنُ اَبْوابُ الله وَ نَحْنُ الصّراطُ الْمستقیم...».(235) ماییم درهای ارتباط با خدا، ماییم صراط مستقیم. یا در زیارت جامعه در خطاب به آن ذوات مقدسه عرضه میداری «اَنْتُمُ السّبیلُ الْاَعْظَمُ و الصّراطُ الاَقْوَم» شمایید راه بزرگ خدا و صراط پایدار او. و نیز امام باقر(ع) در مورد آیه «وَأَنَّ هَـذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ ...»(236) (این است صراط مستقیم پس از آن پیروی کنید و به دنبال راههای پراکنده نباشید). فرمود: «علیبنابیطالب و الائمةِ مِنْ وُلْدِ فاطمه هُمْ صراطُ الله».(237)