روح انسان بعد از مرگ و به مجرد انقطاع از دنیا و از بدن مادی، خود را با بدن برزخی و قالب مثالی مییابد، در حالی که در دنیا بدن مادی مانع ظهور این بدن بود. در حقیقت میتوان گفت كه بدن مثالی، تَمَثُّل روح است كه تعلق روح به بدن مادی مانع بود كه آن ظاهر گردد. مثل اینكه ما در خواب وقتی بدن مادی را رها میكنیم با یك بدن دیگری روبهرو میشویم. در عینی كه بدن ماست، خصوصیات بدن مادی را ندارد، البته بدن برزخی نسبت به بدنی كه ما در خواب داریم تفاوتهایی دارد، چرا كه مرتبه وجودی برزخ، مرتبه بالاتری است و لذا بدن مربوط به آن عالم هم خصوصیات خاص خود را دارد. در روایات هم داریم كه در نشئه برزخ، افراد در بدنی هستند شبیه بدن دنیایی «فی قالبٍ كقالِبِه»(72) و انسانها در آنجا دارای یك زندگی فعّال میباشند.
انسانهای معمولی و متوسط، یعنی كسانی كه در زندگی دنیوی موفق به تجرید خود و انقطاع از دنیا نشدهاند و تعلق به خوشیهای دنیایی در وجودشان حاكم است، با ورود به برزخ نهتنها با یك نظام ناشناخته مواجه میشوند، بلكه با از دست دادن مأنوسات دنیوی در وحشت میافتند و با فقدان آن چیزهایی كه تنهایی خود را با آنها جبران میكردند و ارزش و موجودیت خود را با آنها و در آنها میدیدند، در فشار قرار میگیرند، یك وضعیت معلقِ توأم با وحشت و غربت برای آنها پیش میآید. مثل این است كه از همه جا خطرات به آنها هجوم نموده و موجودیتشان را تهدید میكند، در حالتی قرار میگیرند که خود را در اختیار ندارند و گویا خود را از دست میدهند در حالی که از دست هم نمیدهند. چنین فشارهایی در قبر و برزخ سراغ آنها میآید و هركس به اندازه تعلقی كه به دنیا دارد در چنین فشاری است و هركس به اندازه اُنسی كه با عالم غیب و قیامت دارد در انتقال به عالم برزخ و با روبهروشدن با آن عالم، در فشار كمتری است، هر چند اكثراً كم یا زیاد دارای این فشار هستند.