ملاحظه میفرمائید که امکان سیر انسانِ کامل در قوس صعود تا مرتبهی محدودی همراه با ملائکه خواهد بود، پس از آن شرایطی فراهم میشود که آن همراهی تبدیل میشود به تَقَدّم پیامبر خدا(ص) بر جبرائیل که آن مرحله، مرحلهی ظهور غلبهی جنبهی حقیقت محمدی(ص) بر نفس ناطقهی آن حضرت است. چون هر انسانی وجوهی دارد، نبی الله هم از وجهی مثل بقیهی انسانها از مادر زاییده شدهاند و مثل همهی انسانها یک جسم و یک روح دارند، در عین این که حقیقتی دارند فوق همه عالم و آدم. جسمشان در عین این که جسم است ولی چون متأثر از نور مقدس حقیقت محمدی است با نورانیت خاص همراه است. همینطور که نفس ناطقهی حضرت طبق قاعدهی «اَلنَفسُ جِسْمانِیة الْحُدُوث وَ روحانِیة البقا» به عنوان شخص خاص از مادرشان شروع شده است.
اینکه شنیدهاید در عهد اَلَسْت همه به ربوبیت خداوند اقرار کردند مربوط به وجود علمی افراد در علم خداوند است. هرکس به اعتبار انسانیتش در آن عالم اقرار به ربوبیت خداوند نموده است. هرکس قبل از اینکه به وجود بیاید در علم خدا بوده و اینکه در چه سالی در کجا به دنیا میآید همه معلوم بوده ولی آن وجود، وجود علمی است. این شخص قبل از بهوجودآمدن در رحم مادر به عنوان یک موجود، در هیچ جا نبوده، در علم خدا بوده و چون علم خدا انفعالی نیست و فعلی است لازم نمیآید که چیزی باشد تا خدا از آن آگاهی بیابد، همین که خدا هست امکان بودن هر چیزی، یعنی جنبهی امکانی آن چیز، در علم خدا هست ولی به عنوان شخصِ خاص از رحم مادرش همراه با جسمش شروع میشود. رسول خدا(ص) از جهت جسمانیةالحدوث بودنِ نفسشان، نفس ناطقه دارند و مثل بقیهی انسانها عبادت میکنند تا آن نفس را عابد و بنده نگه دارند ولی وجه و جنبهی دیگری دارند به عنوان حقیقت نوری که آن فوق ملائکه است و ائمه(ع) نیز از جهت نفس ناطقهشان از مادرشان متولد میشوند و وجودشان در عالمِ جسم با حضور در رحم مادرشان شروع میگردد و از طرف دیگر حقیقتی فوق نفس ناطقه دارند. آن وقتی که در دنیا در اوج بندگی، عبادات طاقتفرسا دارند، جنبهی نفس ناطقهشان را با حقیقت خود متحد نگه میدارند ولی آن وقتی که مقدم از جبرائیل قرار میگیرند، شرایط ظهور جنبهی حقیقتشان است که فوق جبرائیل است.
رسول خدا(ص) در آن مرحله نیز انتظار دارند حضرت جبرائیل جلو بروند، تا نفس ناطقهی خود را با مدد جبرائیل جلو ببرند. به همان اعتبار که جبرائیل بر حضرت وَحی میکرد، ولی در آن مقامِ معراجی بنا است حقیقت محمدی(ص) ظاهر شود که مقام فوق جبرائیل و مقام برزخیت کبری است.(90) به گفتهی محیالدین بن عربی و قیصری، مقام نبی اکرم(ص)، مقام اعتدال و حاکمیت بر تمام عالم غیب و شهود است چون وقتی اولین مخلوق خداوند انسانی است که جلوهی جامع اسم الله است، پس حتما آن حقیقت، فوق جبرائیل و میکاییل و هر ملک مقربی میباشد. منتها در معراج باید این حقیقت برای شخص نبی اکرم(ص) ظهور کند تا از این جهت جایگاه تکوینی و تشریعی حضرت به اتحاد خاصی تحقق یابد و پیامبر خدا(ص) در مسیر رسیدن به حقایق عالیتر وجود خود، در باطنیترین مراتب هستی حاضر شوند. جبرائیل یک ملک مقرب است مثل بقیهی ملائکه که کمک میکند تا انسان به مبادی عالم غیب متصل شود و به باطنیترین ابعاد خودش برگردد، از این جهت خُدّام انسانهایی هستند که نظر به مقام جامعیت اسماء یعنی انسانهای کامل دارند.