قرآن میفرماید كه در قیامت به انسان میگویند:
«لَقَدْ كُنْتَ فی غَفْلَةٍ مِنْ هذا، فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطائَكَ فَبَصَرُكَ الْیَوْمَ حَدید».(108)
تو ای انسان از این صحنه در غفلت بودی تا اینكه ما پرده را از برابر تو برداشتیم، پس چشم تو امروز بیناتر گردیده است.
ملاحظه میكنید كه میگویند: «من هذا» یعنی «از این» در غفلت بودی، یعنی این صورت در درون تو بود ولی تو از آن غافل بودی.
و نیز قرآن میفرماید:
«یَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ اَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ اَمَداً بَعیداً وَ یُحَذِّرُكُمُ اللهُ نَفْسَهُ وَ اللهُ رَئُوفٌ بِالْعِباد».(109)
روزی كه هركسی هركار خیری انجام داده، نزد خود مییابد و نیز هر كار بدی را، و آرزو میكند كه ای كاش بین او و بین كار بد او فاصله زیادی بود، و خدای متعال شما را از غضب خود و از عقاب خود میترساند و او به بندگانش رئوف است.
طبق آیه فوق همه انسانها در روز قیامت، عمل خود را حاضر میبینند و خودِ عمل را مییابند، چه عمل خوب و چه عمل بد، و آن كس كه دارای عمل بد است آرزو میكند كه ای كاش بین او و بین كار بد او فاصله زیادی بود. این نشان میدهد كه انسان با صورت دنیوی عملِ بد روبهرو نمیشود و گرنه آرزوی دوری از آن را نداشت، بلكه باطن عمل بد است كه آزار دهنده است و انسان میخواهد از آن فرار كند.
مانند ستوران در وقت آب خوردن
چونعکسخویش دیدیم، ازخویشتنرمیدیم
آری هر عملی یك صورت دنیایی دارد که در دنیا با آن روبهروییم و یک «صورت برزخی» دارد كه در برزخ با آن روبهرو میشویم و یك «صورت قیامتی» که در قیامت با آن روبهرو میشویم. چنانچه امیرالمؤمنین(ع) فرمودند:
«چون متوفّی با صورت برزخیِ مال و فرزند و عمل خود روبهرو شد و مال به او گفت: من كفن تو را تأمین میكنم، و صورت برزخی فرزند گفت: من تو را به قبرت میرسانم، عمل میگوید:«اَنَا قَرینُكَ فی قَبْرِكَ وَ یَوْمَ حَشْرِكَ حَتّی اُعْرِضَ اَنَا وَ اَنْتَ عَلی رَبِّك»(110) من با تو در قبر هستم و همچنین در روز حشر با تو میباشم تا هم من و هم تو به پروردگارت عرضه شویم».
یعنی عمل انسان در هر مرحلهای با صورت خاصی كه متناسب با همان مرحله است متمثل میگردد و به همین جهت هم حشر و برزخ متفاوت است. در روایت داریم كه وقتی عمل صالح انسان مؤمن برای او متمثل میشود، از او میپرسد تو كیستی؟ و او در جواب میگوید: «اَنَا عَمَلُكَ الصّالِح»(111) من عمل صالح توام. یعنی انسان در برخورد اول با صورت باطنی عمل صالح خود ناآشنا است و آن را نمیشناسد و تعجب میكند كه چگونه عمل صالح او به صورت یك ملك در آمده و همراه و یار غمخوار او شده است. و به همین جهت مولوی به ما تذكر میدهد كه نباید انتظار داشت عمل و جزای آن به یك شكل باشد.
لیك نبود فعل، همــرنگ جـزا
هیچ خدمت نیست همرنگ عطا
بنابراین ما در برزخ و قیامت با باطن عمل و حقیقت خود روبهرو میشویم، آن باطن و حقیقتی که در اثر انجام عمل دنیایی در درون نفس ما ایجاد شده است و ما به قصد رسیدن به آن حالت روحی به آن عمل دست زدیم.