تربیت
Tarbiat.Org

امام و مقام تعلیم به ملائکه
اصغر طاهرزاده

جلسه‌ی چهارم ـ برتری مقام پیامبر(ص) از ملائکه‌ی مقرب

بسم الله الرّحمن الرّحیم
هرکس وظیفه دارد امام خود را بشناسد آن‌هم آن‌طور که خود امامان خود را معرفی می‌کنند، به‌خصوص که آن‌ها ادعاهایی دارند که اگر درست شناخته نشوند پذیرفتن آن‌ ادعاها بسیار برای بشر سنگین است تا آن‌جا که ممکن است کار به کینه‌ورزی نسبت به ائمه(ع) کشیده شود. نمونه‌ی آن کینه‌ورزی را در برخورد امویان در کربلا با حضرت سیدالشهداء(ع) ملاحظه می‌کنید. امام حسین(ع) مثل عبدالله بن زبیر مستقیماً محلی را به عنوان پایگاهِ مقابله با یزید قرار ندادند، مردم کوفه حضرت را دعوت کردند حضرت هم به سوی آن‌ها حرکت نمودند. بعد هم که حرّ مانع حرکت حضرت شد، فرمودند اگر نمی‌خواهید برمی‌گردم.(33)
نهضت حضرت یک نهضت نرم با شعار امر به معروف و نهی از منکر و برگشت به سیره‌ی رسول خدا(ص) بود، با این‌همه بسیار عجیب است که با حضرت آنچنان خشن مقابله می‌کنند و در نهایت هم ایشان را شهید می‌نمایند با این‌که ساز و برگ حضرت سیدالشهداء(ع) ساز و برگ نظامی نبود. اگر موضوع را به خوبی کالبد شکافی و روان‌کاوی کنیم روشن می‌شود امویان در عین اقرار به کمالات حضرت از ادعای قدسی‌بودن ایشان ناراحت بودند. وقتی سنان سر حضرت را نزد عبیدالله آورد، ‌گفت: بهترین جایزه‌هایت را به من بده و رکابم را از طلا و نقره پُر کن چون سر کسی را آوردم که بهترین پدر و مادر را داشت. عبیدالله از این حرف ناراحت شد و دستور داد او را کشتند و گفت اگر می‌دانستی بهترین فرد است چرا او را کشتی.(34) این‌ها همه نشان می‌دهد که حزب اموی نسبت به اهل‌البیت(ع) کینه داشتند و این کینه به جهت آن بود که نمی‌توانستند ادعاهای قدسی‌بودن آن‌ها را تحمل کنند و کینه بر اهل‌البیت(ع) به‌خصوص علی(ع) را در بین مردم اشاعه می‌دادند تا آن‌جایی که وقتی حضرت سیدالشهداء(ع) از سپاهیان عمر سعد پرسیدند به چه جرمی مجهز شده‌اید که مرا به قتل برسانید؟ جواب دادند: «بُغْضاً لِأبیک» به جهت کینه‌ای که از پدرت داریم.