تربیت
Tarbiat.Org

امام و مقام تعلیم به ملائکه
اصغر طاهرزاده

چگونگی بهشت پیروان رسول خدا(ص)

حضرت می‌فرمایند: خداوند دستور فرمود: «وَ عَلَیَّ فَتَوَکَّل» بر من توکل کن. لذا جان حضرت تا آخر عمر سرمست این دستور است. خداوند در ادامه فرمود: تو نور من در بین بندگانم هستی و فرستاده و حجت من در بین مخلوقاتم می‌باشی. وقتی می‌فرماید: ای پیامبر تو نور من در بین بندگان هستی خبر می‌دهد که اگر بندگان من نور من را بخواهند باید به تو متصل بشوند. اولین شرطِ اتصال به نور خدا آن است که انسان کبر نداشته باشد، آدم متکبر حتماً دروغ می‌گوید، زیرا در عالم وجود هیچ‌کس در شرایط طبیعی بالاتر از دیگری نیست، وقتی انسان متکبر می‌خواهد خود را بالاتر از بقیه بداند، یک کار غیر واقعی باید انجام دهد لذا یا باید دروغ بگوید و یا اعمالی انجام دهد که بیرون از واقعیت است به طوری که ظاهرش می‌شود دروغ. اگر کسی نور صدق خواست باید به سوی تواضع و بندگی قدم بزند، در آن حالت است که نور به سراغش می‌آید. اگر کسی نور محمد(ص) را بخواهد که جامع همه‌ی انوار الهی است، در واقع نور خدا را خواسته است، اگر کسی نور خدا را بخواهد باید از طریق شریعت الهی به نور رسول خدا(ص) نزدیک شود، به همین جهت فرمود: تو فرستاده‌ی من به سوی خلقم هستی.
در ادامه فرمود: بهشت من برای تو و برای کسی است که از تو پیروی کند و آتش من برای کسی است که با تو مخالفت نماید. می‌فرمایند: من بهشتم را برای تو و برای آنهایی گذاشتم که از تو تبعیت کنند. و چون انتهای هر چیزی برگشت به خداست و همیشه غایت هر چیزی کمال نهایی آن چیز است، کمال نهایی عالم، خالق عالم یعنی خداست و لذا غایت هر چیزی برگشت به خداست. می‌فرماید بهشت را برای تو و برای کسانی که از تو پیروی کنند خلق کردم یعنی مقصد خلقت، بهشت است که محل اُنس با خداوند و اسماء الهی اوست. تا انسان بدون هر حجابی با نور پروردگار عالم مأنوس گردد. در واقع بهشت برای مؤمنین همان معراج نبی الله(ص) است، چون مؤمنین در دنیا به توحید رسیده‌اند و در نتیجه‌ی آن توحید برای غیر حق اصالتی قائل نبوده‌اند، حاصل چنین بصیرتی در آن عالم تجلی حق است بر جان مؤمنین، و این است آن بهشتی که خداوند برای رسول خدا(ص) و پیروان او قرار داده است.
امام خمینی(رض) با نور توحید فهمیدند شاه رفتنی است. چون حق اجازه نمی‌دهد رضاخان و پسرش حاکم بر سرنوشت موحدین باشند. نور توحید که به قلب شما خورد مطمئن می‌شوید اگر یک روز هم از این دنیا باقی باشد آنقدر آن روز طولانی می‌شود تا همه‌ی حجاب های بین خلق و خالق در جمال انسان کامل در زندگی زمینی مرتفع شود و جهان منور به جمال حضرت صاحب الزمان(عج) گردد. حقیقت توحید که همان نفی غیر است بالأخره در این عالم محقق می‌شود و ممکن نیست دنیا حجاب تجلی توحید در این عالم گردد و جمال توحیدی خداوند در همه‌ی مناسبات بشری حاکم نگردد. لذا حضرت باقر(ع) در رابطه‌ با آیه‌ای که می‌فرماید: «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ»(105) عاقبت از آن متقین است، فرمودند: ماییم اهل عاقبت،(106) چون متقین خود را نفی می‌کنند تا حق را ظاهر ‌نمایند و لذا توحید به نور آن‌ها در عالم محقق می شود و هر کس توحید را بفهمد جایگاه تمام دستورات و وعده‌های شریعت الهی را درست درک می‌کند، چه وعده‌ی ظهور حضرت صاحب الامر(عج) را و چه وعده‌ی خداوند به رسولش را که می‌فرماید: بهشت را برای تو و پیروانت خلق کردم.
اگر بهشت طبق قاعده‌ی «إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»(107) محل رجوع به «الله» است، پس بهشت برای کسی است که در زندگی دنیایی به «الله» برگشته و هیچ منیّتی برای خود باقی نگذارده و خلیفة الله شده تا به الله برگردد و تمام وجودش پذیرای تجلی نور«الله» شود و این فقط با اسلام ممکن است. بنابراین بهشت را برای پیامبر اسلام(ص) و پیروان او خلق فرموده و از آن‌جایی که همه‌ی پیامبران نظر به عالی‌ترین مرتبه‌ی نبوت، یعنی نبوت حضرت محمد(ص) دارند، همه‌ی آن‌ها مسلمان‌اند و واقعاً هم آن‌ها می‌دانستند که همه‌ی ادیان توحیدی به توحید اصلی که در اسلام است برمی‌گردد.(108) قبلاً عرض شد چرا گفته می‌شود فقط آخرین دین، دین اصلی است و بقیه‌ی ادیان پرتو آن هستند، در این رابطه به این موضوع فکر کنید که چرا خداوند به حضرت محمّد(ص) می‌فرماید برای تو و هرکس از تو پیروی کند بهشتِ خود را خلق کردم. این یک خبر نیست، حقیقتی است مطابق سنت هستی. اگر بناست طبق قاعده‌ی «إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» نوری که از پروردگار می‌آید به طرف او برگردد یعنی به طرف «الله» برگردد باید آن نور، نورِ توحیدی باشد آن‌هم در عین جامعیت همه‌ی اسماء، تا برگشت به سوی «الله» ممکن گردد. ماندن بر صراط و سختی‌کشیدن، برای توحیدی‌شدن انسان و شایسته‌‌شدن جهت برگشت به حضرت «الله» است. اگر کسی جهت‌گیری توحیدی نداشت به صراط نمی‌رسد تا بخواهد آن را طی کند. اگر کسی در زندگی دنیایی‌اش به دنبال «الله» بود در آن عالم در صراط قرار می‌گیرد که بسته به شدت و ضعف شخصیت توحیدی‌اش دارای سرعت متفاوت است.