حضرت صادق(ع) فرمودند: «النَّاسُ یَمُرُّونَ عَلَى الصِّرَاطِ طَبَقَاتٍ وَ الصِّرَاطُ أَدَقُّ مِنَ الشَّعْرِ وَ أَحَدُّ مِنَ السَّیْفِ فَمِنْهُمْ مَنْ یَمُرُّ مِثْلَ الْبَرْقِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمُرُّ مِثْلَ عَدْوِ الْفَرَسِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمُرُّ حَبْواً وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمُرُّ مُتَعَلِّقاً قَدْ تَأْخُذُ النَّارُ مِنْهُ شَیْئاً وَ تَتْرُكُ شَیْئا»(109) مردم بر صراط با طبقات مختلف میگذرند، صراطی که از مو باریک تر و از شمشیر برندهتر است، بعضی چون برق از آن میگذرند و برخی چون اسب تندرو و بعضی بر سر و دست و بعضی چون پیاده و برخی بر آن آویزان باشند و آتش مقداری از آنها را گرفته و مقداری از آنها را رها میکند. آنهایی که به کندی از صراط میگذرند به جهت آن است که از نظر عقیدتی و اخلاقی ضعفهایی با خود دارند، هر چقدر میخواهند به سرعت به سوی الله بروند نمیتوانند، برعکسِ آنهایی که به جهت اخلاق فاضله و عقاید پاک، شوق الی الله در جانشان شعلهور است و همان عقاید و اخلاق آنها را به سرعت جلو میبرد. کسی که میخواهد به بهشت برگردد باید الهی شود، برای اینکه الهی باشد باید ظلمتی که مانع تجلی نور الله است با خود نداشته باشد و مصداق کامل چنین شخصیتی حضرت محمد(ص) است که بهشت را بالاصالة برای آن حضرت آفریدهاند و به تبع برای پیروان آن حضرت.
کسی که در توحید ضعیف باشد آن قدر بر صراط میماند و آتش قیامتی ضعفهای او را میسوزاند تا نقصهایش برطرف شود و بتواند به نور توحید جلو برود. بعضیها باید سال ها در برزخ بمانند تا آمادهی شنیدن یک نکتهی توحیدی شوند. مثلاً کسی که اهل مقایسه است و حقیقت افراد را نمیبیند و فقط مقایسه میکند، نمیتواند به سوی بهشت که حقیقت همهی حقایق است سیر کند(110) سالها باید در برزخ بماند و آزاد از مقایسههای دنیایی به سر ببرد تا آمادهی حرکت شود و نظرش به حق برگردد و نسبت خود را فقط با حق مشخص کند و نه با غیر حق که ظلمت است. در عالم برزخ در ظلمت میماند تا آرامآرام مقایسهها از صفحهی ذهنش پاک شود، حساب کنید چقدر باید در برزخ بماند تا مقایسهها از ذهنش پاک شود و نسبت او به الله ظهور کند. چون هر نسبتی به جز نسبت انسان با خدا نسبتهای پوچ و ظلمانی است و واقعیتی ندارد مگر آن که به حق برگردد و برای آن که به حق برگردد باید به شریعت محمدی(ص) رجوع نماید و به همین جهت خداوند به حضرت محمد(ص) فرمود: بهشت را فقط برای تو و کسانی که از تو پیروی میکنند خلق کردم و همهی انبیا به تبع نبوت محمدی(ص) در این وادی قرار میگیرند. زیرا بهشت یعنی محل تجلی کاملترین اسماء الهی و کاملترین اسماء الهی در جان کاملترین انسانهای کامل یعنی حضرت محمد(ص) قرار دارد که تعیّن توحید کامل در عالم مخلوقات میباشد و لذا کامل ترین رجوع به سوی حق چه در دنیا با معراج و چه در قیامت و از طریق بهشتی که خداوند برای او خلق کرده، اسلام حضرت محمد(ص) است.
همهی انبیاء متوجه چنین مسئلهای میباشند به طوری که حضرت ابراهیم(ع) نیز از خدا تقاضا میکنند: «رَبِّ هَبْ لِی حُكْمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ»(111) خداوندا در عین این که به من حکمت را عطا میکنی به صالحین ملحقم گردان. و این میرساند که صالحینی در عالم هستند که آن حضرت تقاضای الحاق به آنها را دارند. یا از حضرت باقر(ع) نقل شده که حضرت موسی(ع) در سِفر(112) اول نگاه کرد و آنچه را به قائم آل محمد داده میشود دید. عرض کرد؛ «پروردگارا مرا قائم آل محمد قرار بده». پیام آمد: «او از نسل احمد است»، آنگاه موسی(ع) در سِفر دوم نظر انداخت و درست همان چیزی را که در سفر اول دیده بود در آن نیز همان را یافت و همان درخواست را کرد و همان جواب را شنید، سپس سِفر سوم نیز همان را دید و همان را گفت و همان را شنید».(113)ملاحظه می فرمایید که همه انبیاء به جهت نهایت محبتی که به خدا دارند، تمایل دارند که زیباترین سنن الهی و حقایق عالم الوهی از طریق آن ها ظهور کند تا از آن طریق کامل ترین شکل ظهور حق به وسیله آن ها انجام گیرد.
خداوند به حقیقت آخرین پیامبرش ما را متذکر توحیدی بگرداند که عامل کاملترین قرب به پیشگاهش باشد.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»