با مرگ و كنار رفتن حجاب دنیا، آنچه در باطن بود، ظاهر میشود و صورت برزخی عقاید و اخلاق و اعمال ما ظاهر میگردد و لذا در واقع عالم برزخ، شروع بیداری انسان است نسبت به خود و حقیقتاً تا در دنیا بوده، در خواب بهسر میبرده و در رؤیایی با خیالات دنیایی، نسبت به چیزهایی خوشحال و نسبت به چیزهایی ناراحت بوده كه همه و همه یك خواب طولانی به حساب میآید، همانطور که انسان هنگام خواب از همه نظام دنیوی كه در كنارش است غافل است، انسان هم در دنیا نسبت به نظام برزخی كه باطن همین دنیاست غافل است، و چون مُرد بیدار میشود چنانچه قرآن در مورد اهل دنیا میفرماید:
«یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیوةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الاخِرَةِ هُمْ غافِلُون»(95)
آنها فقط به ظاهر زندگی دنیایی علم دارند و از آخرت خود غافلاند.
انسان در برزخ؛ ابتدا از باطن حیات دنیاییاش آگاه میشود و سپس همان باطن، حكم ظاهر را پیدا میكند و در سیر خود به باطنِ حیات برزخی میرسد و این سیر ادامه مییابد تا به حقیقت عقاید و اخلاق و اعمال خود در قیامت برسد، آن هم پس از حشر و حساب و میزان. بنابراین نه تنها حیات دنیوی نسبت به حیات برزخی همانند خواب خواهد بود، بلكه حیات برزخی هم نسبت به حیاتی كه در حشر است مانند خواب است و پس از برزخ، در حشر در واقع از خواب برزخی بیدار میشویم تا آنجا كه قرآن میفرماید: «وَ اِنَّ اِلی رَبِّكَ الْمُنْتَهی» یعنی و به سوی پروردگارت، انتهای كار است. و یا میفرماید: «وَ اِلَیْهِ الرُّجْعی» و به سوی خدا است برگشت هركس، حال چه مؤمن و چه كافر؛ و چون كفار در برزخ متوجه میشوند كه سیرشان به سوی قیامت منجر به عذاب الهی خواهد شد. به گفته امام صادق(ع) به پروردگارشان میگویند:
«پروردگارا ! قیامت را برای ما پیش نیاور و آنچه را به ما وعده دادهای برآورده نكن ».(96)
چون میدانند هر چه جلو میروند و به عالم حقیقت و نور نزدیك میشوند، آلودگی آنها بیشتر عیان میگردد و فشار ناشی از آن، عمیقتر میگردد. میبینند كه چگونه آلودگیهایشان مانع سیر به عوالم نوری میگردد، كه اگر نبود این آلودگیها، هم این عذابها را نداشتند و هم در آن عوالم، پاك و طیب در طریق لقای الهی بودند و این حسرت، خود عذابی است مضاعف كه خود را به دور از منزلهای اُنس با حق میبینند و آلودگیهای دوری از شریعت، مانع رسیدن به آن مقامات است.
كسانی كه در حیات دنیوی،در طریق ایمان و توحید، یعنی در طریق الیالله بودهاند، و به معنی صحیح كلمه جدیّت داشتهاند و همّت آنان بر تثبیت ایمان بوده و صادقانه و مخلصانه سعی در اطاعت حق و جلب رضوان او داشتهاند و در این راه، راسخ و ثابت گردیدهاند، در حقیقت مجذوب بهسوی حضرت حق شده و انجذاب خاصی در ذات و دل و جان آنان وجود دارد. همین انجذاب به سوی حق كه روح و جان ایمان است, در این مرحله به فریاد آنها میرسد و آنها را از بند آلودگیها كه مانع سیر به حق است میرهاند.