تربیت
Tarbiat.Org

معاد؛ بازگشت به جدّی‌ترین زندگی
اصغر طاهرزاده

اهمیت یاد اموات

گرچه قبر حقیقی انسان، عالم برزخ اوست که در آن‌جا متنعم و یا معذب است، اما اخبار زیادی که از پیشوایان اسلام رسیده دلالت بر این دارد که عُلقة مادی عالم ارواح به‌طور کامل از افراد در دنیا قطع نمی‌گردد و آنان از دیدار بازماندگان و زندگان که بر سر قبرهایشان می‌روند، بی‌خبر نیستند(135) و دعا یا نفرین و لعنت زندگان - در صورت استحقاق - بدانان می‌رسد و از اثرات آن، ارواح در رفاه و یا سختی و ناگواری بیشتری قرار می‌گیرند. در قرآن موضوع نماز بر میت و دعا بر سر قبر آنان صراحتاً بیان شده است، چنان‌كه خداوند در مورد اهل كفر و نفاق به حضرت رسول‌اكرم(ص) چنین خطاب می‌فرماید:
«وَ لا تُصَلِّ عَلی اَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ اَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلی قَبْرِهِ، اِنَّهُمْ کَفَروا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَ ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُونَ»(136)
ای پیامبر! هرگز بر احدی از آنان نماز مگزار و بر سر قبرشان مَایست، كه آن‌ها به خدا و رسولش كافر شدند و در حال فسق و بدكاری مردند.
بنابراین توقف و ایستادن بر سر قبر مردگان و دعاكردن در حق آنها قطعاً اثرات مثبت و خیری برای آنان دارد و آیة فوق نشان می‌دهد كه به جهت آثار مثبتی که دارد، پیامبراكرم(ص) بر جنازه‌های مؤمنین نماز می‌خوانده‌اند و بركنار قبرشان ایستاده و برای آن‌ها دعا می‌كرده‌اند.(137) در تعالیم پیشوایان اسلام نیز توصیه‌های زیادی به دعای خیر در حق اموات شده است، چنان‌كه حضرت رسول‌اكرم(ص) فرموده‌اند:
«لا تَذْكُرُوا اَمْواتِكُمْ اِلاّ بِخَیْرٍ فَاِنَّهُمْ اِنْ یَكُونُوا مِنْ اَهْلِ الْجَنَّةِ تَأثِمُوا وَ اِنْ یَكُونُوا مِنْ اَهْلِ النّارِ فَحَسْبُهُمْ ما هُمْ فیهِ».(138)
مردگانِ خود را جز به نیكی یاد مكنید، زیرا - در غیر این صورت - اگر از اهل بهشت باشند، شما مرتكب گناه شده‌اید و اگر از اهل آتش باشند، پس آنان را در آنچه هستند بس است!
از سوی دیگر مردگان نیز به بازماندگان خود و زندگی علاقه و توجه دارند. چنان‌که در مباحث قبلی ملاحظه شد که ارواح مؤمنین در برزخ از بازماندگان خود و احوال افراد جویا می‌شوند. هم‌چنین مطابق آیاتی که گذشت شهدای راه حق در انتظار دریافت بشارتِ الحاق شهداء و مؤمنین به جرگة خود هستند.(139)
هم‌چنین در احادیث بسیاری از پیشوایان اسلام موضوع دیدار مردگان از خانواده‌هایشان وارد شده است؛ امام‌صادق(ع) فرموده‌اند: «بنا به منزلتی كه مؤمن در نزد خدا دارد، هر هفته، هرماه و یا هر سال یك‌بار از خانوادة خود دیدار می‌كند... و هرگاه آنان را در خیر و خوبی ببیند، در شادی و سرور می‌شود و هرگاه آنان را در سختی و حاجتی ببیند، غمگین و اندوهناك گردد».(140)
تردیدی نیست كه شادی و سرور ارواح و یا برعكس، غم و اندوه آنان در آگاهی از وضع بازماندگان خود، ناشی از ادراك واقعیت امور و معرفت سرشار آنان در آن جهان، نسبت به موهبت‌ها و فرصت‌های بی‌نظیر زندگی دنیوی است كه زمینة مناسبی برای برگرفتن ره‌توشة آینده می‌باشد، لذا وقتی كه بازماندگان را در غفلت از این حقیقت و سستی در انجام اعمال صالح و پسندیده می‌یابند، به‌شدت اندوهناك می‌گردند. در روایات دیگری آمده كه ارواح كافران نیز از بازماندگان خود دیدار می‌كنند و اگر آنان را در حال انجام اعمال صالح ببینند بر آنان غبطه می‌خورند.(141)
برای توجه به این حقایق است كه یاد مرگ و دیدار اهل قبور را پیشوایان معصوم دین، یكی از عوامل مهم تنبّه و پاره‌كردن پرده‌های غفلت برشمرده و آن را جزو وسایل تربیت انسان قرار داده‌اند. چه، انسان اگر عاقبت امور را در نظر گیرد و توجهی به مسؤلیت‌های خود در پیشگاه خداوند نماید، دست از هوی و هوس و آمال و آرزوهای محقر و ناپایدار دنیوی كشیده و یكسره خود را معطوف به رشد و پرورش استعدادهای عالیة خود از طریق انجام وظایف و تكالیف الهی می‌نماید و ذره‌ای غفلت را در از دست‌دادن فرصت‌ها و عمر گرانمایة خود روا نمی‌دارد. چنان‌كه وقتی از حضرت رسول(ص) سؤال می‌كنند كه زیرك‌ترین و هوشیارترین اهل ایمان، چه كسانی هستند؟ می‌فرمایند:
«اَكْثَرُهُمْ ذِكْراً لِلْمَوتِ وَ اَشَدُّهُمْ اِسْتِعْداداً لَهُ»(142)
آنان كه بیش از همه به یاد مرگ هستند و بیشترین آمادگی را برای آن دارا می‌باشند.
بدین علت توصیه‌های فراوانی برای دیدار اموات و زیارت اهل قبور شده تا یاد مرگ و زندگی جاوید در لابلای اشتغالات زندگی این جهانی، فراموش نشود.
حضرت رسول‌اكرم(ص) در این مورد فرموده‌اند:
«زُورُوا مَوْتاكُمْ فَسَلِّمُوا عَلَیْهِمْ فَاِنَّ لَكُمْ فیهِ عِبْرَةٌ»(143)
به دیدار و زیارت مردگان خود بروید و بر آن‌ها درود فرستید كه همانا در این دیدار برای شما عبرتی است.
حضرت علی(ع) در نهج‌البلاغه این پند و عبرت از دیدار مردگان را چنین توصیف می‌فرمایند:
«...آنان زودتر به سرنوشتی كه برای همه یكسان معین شده است رسیدند، و پیش‌تر به آبشخوری كه هركس خواه و ناخواه باید به آن‌جا فرود آید، فرود آمدند. آری، روزگاری آن‌ها پایگاه‌های بلند و سواران گرانمایه و ارجمند و رعیت‌های علاقه‌مند داشتند، ولی سرانجام راه برزخ را پیش گرفتند و ناگزیر در آن گام گذاشتند. زمین بر آن‌ها چیره گشت و خاك، گوشتشان را خورد و خونشان را آشامید و در شكاف‌های گورها به صورت جماد در آمدند و هیچ‌كس بر حالشان نه گریست و نه نالید. دیگر چیزی آن‌ها را به بیم و هراس نمی‌اندازد، و پیشامدهای ناگوار اندوهگین‌شان نمی‌سازد! به زلزله اهمیت نمی‌دهند و به غرش آسمان وقعی نمی‌نهند! غایبند ولی كسی چشم براهشان نیست، و حاضرند اما انجمن‌ها از وجودشان خالی است. گرد هم بودند و پراكنده گشتند، با خویشان و نزدیكان الفت داشتند و ناگهان آن‌ها را گذاشتند و درگذشتند. علت این‌كه دیگر خبری از ایشان نمی‌رسد و دیارشان را خاموشی جانكاهی فراگرفته است، درازی مدت و دوری مکانشان نیست، بلكه جامی به آن‌ها داده شده كه با نوشیدن آن یك‌باره زبانشان لال و گوششان كر و همة حركاتشان به سكون مبدل گشته است.
پس در وصف حالشان باید گفت: به خاك افتادگانی هستند خفته، و همسایگانی با هم انس نگرفته، و دوستانی به دیدن یكدیگر نرفته؛ كه رشتة آشنایی آنها پوسیده، و پیوند برادری میانشان بریده است. با این‌كه همه گِرد هم آمده‌اند، اما تنها هستند، و با وجود دوستی و نزدیكی اكنون از یكدیگر دورند، نه شب وعدة دیدارِ صبح، و نه روز قرار بازدید شب را می‌گذراند. راه آخرت - چه در روز آن را پیموده باشند چه در شب- برایشان بی‌پایان شد! خطرهای سرای آن‌جا را بیمناك‌تر از آنچه می‌پنداشتند یافتند، و پاداش یا كیفرشان را بیش از اندازه‌ای كه گمان می‌كردند، دیدند. هر یك از دو مقصد - بهشت یا دوزخ- آن‌ها را روی چگونگی پندار و گفتار و كردارشان در دنیا، به‌سوی خود كشیدند و آن‌ها هم خواه‌ناخواه به آنچه در انتظارشان بود شتافته، مزة امید و یا ترس را چشیدند. و چنانچه می‌توانستند هم سخن بگویند هرآینه از توصیف چیزهایی كه دیده و یا دریافته بودند، برنمی‌آمدند. اگرچه آثارشان ناپدید شده و اخبارشان دیگر نمی‌رسد، ولی دیده‌های عبرت‌پذیر صاحبدلان آنان را می‌بینند، و گوش‌هایِ مردم روشن‌ضمیر زبان حال آن‌ها را می‌شنوند كه می‌گویند: «دیگر آن چهره‌های زیبا و خندان، زشت گشت و پلاسید، و اندام‌های نرم و فریبا از هم گسست و پوسید. جامه‌های كهنه و پاره پوشیدیم و از فشار گور به تنگ آمدیم. ترس و هراس از هرسو به ما دست داد، و سقف و دیوارهای ظلمتكده بر سر و رویمان فرو افتاد. شادابی از پیكرمان رخت بربست، و كفتار مرگ گوشت تنمان را به دندان خَست، و اقامتمان در خانه‌های وحشت به درازا كشید، و دیدگانمان برای رهایی از این گرفتگی و تنگنا، راهی ندید...»(144)
با توجه به‌اثرات مثبت و سازندة حضور بر سر قبر مؤمنین، هم نسبت به خود شخص و هم نسبت به اموات است كه فرموده‌اند به قبرستان بروید(145) زیرا «قبرستان معلم است، از اموات عبرت بگیرید، بدانید كه روزی هم شما در قبر خواهید بود، دنیای فانی را محكم نگیرید، دنیای فانی مزرعة آخرت است. سعی كنید طوری زراعت كنید كه ثمر نیكو بدهد، به دنیای باقی بیندیشید كه آن‌جا مهم است.»
علاوه برآن، رفتن به قبرستان زمینة ادراک برزخی و حضور در برزخ را در همین دنیا برای انسان فراهم می‌کند، به شرطی که با روحی آرام و آمادگی قبلی به قبرستان برویم. در کیفیت زیارت اهل قبور فرموده‌اند:
«چون ‌قصد زیارت ‌قبور مؤمنان‌ را داری، ‌سزاوار است‌كه ‌در روز پنجشنبه ‌باشد؛ و اگر نه ‌در هر وقتی‌كه ‌بخواهی ‌مطلوب ‌و مرغوب ‌است‌. و طریق ‌زیارت ‌این ‌است ‌كه ‌رو به ‌قبله ‌بنمائی ‌و دست‌ خود را بر قبر گذاری ‌و بگوئی‌:
«اللَهُمَّ ارْحَمْ غُرْبَتَهُ، وَصِلْ وَحْدَتَهُ، وَ ءَانِسْ وَحْشَتَهُ، وَ ءَامِنْ رَوْعَتَهُ، وَأَسْكِنْ إلَیْهِ مِنْ رَحْمَتِكَ رَحْمَةً یَسْتَغْنِی ‌بِهَا عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِوَاكَ، وَ أَلْحِقْهُ بِمَنْ كَانَ یَتَوَلاَّهُ ؛ ثُمَّ اقْرَأْ إِنا أَنزَلْنَاهُ فِی‌لَیْلَةِ الْقَدْرِ، سَبْعَ مَرَّاتٍ».(146)
«بار پروردگارا! بر غربت‌ او ترحّم‌ نما، و تنهائی‌ او را به‌ مقام‌ جمع‌ خودت‌ ارتباط‌ بده‌، و موجبات‌ انس‌ را بر وحشت‌ او قرار بده‌، و ترس‌ او را تبدیل‌ به‌ ایمنی‌ بگردان‌، و از رحمت‌ خود برای‌ او رحمتی‌ فرست‌ كه‌ از رحمت‌ غیر تو بی‌نیاز گردد، و او را به‌ كسی‌ كه‌ او را دوست‌ دارد و در تحت‌ ولایت‌ اوست‌ ملحق‌ گردان‌. و سپس‌ سورة‌ مباركة‌ قدر را هفت‌بار بخوان‌.»